۲-۱-۲-۵اختلالهای مرتبط با تکانشگری
خطرپذیری زیاد، بهداشت بدنی و روانی افراد را به خطر می اندازد و آنان را از کارکرد مناسب اجتماعی باز میدارد. سوء مصرف مواد، بزهکاری، وسواس بیمارگونه، آتش افروزی، می بارگی و خشونت، قماربازیهای بیمارگونه، رانندگی در هنگام مستی و رفتارهای جنسی پرخطر نمونه هایی از این رفتارها هستند (اختیاری و بهزادی، ۱۳۸۰ الف). تکانشگری هسته اصلی بروز علایم گوناگون در طیف گسترده ای از اختلالهای روانپزشکی است (اختیاری و همکاران، ۱۳۸۳ ب؛ لن و چِرِک،۲۰۰۰ ؛ هلندر و ایورس[۱۸۰]،۲۰۰۱). والدک و میلر (۱۹۹۷) حتی ارتباط معنیداری میان تکانشگری و مصرف بالای کافئین گزارش نمودند.
۲-۱-۲-۶ تعاریف خود نظمدهی[۱۸۱]
به کنترل فراشناختی[۱۸۲] تعیین هدف[۱۸۳] خود نظمدهی گفته می شود (زیمرمن[۱۸۴]، ۲۰۰۲).
در خود نظمدهی افراد به طور ذهنی به عقب برمیگردند و تلاش های خود برای رسیدن به هدف را مرور میکنند. در واقع خود نظمدهی عملی ذهنی است که فرد را برای کنترل و ارزیابی کردن برنامه های هدفمند جاری خود یاری می کند. خود نظمدهی فرایندی جاری و چرخهای است که آیندهنگری، عمل و تأمل را شامل می شود. آیندهنگری، تعیین هدف و برنامه ریزی راهبردی، از جمله اجرای قصدها را شامل می شود. فرد برای رسیدن به این آیندهنگری پیش از عمل به تأمل می پردازد و بازخورد میگیرد. در این زمان فرد به ناهمخوانی بین هدف و عملکرد پی برده و بازخورد میگیرد و به منابع موجود آگاه می شود. ماهیت چرخه خود نظمدهی زمانی بیشتر خود را نشان میدهد که تأمل و تنظیم به آیندهنگری قبل از عملکرد به رفتار آگاهانهتر و بهتری منجر شود (ریو[۱۸۵]،۲۰۰۵؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۷).
خود نظمدهی هم فرایند خود بازبینی و هم خودسنجی است که به این ترتیب فرد عملکرد خود را با هدفی که در پیش رو دارد و با اضافه شدن تعیین هدف و اجرای قصدها وسیلهای در اختیار فرد قرار میگیرد تا فرد مسیر صحیح را به وسیله اطلاعات به دست آمده انتخاب کند و در رسیدن به هدف تلاش کند (ریو،۲۰۰۵؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۷).
براون (۱۹۹۸) استدلال کرد که اشکالی در فرایند خود نظمدهی به اختلال در تنظیم رفتار منتهی می شود مثل پرخاشگری یا اختلالات اعتیادی.
خود نظمدهی به تلاش های منظمی گفته می شود که فرد گزینه هایی را انتخاب می کند که برای رسیدن به اهداف فردی به او کمک می کند. خود نظمدهی زمانی صورت میگیرد که همراه با بهره گیری از دانش مربوط به موضوع و استفاده از تکنیکهای تفکر انتقادی[۱۸۶] و آگاهی از متغیرهای فرهنگی و اجتماعی باشد. طبق این نظر، الگوی خود نظمدهی موجب تقویت ابعاد زیر می شود:
۱-فرایندهای فراشناختی
۲-فرایندهای رفتاری
۳-بازسازی مجدد محیطی.
این ابعاد معادل تعامل تثلیثی بندورا میباشد. بر اساس الگوی مذکور، در جبر متقابل[۱۸۷] یا تعیینگری متقابل تعاملی مکرر و متقابل بین رفتار، محیط، شخص وجود دارد. این، فرد را در بازنگری[۱۸۸] فردی و بازآفرینی یاری داده و محیط را تغییر میدهد و سطح عمل و دانش را بهبود میبخشد (چراغی، ۱۳۸۲).
