امروزه برای تعاریف تبلیغاتی، میتوانیم آن را بهعنوان فرایند ارتباطی یک فرایند بازاریابی، اقتصادی و اجتماعی یک پردازش ارتباطات عمومی یا پردازش اطلاعات و پیگیری تعریف کنیم. دان و دیگر (۱۹۷۸) تبلیغات را از دیدگاه های کاربردی آن نگریستهاند، بنابرین، آن ها تبلیغات را بهعنوان یک ارتباط پولی غیرشخصی از طریق رسانههای گوناگون با شرکتهای تجاری، سازمان های غیرانتفاعی تعریف نمودند. مردین (۱۹۹۱) معتقد است که بازاریابی برای ایجاد یک آگاهی پایه از محصول یا خدمات در ذهن مصرف کننده بالقوه و همینطور برای افزایش دانش درباره آن بیان نمود. آد لار و دیگران (۲۰۰۳) مطالعه ای را در مورد دیسک های فشرده آنلاین (cds) و رفتار خرید مصرف کننده از طریق تبلیغات احساسی انجام دادند . تبلیغات غیر شخصی و شکل پرداختی است که در آن ایده ها، مفاهیم، محصولات و یا خدمات و اطلاعات از طریق رسانه ها (بصری ، لفظی و متنی) ارتقاء مییابند و از طریق یک حامی شناخته شدهای ترغیب و یا تحت تاثیر قرار می گیرند. طی سالهای گذشته، خیلی از مدل ها و ساختارها در ادبیات تبلیغات و بازار یابی مورد بحث قرار گرفتهاند که هر کدام از این مقالهها با هدف پی بردن به فرایندهایی میباشد که توسط مشتریان استفاده شده تا ارزیابیهایی را برای برند و یا محصول در زمانی که آن ها با تبلیغات مواجه میشوند، انجام دهند. این آثار روابط بین واکنشهای ادراکی به سمت برند، تبلیغات، نگرشها و بالاخره مقصد و عملکرد برای خرید را بررسی کرده اند. یک مروری بر ادبیات نشان داد که نگرش درگیر به سمت تبلیغات به نگرشهای برند تاثیر می گذارد و روابط نگرشی، تبلیغات – برند را در سر تا سر رسانههای متفاوت و انواع محصولات حمایت می کند (عابدین و سلیم، ۲۰۱۱).
تبلیغات دهان به دهان
غالباً انتقال پیامهای تبلیغی به عهده رسانههاست و ابزار جلب مشارکت مردمی هم رسانههای جمعی است که میان مردم همانند یک نیروی میانجی است. رسانه ها، به عنوان مجاری ارتباطی، پیامهای یکسان را همزمان به مخاطبان ناهمگون که به آن دسترسی دارند، منتقل میکنند (برگمن، ۲۰۱۱). در محیطی که اعتماد به سازمانها و آگهیهای تبلیغاتی کاهش یافته است، ارتباطات دهان به دهان راهی برای دستیابی به مزیت رقابتی است. تأثیرگذاری بر عقاید سایر افراد برای سازمان های عرضه کننده کالاها و خدمات، منافع قابل توجهی را در پی دارد. تبلیغات دهان به دهان به ارتباطات میان فردی میان مصر ف کنندگان در ارتباط با ارزیابیها و تجارب شخصیشان از یک شرکت یا یک محصول اشاره دارد (جیسون و همکاران، ۲۰۱۰). پژوهشها نشان داده است، ارتباطات دهان به دهان مؤثرتر از ارتباطات از طریق سایر منابع مانند توصیه های مطالب مهم روزنامه یا آگهیها است؛ زیرا این طور درک شده که اطلاعات مقایسه ای معتبری را ارائه میدهد (جلیلوند و سمیعی، ۲۰۱۲). همچنین تبلیغات دهان به دهان مثبت و منفی بر قصد خرید یک برند یا محصول توسط مصرف کنندگان مؤثر است (است و همکاران، ۲۰۰۸). عبارت تبلیغات دهان به دهان (شفاهی)، اولین بار توسط ویلیام وایت حدود ۴۰ سال پیش طی یک مطالعه کلاسیک بازاریابی در مجله فورچون منتشرشد. آرندت یکی از اولین پژوهشگرانی است که به بررسی تبلیغات چهره به چهره بین افراد پرداخت. اگر چه مطالعه شبکه های اجتماعی در جامعه شناسی به طور مفصل مورد بحث قرار گرفته، اما در سالهای اخیر به دلیل مکشوف شدن اثرات بارز آن بر رفتار مصرف کننده مورد توجه پژوهشگران بازاریابی قرارگرفته است، کاکس[۲] (۱۹۶۷) از تبلیغات شفاهی به شکلی کاملاً ساده که چیزی بیشتر از گفتگو درباره محصولات نیست یاد کردهاست.اصطلاح تبلیغات شفاهی برای توصیف ارتباطات شفاهی (خواه مثبت یا منفی) در بین گروههایی مثل ارائه دهندگان محصول، کارشناسان مستقل، خانواده و دوستان و مشتریان واقعی و بالقوه به کار می رود .اگر چه هر سه این گروه ها ممکن است درگیر با تبلیغات شفاهی گردند، ولی تحقیقات بیشتر روی مشتریان واقعی و بالقوه تمرکز یافته است (ویرتز و چیو، ۲۰۰۲). والکر[۳] در مطالعات خود به این نتیجه رسید که ۹۰ درصد مشتریان ناخشنود تمایلی به خرید مجدد از شرکت مذکور را نخواهند داشت. بهعلاوه انتظار میرود که هر یک از این مشتریان ناخشنود، نارضایتی و یاس خود را حداقل به ۹ نفر دیگر اعلام نموده و این درحالیست که تنها ۱۳ درصد از افراد ناخشنود، نارضایتی خود را به شرکت مربوطه اعلام میکنند. البته نارضایتی به میزان قابل ملاحظهای بهعنوان مرجع رفتار شکایت آمیز شناخته شده است، اما در مواردی که مشتریان نمی توانند و یا تمایلی به شکایت ندارند نارضایتی می تواند به عنوان مرجعی برای اظهارات و بیانات کلامی منفی در نظر گرفته شود. با توجه به رابطه میان رضایت مشتری و تبلیغات شفاهی برخی از محققان اظهار داشته اند که شکل این رابطه در سطوح مختلف رضایت متفاوت است. به عنوان مثال هارت و همکارانش[۴] عنوان نمودند که مشتریانی که تجربه بدی داشته اند حداقل این موضوع رابه یازده نفر بازگو میکنند و این در حالی است که آنهایی که تجربه خوبی داشته اند، تنها آن را برای شش نفر تعریف کرده اند. اتفاق نظر زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه مشتریان راضی تبلیغات شفاهی مثبت ایجاد خواهند کرد در حالی که مشتریان ناراضی تبلیغات شفاهی منفی را به وجود خواهند آورد (گودز و مایزلین، ۲۰۰۴).