سیمپسون و کانینگهام[۹۱](۲۰۰۵)در مطالعه ای با عنوان کاریابی موفق، بیش از ۰۰۰/۵۰ فرد نابینا و کم بینا که در انگلستان استخدام شده بودند و در کار خود موفق بودند را بررسی کردند تا متوجه شوند چه عواملی در استخدام و نگهداری این گروه مؤثر است. سطح اطمینان، توانایی مهارت های ارتباطی، فهم ماهیت کار و تناسب شغلی از جمله عوامل مؤثر میباشند.
سالیوان[۹۲](۲۰۰۵) پژوهشی با عنوان روشهای کاریابی در دانشگاه بریستول انجام داد. به این
منظور دو دوره مهارت استخدام برای افراد نابینا و کمبینا در سال ۲۰۰۰ شامل یک دوره مهارت استخدام ۲۳ روزه برای ۱۰ کاریاب نابینا از جنوب غربی انگلستان برگزار کرد که در آن مقدمات و تمرین مصاحبه و برنامه ی آموزشی وجود داشت. در پایان دوره۷۰% افراد کار پیدا کردند. دوره ی دوم از آوریل تا سپتامبر ۲۰۰۴ بود که در آن تمام دانشجویان فارغالتحصیل از سراسر انگلیس شرکت کردند و برنامه ی آموزشی با نیازهای مشترک آن ها وفق داده شده بود. نتایج نشان داد که با افزایش مهارت های کاریابی، اطمینان و انگیزه ی کاریابان نیز افزایش مییابد و منجر به کاریابی موفق میگردد.
ترای[۹۳](۲۰۰۵) معتقد است استفاده از روشهای جستجوی غیررسمی با توزیع سرمایه ی اجتماعی امکان پذیر است و استفاده از استخدام عمومی (pes) تحت تأثیر شدید مشخصات فارغ التحصیلان است. فارغ التحصیلان ممکن است درخواست خود را به طور مستقیم برای کارفرمایان بفرستند یا در بین خدمات کاریابی جستجو کنند ولی از روشهای کاریابی رسمی بیش از کاریابی غیررسمی مثل خویشاوندان و دوستان استفاده می شود. همچنین فارغ التحصیلان فقیر، بیشتر جزء کاربران سرویس خدمات عمومی هستند.
براون، والتر و ولوی[۹۴](۲۰۰۶) به مطالعه ی شخصیت بیش فعال، موقعیت و رفتار کاریابی در یک بررسی میدانی با یک نمونه ی ۱۸۰ نفری از دانشجویان دانشگاه پرداختند که در ۳-۴ ماه اول فارغالتحصیلی و سپس ۲-۳ ماه بعد از آن بود. نتایج نشان داد که شخصیت بیش فعال تأثیر منفی معنادار بر موفقیت کاریابان فارغالتحصیل دارد.
ساکس (۲۰۰۶) به بررسی پیش بینی کنندهها و معیارهای کاریابی موفق پرداخت. هدف این مطالعه بررسی تأثیر ۵ رفتار کاریابی، شامل: منابع رسمی، منابع غیررسمی، شدت جستجوی اولیه، شدت جستجوی فعال و تلاش کاریابی بر ۵ معیار موفقیت کاریابی، شامل: مصاحبه های شغلی، تلاش شغلی، وضعیت استخدام، تناسب شغل با فرد و تناسب سازمان با فرد بود. همچنین تأثیرمستقیم و نامحسوس خودکارآمدی بر کاریابی را بررسی نمود. در این پژوهش یک نمونه ۲۲۵ نفری که اخیراًً از دانشگاه فارغالتحصیل شده بودند بررسی شدند و نتایج نشان داد که شدت کاریابی فعال به طور مثبت با مصاحبه و تلاش شغلی رابطه دارد و منابع غیررسمی به طور منفی با تلاش شغلی و وضعیت استخدام مرتبط است.
نتایج نشان داد که موفقیت کاریابی به طور مستقیم تحت تأثیر شدت کاریابی فعال و مصاحبهی کاری است همچنین شدت کاریابی فعال، مصاحبه ی کاریابی را پیش بینی می کند و مصاحبه های کاری، تلاش شغلی را پیش بینی می کند و تلاش شغلی، وضعیت استخدام را پیش بینی می کند. به علاوه خودکارآمدی میتواند مصاحبه ها، تلاشها، وضعیت استخدام را به طور معنادار پیشبینی نماید. در این بین رابطه ی بین تلاش های شغلی و استخدام برای کاریابانی که خودکارآمدی پایینی داشتند قویتر بود.
