۲-تئوری رهبری فره مند:
ماکس وبر[۱۷]به عنوان نشردهنده این نوع از تئوری شناخته شده است.فره مندی فرایندی است که درطی آن رهبران ازراه برانگیختن عواطف برپیروانشان اثرمی گذارند وبه این ترتیب آنهاراباخودهمسومی کنند.رهبران فرهمندپیروان خودراازطریق احساسات به حرکت وامی دارندوایشان رابااطلاعات جزئی سردرگم نمی کنند. این رهبران پرجذبه معمولایک دیدگاه افراطی ازجهانی جدیدارائه می کردندتاپیروان خودراازبحرانهارهاکنندوبه عقیده پیروانشان دارای استعدادهای درونی فوق العاده هستند،به آنهااعتمادمی کنند و به ندرت درسازمانهای تجاری جهانی یافت میشوند.
نتایج تحقیقات کانگنروکانن گو[۱۸]در زمینه تئوری رهبری فرهمند:رهبران فره مندهدفهای آرمان گرایانه دارندکه
می خواهندآنهاراتامین کنندنسبت به تامین هدفهاشخصامتعهدهستندوازروشهای متعارف استفاده نمی کنند،قدرت بیان واعتمادبه نفس دارندوبه عنوان پرچم داران نهضت جدیدکه موجب تغییرات اساسی می شوندونه به عنوان مدیرانی که حفظ وضع موجودمی کنندشناخته شده اند.
ویژگی هایی راکه می توان براین نوع از رهبران برشمردازقرار ذیل اند:
۱-اعتمادبه نفس :آنان نسبت به توانایی و قضاوت خوداعتمادکامل دارند.
۲-دیدگاه(بینش):این یک هدف آرمانگرایانه است که آینده رابهترازوضع موجودمتجلی میسازد.هرقدربین هدف آرمانی ووضع موجودبیشتراختلاف باشداحتمال آن زیادتراست که پیروان آن رابه دیدگاه خارق العاده رهبرنسبت دهند.
۳-قدرت بیان:آنان می تواننددیدگاه خود را به گونه ای که قابل فهم پیروان باشدابرازنمایند.
۴-اعتقادراسخ به هدف :رهبران فره مندنسبت به دیدگاه وهدف خوداعتقادی راسخ دارندوآماده پذیرش خطرهای بزرگ هستند.از هیچ نوع ایثاروازخودگذشتگی دریغ نمی کنند.
۵-رفتارخارق العاده :آنهاکه از نوعی جذابیت خاص برخوردارندوازنظررفتارپدیده ای نو،غیرمتعارف ومخالف با هنجارهای رایج ارائه می کنندهنگامی که درکارخودپیروزشدندرفتارهایشان موجب تحسین،ستایش وتعجب پیروان می شود.
۶-عامل تغییر:رهبران فره مندرا به عنوان عاملانی می پندارندکه موجب تغییرات اساسی میشوند.
۷-شناخت محیط:این رهبران می توانندمحدودیت های محیطی رابه صورتی واقع گرایانه تعیین کنندومنابع لازم برای ایجادتغییررامشخص نمایند.
۳-تئوری رهبران عملگرا:
رهبران عملگراپیروان خودراهدایت می کنندیاآنهاراتحریک می نمایندوموجب می شوندکه هدفهای سازمان تامین گردد.بیشترتئوریهای رهبری همگی بررهبری عملگراتوجه نمودند.رهبران عملگراپیروانی دارندکه به اصطلاح سرسپرده ترهستندونوع کاریاتلاشهای آنهااززیردستان مدیران عملگرافراترمی رود. رهبران عملگرا موفق تر،جامع ترواثربخش تربوده اند،رهبران عملگراموجب می شوندکه نرخ جابه جایی افرادکاهش یابد، تولید یابازدهی افزایش پیداکندورضایت شغلی کارکنان بیشترشود.
ویژگی های رهبران عملگرا:
۱-پاداشهای مشروط:طبق قراردادمیزان پاداش رابراساس عملکردمی دهند.
۲-مدیریت مبتنی براستثنافعال:دقت می کنندکه کارهاطبق استانداردومقررات باشدودرصورت انحراف درصدد اقدامات اصلاحی برمی آیند.
۳-مدیریت مبتنی براستثناغیرفعال:تنهاهنگامی دخالت می کنندکه استانداردهارعایت نشود.
۴-هرج ومرج:مسئولیت هارارهامی کنند.هیچ تصمیمی نمی گیرند.
