هدف غایی ازنظر اسلام
هدف غایی که حقیقتی بینهایت و جامع تمام ارزشهاست از دید اسلام، همانا خداوند تعالی است. اوست که بینهایت و کامل است و میتواند محور تمام افعال انسان قرار گیرد. منظور از محوریت خداوند و هدف بودن او، همان حضور او در متن زندگی است. اساساً نقش هدف نهایی در مسیر زندگی، چیزی جز استمرار حضور و احساس خدا نیست. این هدف، حقیقتی است که تمام کمالات به او برمیگردد. نزدیکی به خدا، علم به خدا، ایمان به خدا و غیره همه ناظر بر یک حقیقت است و آن خدا است.
ازاینرو، شایسته است خودِ «خدا» که حقیقت ازلی است محور قرار گیرد، نه اموری که به نحوی ما را به او پیوند میدهند. در قرآن این ارتباط با عبارات و مفاهیم متفاوتی یادشده است مانند نزدیکی به خدا، وصول به خدا، عبودیت، طهارت و حیات طیبه و ایمان به خدا. همه این مفاهیم، بیان کیفیت ارتباط فرد باخدا هستند و درعینحال که دربرگیرندهی هدفی خاصاند نقش واسطهای نیز ایفا میکنند و آنچه محور و اصل است، همان خدا و حقیقت خدا است که معیار تمام این جلوهها و دیگر مظاهر قرار میگیرد. فلاح، سعادت و فوز عظیم نیز از مفاهیمی هستند که چگونگی ارتباط باخدا را بیان و هدف نهایی را ملموستر میکنند.
در اسلام توجه به خدا، محور تمام عقاید و روشهای تربیتی و تمام قوانین و برنامه ها و راهنماییهای اسلام است وزندگی فرد مسلمان بر این پایه استوار گردیده است. تمام روشهای تربیتی در اسلام در حقیقت حاکی از پیوند انسان باخداست و همه فروع و شعبههای تربیت از این پیوند و کیفیت آن منشأ میگیرد و بازگشت تمامکارها در پایان به سوی خدا است.
برخی از مفاهیم قرآنی که حاکی از ارتباط انسان باخداست عبارتاند از:
۱٫ عبودیت. در قرآن عبودیت، کسب حیات طیبه و قرب الهی همه از مصادیق سعادت هستند. انبیا نیز آمدهاند تا انسان را سعادتمند کنند؛ اما سعادت درگرو کسب علم یا لذت یا قدرت بیشتر و مانند اینها نیست. سعادت بشر تنها در پیوند باخدا حاصل میشود که در قرآن از آن به عبادت تعبیر شده است: اما خَلقت الجن و الانس الا لیعبدون، (و جن و انس را نیا فردیم جز آنکه مرا بپرستند)
عبادت غایت خلقت انسان است. ازنظر قرآن، انسانی سعادتمند است که به این هدف دست یابد.
۲٫ قرب. مفهوم دیگری که بیانگر چگونگی پیوند با خداوند است، قرب است. مراد از قرب، قرب زمانی و مکانی نیست؛ بلکه نزدیکی و ارتباط روحی و معنوی مراد است. ارتباطی که ریشه در شخصیت و وجود انسان دارد و او را حقیقتاً به خدا نزدیک میکند.
۳٫ حیات طیبه. این مفهوم نیز برای بیان چگونگی ارتباط با خداوند بهکاررفته است: مَن عَمِلَ صَالحاً مِن ذَکَرٍ أو أَنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیینَّهُ حَیَوهً طَیّبِهً، (هر کس ـ از مرد یا زن ـ کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً ما او را زندگی پاکیزهای، [حقیقی] میبخشیم).