۲-۱-۲-۷ نظریه های خود نظمدهی
۲-۱-۲-۷-۱ نظریه خود نظمدهی بندورا
بندورا (۱۹۸۶) سه شرط را برای خود نظمدهی مطرح کردهاست. خویشتننگری[۱۸۹]، خود قضاوتی[۱۹۰] و خود واکنشی[۱۹۱]. خویشتنداری یعنی افراد بتوانند اعمال خودشان را زیر نظر بگیرند. اطلاعات گردآوری لشده از راه خویشتننگری، به عنوان یک سازماندهنده برای تغییر به کار گرفته می شود. اما افراد باید عملکرد خود را ارزیابی کنند و این موضوع با خود قضاوتی است. افراد توانایی ژرفاندیشی دارند و می توانند از طریق تعیین اهدافشان درباره ارزش اعمالشان قضاوت کنند و قضاوتها به خود واکنشی منجر می شود، این خود واکنشی روشهایی هستند که افراد از طریق تقویت کردن و یا تنبیه کردن خود برای اعمال خود مشوقها یا پاداشهایی را به وجود می آورند (فیست[۱۹۲]، ۲۰۰۲؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۷).
افراد خود نظمده، بر اساس معیارها و اهدافی که برای خود انتخاب کرده اند، مشخص میکنند که کدام یک از رفتارهایشان با معیار و اهدافشان همخوانی دارد و کدام یک از آنها ناهمخوان است، بنابرین این افراد بر اساس ارزیابی شخصی به صورت مثبت یا منفی به رفتارهایشان واکنش نشان می دهند (بندورا، ۱۹۹۷).
بندورا (۱۹۹۷) خود نظمدهی را متغیر مهمی برای پیشرفت فرایند اجتماعی شدن در نظر میگیرد و چنین میگوید فرد با سازماندهی محیط و تعیین اهداف و پیامدهای مورد انتظار به شناختی میرسد که تا حدودی رفتار آدمی را به کنترل در میآورد.
۲-۱-۲-۷-۲ نظریه خود نظمدهی کارور و شییر[۱۹۳]
کارور و شییر الگوی قابل تعمیمی از خود نظمدهی تهیه کرده اند که درگیری خود نظمیافته افراد را در تکالیف توصیه میکنند. زمانیکه فرد به دنبال هدفی با مانعی رو به رو شود مسئله را ارزیابی می کند و بازبینی در مسئله و اطمینان[۱۹۴] و امیدواری[۱۹۵] طرح قبلی را رها کرده و با تغییر و اصلاح و تلاش بیشتر می تواند به هدفش نزدیک شود. اگر اطمینان و امیدواری وجود نداشته باشد، فرد بر اساس طرح قبلی خود تلاش می کند، کار را در جهت اولیه خود ادامه میدهد. وقتی که فرد به بازبینی پیشرفت خود می پردازد و در مورد آن قضاوت می کند عواطف حاصل از این نظارت و قضاوت بر درگیری بعدی تاثیر می گذارد، این قضاوتها نیز به نوبه خود بر اساس سطح اطمینان و امیدواری فرد تشکیل میگردد (طاهری خراسانی، ۱۳۷۸).
کارور و شییر (۱۹۸۲) خود نظمدهی را با سه مؤلفه معرفی میکنند: تعیین معیارها و اهداف رفتاری، مقایسه خود واقعی با معیارها و تغییر دادن وضعیت جاری. عقیده بر این است که نقص در هر کدام از مؤلفهها احتمال دارد باعث ایجاد مشکلاتی در خود نظمدهی شود.
۲-۱-۲-۷-۳ نظریه خود تنظمی باتلر و واین
«باتلر و واین»[۱۹۶] (۱۹۹۵) معتقدند که یادگیرندگان با درگیری و چالش[۱۹۷] در یک تکلیف، اطلاعاتی را به دست می آورند که خود پایهای است برای تفسیر خصوصیات آن تکلیف و افراد بر اساس تفسیر و ارزیابی خودشان، اهدافشان را انتخاب میکنند و با بهره گرفتن از راهبردهایی برای رسیدن به آن اهداف تلاش مینمایند، در نتیجه این تلاشها مهارت هایی به دست می آورند که خود تنظیمی را شامل می شود. دو متغیر نظارتکردن[۱۹۸] و بازبینی پیامدها بستری را بر چالشها ایجاد می کند. این چالشهای اولیه چالشهای بعدی را بهبود و اصلاح می کند. به ویژه اگر راهبردها باز آزمایی شوند و مسیرهای مناسبتری گزینش شوند، محصول به وجود آمده مهارت هایی است که می تواند روشهای جدید را ابداع کند. نظارت بر چالشها و درگیریها تکالیف این احتمال را به وجود میآورد که یادگیرندگان با تغییر در باورهایشان بر خود تنظیمی بعدی تاثیر بگذارند. آن ها معتقدند که همه یادگیرندگان، خودنظمده هستند ولی در دانش و آگاهی مهارت های خود تنظیمی و نحوه استفاده از آن ها تفاوتهای فردی وجود دارد (باتلر و واین، ۱۹۹۵: ۲۴۴-۲۸۱).
۲-۱-۲-۷-۴ نظریه خودنظمدهی پینتریچ و دیگروت