سونگ، ونبرگ، نیو و ایکسایی[۹۵](۲۰۰۶) در یک مطالعه ی طولی نمونه ی ۳۲۸ نفری از کاریابان در چین برای آزمون فرضیات مرتبط با نظریه ی رفتار برنامه ریزی شده و نظریه ی جهتگیری وضعیت- عمل پرداختند. نتایج نشان داد که نظریه ی رفتار طرحمند بر قصد کاریابی و شدت کاریابی مؤثر بود. جهتگیری وضعیت- عمل نیز رابطه ی بین نگرش و قصد و همچنین رابطه ی بین قصد و شدت را تعدیل می کند.
سیمپسون و کانینگهام (۲۰۰۶)پژوهشی با عنوان پیش بینی کننده های چندگانه و معیارهای کاریابی موفق در یک نمونه ی ۲۲۵ نفری از فارغ التحصیلان اخیر دانشگاه انجام شد. هدف بررسی اثرات متفاوت و ترکیبی ۵ رفتار کاریابی (شامل: منابع رسمی، منابع غیررسمی، شدت جستجوی اولیه، شدت جستجوی فعال و تلاش کاریابی) و ۵ معیار کاریابی موفق (شامل: مصاحبه های شغلی، تلاش های شغلی، پیشنهادات شغلی، وضعیت استخدام، تناسب شغل- فرد و تناسب شخص- سازمان) است. همچنین جهت و اثرات تعدیل خودکارآمدی کاریابی نیز بررسی شده است.
نتایج نشان می دهند که شدت کاریابی فعال به طور مثبت با مصاحبه ها و پیشنهادهای شغلی مرتبط است. منابع غیررسمی به طور منفی با عرضه ی شغل و وضعیت استخدام ارتباط دارد. همچنین شدت کاریابی فعال، مصاحبه های شغلی را پیش بینی و مصاحبه های شغلی، پیشنهادهای شغلی را پیش بینی می کند. همچنین پیشنهادهای شغلی پیش بینی کننده ی وضعیت استخدام است. خودکارآمدی کاریابی یک پیش بینی کننده ی معنادار مصاحبه ها، پیشنهادات، وضعیت استخدام، ادراک تناسب فرد و شغل و تعدیل کننده روابط بین پیشنهادهای شغلی و وضعیت استخدام است. همچنین نتایج نشان میدهد که رابطه ی بین پیشنهادهای شغلی و استخدام برای افرادی که خودکارآمدی پایینتری داشتند، قویتر بوده است.
پوفلی، وانگ لو ، ایکسیو و وانگ[۹۶](۲۰۰۷) در پژوهشی با عنوان جستجوی کار در دانشگاه، از منظر دیدگاه یادگیری خودتنظیمی و نظریه ی مسیر شغلی شناختی- اجتماعی، به بررسی ۴ کاریاب فارغالتحصیل دکترای بین الملل پرداختند که حکایتهایی در مورد فرایند کاریابی خودشان نوشتند. این پژوهش از مصاحبه برای این مطالعه ی کیفی توصیفی استفاده نمود. حکایت ها نیز به گذشته مربوط بودند و از سؤالات بازپاسخ و بحث در گروه ها استفاده شد. نتایج از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در نظریه ی مسیر شغلی شناختی- اجتماعی برای توضیح یادگیری فرایند کاریابی حمایت کرد. نتایج این پژوهش به نظریه ی مسیر شغلی شناختی اجتماعی کمک کرد و برای گذر موفق از درس به شغل مؤثر بود.
هسائو، شن، وانگ، ویکس[۹۷](۲۰۰۸) در پژوهشی تحت عنوان ارزشیابی روشهای خدمات کاریابی ایالت واشنگتن بر نرخ بیکاری کمک گیرندگان رسمی دوره ی اول به این نتیجه رسیدند که خدمات کاریابی تأثیر معنادار و مثبت بر نرخ بیکاری ندارند ولی تکرار خدمات کاریابی برای همان مراجعان اثر معنا دارند و به علاوه تأثیرات افزایش تجربه معنادار بوده است و همچنین یافته ها نشان داد که بهبود آموزش خدمات کاریابی به افراد، ممکن است اثرپایداری بر بالا بردن نرخ استخدام داشته باشد.
اورز، موآیج و وورن[۹۸](۲۰۰۸) در مقالهای با عنوان قابلیت تغییر دستمزد از طرف منبع کار (یک مدل تجربی) بیان شده که هزینه ی خانواده، اطلاعاتی در مورد درآمد و مخارج و کار اجباری پیش بینی کننده ی زمان و رفتار کاریابی است و کاریابی تأثیر منفی مستقیم بر زمان کاریابی و اثر مثبت قوی با دستمزد ساعتهای کار دارد.