منظور از طهارت علاوه بر طهارت جسمانی، شامل پاکی روح و روان نیز میشود. طهارت روح ـ که در عرف اسلام به طهارت اکبر معروف است ـ در اصل توحید تبلور مییابد و شامل تمام معارف اعتقادی، اصول اخلاق عملی و اعمال شرعی است. (پژوهشکده حوزه و دانشگاه،۳۵:۱۳۸۱)
ویژگیهای هدف غایی از دیدگاه اسلام
هدف غایی تربیت در هر مکتبی، کمال مطلوب آدمی است و باید تمام فعالیتهای او متأثر از آن باشد. ویژگیهای هدف غایی ازنظر اسلام که در کل به آن ماهیت خاصی بخشیده است عبارتاند از:
همسازی با فطرت. اصل سازگاری اهداف تربیتی با ساختار وجودی انسان باید در تمام موارد رعایت شود. هدف غایی در منظر دینی، با ساختار وجودی و ماهیت انسان که در گزارههای دینی، فطرت نامیده شده است تناسب دارد. هماهنگی هدف غایی با فطرت انسان، مهمترین ویژگی آن است. ذرهای ناهمگونی هدف با فطرت، باعث انحراف از مراحل رشد انسان و ناتوانی او در نیل به کمال نهایی خواهد شد.
جامعیت. منظور از جامعیت هدف غایی در اسلام این است که دربرگیرنده تمام ارزشهای انسانی است. برای مثال، یکی از ارزشهای اجتماعی در اسلام، دفاع از وطن است. این ارزش، خود، هدف است اما هدف غایی نیست؛ بنابرین، تمام ارزشهای دینی که تعیینکننده مسیر زندگی است باید در هدف غایی گنجاندهشده و شامل تمام ارزشها باشد.
برانگیزندگی. وجود انگیزه و تمایل به انجام هر فعالیتی، منوط است به دستیابی به نتیجه. به معنای دیگر، نیل به هر یک از اهداف تعیینشده در برنامه، ضامن تداوم آن برنامه است. انجام دادن فعالیتها بدون اینکه از مجموع آن ها نتیجهای عاید شود، کمکم انگیزه و شوق برای ادامه کار را از بین میبرد. این پرسش که نتیجه تعیین هدف نهایی چیست و آنچه دور از دسترس است چگونه میتواند مشوق و محرک باشد، اگرچه پرسشی بجا و حاوی یکی از مهمترین اصول حاکم بر نظام پاداش (انگیزه) است؛ اما به این نکته نیز باید توجه داشت که تعیین هدف غایی به معنای غیرقابلدسترس و یا دور از دسترس بودن آن نیست و مقصود از ترتب اهداف و مخصوصاً هدف نهایی بر اهداف دیگر، ترتب زمانی نیست؛ بنابرین میتوان نتیجه گرفت که دستیابی به هدف غایی، حتی بعد از انجام هر عمل جزئی نیز، امکانپذیر است.
عدم محدودیت. چهارمین خصوصیت هدف نهایی در بینش دینی، نامحدود بودن آن است. سؤالی که مطرح میگردد این است که منظور از بینهایت بودن هدف چیست؟ آیا امکان دارد ما بهطرف مقصدی حرکت کنیم که برای آن سرانجام و نهایتی مشخص وجود ندارد؟ اگر چنین است چگونه آن را هدف نهایی مینامیم؟ آنچه در پاسخ این سؤالات محور قرار میگیرد، لزوم تطبیق هدف غایی با فطرت انسان و توجه به ماهیت ابدی اوست. بر این مبنا، هدف غایی نیز باید هدفی ابدی و نامحدود باشد تا با ماهیت انسان، تناسب و تطبیق داشته باشد. بهبیاندیگر، انسان کمال طلب است و چون موجودی است الهی، کمال طلبی او هیچگاه پایان ندارد. پس چون نامتناهی بودن هدف غایی باکمال مطلق جویی و حقیقت وجود انسان سازگار است، این هدف برای او انتخابشده است. اگر هدف غایی، محدود باشد، انسان پس از دستیابی به آن دچار پوچی و یأس میشود، حتی ممکن است تصور محدود بودن هدف غایی او را ناامید کند. با توجه به اینکه دستیابی به هر مرتبه از هدف غایی بعد از هر عمل و متناسب با آن قابلدسترسی است، میتوان نامحدود بودن آن را عامل مهمی برای کسب درجات عالیتر دانست. (روحانی نژاد،۱۳۸۹: ۴۶)
هدف غایی تعلیم و تربیت