تحلیلی برنظریه های رهبری:
پژوهشگران اولیه برای ارائه پاسخ روشن به معمای رهبری صفات رهبران موفق رامحورمطالعات و پژوهشهای خودقراردادند.در این زمینه «نظریه شخصیتی رهبر»مطرح شد.این نگرش درمطالعات رهبری نزدیک به نیم قرن به طول انجامیدوحاصل آن تهیه فهرست هایی از خصوصیات رهبران موفق بود.به دلیل آنکه نتایج این مطالعات بایکدیگر سازگاری نداشت وبعضابسیارغیرمنطقی ودورازعقل بود،دانشمندان تصمیم گرفتندنگرش خودراتغییر دهندوبه جای توجه صفات ،رفتارهای قابل مشاهده رهبران رابه عنوان محورپژوهشهای خودانتخاب کردند.این مطالعات چنددهه ادامه یافت در نتیجه این مطالعات دونوع رفتاراصلی شناسایی شدیکی«رفتارکارگرایاوظیفه گرا»
ودیگری «رفتارکارمندگرایارابطه گرا».رهبرانی بیش ازهمه موفق قلمدادشدندکه کارمندگرابودند.
محققان اولیه تصور می کردندکه این دوشیوه رهبری دردوسریک طیف قراردارند،یعنی یک رهبریاکارگرااست
یاکارمندگرا.امامطالعات بعدی نشاندادکه هریک ازاین دوشیوه رهبری طیف وبعدمستقلی دارند،به گونه ای که یک رهبرمی تواندهمدرحدبالایی کارگراباشدوهم درحدبالایی کارمندگرا.بدین ترتیب نگرش دوبعدی جایگزین نگرش تک بعدی نسبت به مسئله رهبری شد.نگرش رفتاری دررهبری چنددهه وقت،سرمایه وتوان پژوهشگران رامصروف خودکرد؛امادستاوردقابل ملاحظه ای درپی نداشت .محققان نتوانستندیک رابطه مشخص و روشنی بین شیوه رفتاری رهبروعملکردزیردستان بیابندزیرادرشرایط وموقعیت های گوناگون،نتایج متفاوتی به دست میآمد
ناگزیرپژوهشگران بامعطوف کردن توجه خودرااز«رفتاررهبر»به«موقعیت رهبری»تغییردادند.نظریه های اقتضایی متعددی را تدوین وارائه کردند.از الگوی اقتضایی،در شرکت هاوسازمان های بسیاری استفاده شد،اما نتایج دلخواه وموردانتظاربه دست نیامدوپاسخ نهایی به رهبری داده نشد.سپس نظریه های جدیدمطرح گردید که به صفات رهبری بازگشت می کرد،نظریه هایی مانندرهبری تعاملی،کاریزماتیک ومانندآن .این نظریه هادرطبقه ویزگی های رهبری قرارمی گیرندواین گونه بودکه چرخه رهبری دوباره تکرارشدواین حاکی ازآن است که معمای رهبری هنوزلاینحل باقی مانده است.
رهبری درمدیریت:
هدف ازرهبری وفرماندهی،راهنمایی زیردستان درجهت بهترفهمیدن هدفهای سازمان،برانگیختن آنان به کار وفعالیت موثراست.ازاین رو،وظیفه هدایت ورهبری ایجاب می کندکه مدیران همواره بازسردستان خوددرکنش و رابطه متقابل قرارگیرند.مدیردرمقام رهبربه سرپرستیزیردستان می پردازد،باآنهاارتباط متقابل برقرارمی کند، انگیزه کاروفعالیت درآنهابه وجودمی آورد،به حل مشکلات وکشمکشهای آن ها می پردازد،وبه اقتضاتغییراتی درشرایط کار پدید می آورد.همه این کوششهابه این منظوراست که نیازهاوهدفهای سازمان واعضای سازمان توأم تحقق پیدا کنند.
رهبری درمدیریت سه ویژگی دارد(استونر،۱۹۸۲):
۱-رهبری مستلزم وجودافرادی است که به عنوان زیردستان یاپیروان،دستورات رهبررابامیل و اراده بپذیرند.بدون پذیرش زیردستان،مدیرفاقدخصوصیات رهبری است.
۲-درجریان رهبری،توزیع قدرت میان رهبروزیردستان نابرابراست.رهبراختیارداردکه برخی از فعالیتهای زیردستان را هدایت کند،ولی آنهانمی توانندفعالیتهای رهبرراهدایت کنند.باوجوداین آنهابه طرقی بر فعالیتهای اواثر خواهندگذاشت.
۳-رهبرعلاوه براین که به طورمشروع قادربه هدایت زیردستان است،همچنین می توانداعمال نفوذکندوبررفتار زیردستان اثربگذارد.رهبرنه فقط می تواندبه زیردستان بگویدچه بکنند،بلکه همچنین می تواندآنان راازلحاظ نحوه اجرای دستورتحت تاثیرقراردهد.
تفاوت مدیریت ورهبری :