ستاری (۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان “تاثیر هوش سازمانی بر گرایش به کارآفرینی سازمانی در شرکت های صنعتی شرق مازندران”، به بررسی تأثیر هوش سازمانی بر گرایش به کارآفرینی سازمانی در شرکت های صنعتی مازندران پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد که بر اساس ضریب همبستگی پیرسون عالوه بر وجود رابطه مثبت و معنادار بین گرایش به کارآفرینی سازمانی و هوش سازمانی، بین گرایش به کارآفرینی سازمانی و همه مؤلفه های هوش سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش سازمانی قادر به پیشبینی معنادار گرایش به کارآفرینی سازمانی میباشد. بنابرین توسعه ظرفیت هوش سازمانی میتواند در افزایش گرایش به کارآفرینی سازمانی مؤثر واقع شود.
کیوان آرا و همکاران (۱۳۹۰) پژوهشی را با عنوان رابطه مؤلفه های مدیریت دانش و هوش سازمانی در دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام دادند. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه مؤلفه های مدیریت دانش و هوش سازمانی در دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به انجام رسید. میزان مؤلفه های مدیریت دانش و نیز مؤلفه های هوش سازمانی، کمتر از سطح متوسط بود و همبستگی معنی دار بین نمرات مؤلفه های مدیریت دانش و مؤلفه های هوش سازمانی مشاهده شد. همچنین اختلاف میانگین مؤلفه های مدیریت دانش و هوش سازمانی بر حسب ویژگی های دموگرافیک در سطح ۹۵ درصد معنی دار بود. به کارگیری دانش به روز، توزیع، تبادل و به اشتراک گذاری دانش و آگاهی از عوامل محیطی و نیز حفظ بقا و حیات، زمینه ساز ایجاد هوش سازمانی در دانشگاه ها می باشد.
صنوبری و رضایی (۱۳۸۹) پژوهشی را با عنوان رابطه ویژگی های شغلی و رفتار شهروندی سازمانی: نقش میانجی رضایت شغلی انجام دادند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شغلی و رفتار شهروندی سازمانی با میانجی گری رضایت شغلی است. به منظور رسیدن به هدف تحقیق با بهره گرفتن از فرمول کوکران تعداد ۱۸۰ نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و پرسش نامه های تحقیق را تکمیل نمودند. داده های حاصله با بهره گرفتن از الگوی معادلات ساختاری تحلیل گردید. نتایج الگوی نهایی بازنگری شده نشان داد که ۳۹ درصد از وردایی متغیر رضایت شغلی توسط متغیرهای اهمیت کار و یکنواختی کار تبیین می شود. علاوه بر آن ۹۰ درصد از وردایی رفتار شهروندی سازمانی به وسیله اثر مستقیم متغیرهای خودکارآمدی شغلی، حالات روحی مثبت و رضایت شغلی و اثر غیرمستقیم متغیرهای اهمیت کار و یکنواختی کار با میانجی گری رضایت شغلی تبیین می شود.
سیادت و همکاران (۱۳۸۹) پژوهشی را با عنوان بررسی مقایسه ای رابطه بین هوش سازمانی و رهبری تیمی در بین اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی اصفهان انجام دادند. هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای رابطه بین هوش سازمانی و رهبری تیمی در بین اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی اصفهان بوده است. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی و علی –مقایسه ای میباشد. یافته ها نشان داد که: ۱٫ بین مؤلفه های هوش سازمانی و رهبری تیمی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، ۲٫ بین میانگین نمره های هوش سازمانی و رهبری تیمی بر حسب دانشگاه، دانشکده و گروه آموزشی تفاوت معنادار وجود دارد و ۳٫ بین میانگین نمره های رهبری تیمی اعضای هیات علمی برحسب سن، سابقه خدمت و افتخارات علمی تفاوت معنادار وجود دارد.
نجات و همکاران (۱۳۸۸) پژوهشی را با عنوان تاثیر رفتار شهروندی سازمانی بر کیفیت خدمات (مطالعه موردی: آژانس های مسافرتی شهر تهران) انجام دادند. به منظور بررسی رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی به عنوان متغیر مستقل و ادراک مشتری از کیفیت خدمات، به عنوان متغیر وابسته، و نیز رضایت و اعتماد کارکنان به عنوان متغیر مستقل و رفتار شهروندی سازمانی به عنوان متغیر وابسته، از آزمون همبستگی استفاده شده است. همچنین از آزمون رگرسیون برای بررسی میزان تاثیر رضایت شغلی و اعتماد بر روی رفتار شهروندی سازمانی و نیز میزان تاثیر رفتار شهروندی سازمانی بر روی کیفیت خدمات استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان میدهد که رضایت شغلی و اعتماد کارکنان نسبت به مدیران رابطه معنی داری با رفتار شهروندی سازمانی دارد و همچنین رفتار شهروندی سازمانی نیز رابطه مثبتی با کیفیت خدمات ادراک شده توسط مشتری دارد.
پژوهش دیگری با عنوان « رهبری دانش، هوش سازمانی و اثربخشی سازمانی» توسط اردلان و همکاران (۱۳۹۱) انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی رابطه بین رهبری دانش و هوش سازمانی با اثربخشی سازمانی در دانشگاه بوعلی سینای همدان است. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی میباشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا به تعداد ۹۲۹ نفر بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد ۲۷۲ آزمودنی تعیین گردید. گردآوری داده ها با بهره گرفتن از سه پرسشنامه رهبری دانش، هوش سازمانی و اثربخشی سازمانی صورت گرفته است.. یافته ها نشان داد که وضعیت رهبری دانش، هوش سازمانی و اثربخشی سازمانی بالاتر از سطح متوسط است. ضریب همبستگی پیرسون آشکار کرد که بین رهبری دانش و هوش سازمانی با اثربخشی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه بیانگر آن است که از بین مؤلفه های رهبری دانش، مؤلفه حمایت از فرایند یادگیری فردی و گروهی بیشترین تأثیر را در پیشبینی اثربخشی سازمانی دارد؛ و از بین مؤلفه های هوش سازمانی، مؤلفه های اتحاد و توافق، بینش استراتژیک و سرنوشت مشترک به ترتیب بیشترین تأثیر را در پیشبینی اثربخشی سازمانی دارند.
هدف از تحقیق عباسی (۱۳۹۱) ، سنجش هوش سازمانی کارکنان واحدهای صف و ستاد بانک سپه است. ابزار تحقیق حاضر پرسشنامه ای بر اساس هفت مهارت کارل آلبرخت بوده است. هدف کلی این پژوهش بررسی هوش سازمانی کارکنان بانک سپه در واحدهای صف و ستاد است. فرضیه اصلی تحقیق نیز این است که بین هوش سازمانی واحدهای صف و ستاد تفاوت معناداری وجود دارد این فرضیه رد شد. فرضیه های فرعی تحقیق یعنی وجود تفاوت معنادار بین واحدهای صف و ستاد بانک سپه در ابعاد چشم انداز استراتژیک، اعتقاد به سرنوشت مشترک، شاخص اتحاد و توافق، روحیه، کاربرد دانش و برخورد مدیران در رابطه با عملکرد کارکنان رد شد به غیر از بعد میل به تغییر کارکنان در دو واحد صف و ستاد، که فرضیه معنادار بودن تفاوت آن ها تأیید شد.