کلیات پژوهش
۱-۱مقدمه
کودکان و نوجوانان قشر عظیمی از جمعیت هر کشور، خصوصاًً جامعه ما را تشکیل میدهند. آنان سرمایه های پر ارزش جامعه و امیدهای درخشان مملکت تلقی میشوند وعامل مهمی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور به شمار میروند و از آن ها انتظار می رود که در آینده ای نه چندان دور مسئولیت عظیم و سنگین اداره مملکت خود را عهده دار گردند. اغلب اختلال ها و ناسازگار ی های رفتاری بعد از دوران کودکی،ناشی از کمبود توجه به دوران مهم و حساس کودکی و عدم هدایت صحیح به سوی رشد و تکامل است، این بی توجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک می شود( رضوی، ۱۳۸۷).
خانواده اولین نظامی است که کودک در آن چشم باز میکند واز آن تاثیر می پذیرد و آموزش می بیند. مطالعه خانواده نه تنها شناخت بهتر این نظام را میسر میسازد بلکه شناخت ما از افرادی که در آن پرورش مییابد را فراهم میکند.به این علت که تمامی افراد از خانوادهایشان حتی در بزرگسالی نیز تاثیر میپذیرند و تعاملات و ارتباطات نوع و شیوه ی تربیت خانواده بر توانایی و رفتار افراد اثر میگذارد(کشتکاران،۱۳۸۹).
استرس و فشارهای روانی ازجمله عوامل لاینفک زندگی در قرن ۲۱ است و چگونگی رویارویی و کنارآمدن با این عوامل به ویژه در سنین اولیۀ و جوانی در سلامت روانی افراد بسیار مهم است. دوره نوجوانی[۱] با تغییرات گسترده ای در زمینههای شناختی، عصبی زیستی و اجتماعی همراه است. نوجوان از مرز کودکی گذشته و وارد مرحله نوینی شده است. ورود به دوره نوجوانی، فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان میسازد(خباز و دیگران،۱۳۹۰)
بنابرین توجه به ظرفیت های فردی و روانی که فرد به کمک آن ها بتواند در شرایط دشوار مقاومت نماید و دچار آسیب دیدگی نگرد و حتی در تجربه چنین شرایط مشکل آفرین یا بحرانی خود را از لحاظ شخصیتی ارتقا بخشد اخیراً مورد توجه روانشناسان مثبت نگر قرار گرفته است( مومنی و همکاران، ۱۳۸۸). بنابرین هدف این پژوهش پیشبینی تاب آوری بر اساس سبکهای فرزند پروری و هوش هیجانی در دانش آموزان پسر دوره دبیرستان میباشد.
۱-۲بیان مسئله
دانش آموزان در طول دوران زندگی،خصوصاً دوران تحصیل با مشکلات زیادی مواجه میشوند.ما نمی توانیم مشکلات اساسی زندگی را از زندگی آن ها کسر کنیم،اما میتوانیم کاری کنیم که دانش آموزان پای مشکلات خود بایستند و آن ها را به عنوان منبعی لایزال بدانند که میتوانند برای پیشگیری زندگی بر آن ها تکیه زنند.
یکی از مهمترین تواناییهای انسان که باعث سازگاری مؤثر با عوامل خطر می شود،تاب آوری[۲] است.تاب آوری عاملی است که باعث انعطاف پذیری و مقابله مؤثر با عوامل و موقعیت های استرس زا می شود(سبزعلی سنجانی،۱۳۸۹).
منظور از تاب آوری آن است که فرد علی رغم مواجهه با عوامل خطر دچار عارضه این مواجهه نشده و حتی قوی تر هم بشود. تاب آوری خصوصیتی است خاص کودکانی که با وجود مواجهه با استرس و شرایط ناگوار در زندگی شان، تسلیم افت تحصیلی، مشکلات جسمی و روحی، و مشکلات مربوط به بزهکاری دوران نوجوانی که آن ها را با تجارب خطرناک بیشتری روبه رو میکند، نمی شوند (کیانی دهکردی، ۱۳۸۴).
ترکیب عواملی باعث شکل گیری تاب آوری می شود. یکی از این عوامل نوع رابطه و تعاملات در خانواده است. به عنوان مثال خباز، بهجتی و ناصری(۱۳۹۰) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین حمایت اجتماعی و روابط خانوادگی و تاب آوری رابطه وجود دارد. مطالعات خانواده امروزه بیشتر در جهت این موضوع است که چطور افرادی در برخورد با عوامل استرس زا توان مقابله و مقاومت را دارا هستند و چطور خانواده بر این توانایی اثر میگذارد (کشتکاران،۱۳۸۹).
هندرسون[۳](۲۰۰۳) نیز معتقد است که عواملی که تاب آوری را به وجود می آورند به دوقسمت محیطی و فردی تقسیم میشوند. از عوامل محیطی که تاب آوری را ایجاد میکنند، می توان به خانواده ها، مدارس، اجتماع و گروههای همسالان اشاره کرد. و از عوامل فردی که در ایجاد تاب آوری نقش دارند می توان به اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، خود انگیزشی( داشتن هوش هیجانی)، خود ارزشی و خلاقیت اشاره کرد.
یکی از عواملی که در خانواده بر تاب آوری تاثیر میگذارد، سبک های فرزندپروری[۴] والدین است. فرزندپروری شامل روش ها و رفتارهایی است که والدین برای تربیت فرزندان به کار میبرند. روش های متفاوتی برای فرزندپروری مطرح شده اند؛ از یک دیدگاه فرزندپروری به چهار روش تقسیم شده است که عبارتند از: ۱٫ شیوه مقتدرانه ۲٫ شیوه سهل گیرانه ۳٫ شیوه مستبدانه ۴٫ شیوه مسامحه کارانه
روش فرزندپروری و روش تربیتی والدین بر جنبههای مختلف رشد فرزندان آنان تاثیر میگذارد. در واقع پایه و اساس فرزند پروری مبین تلاش های والدین برای کنترل و اجتماعی کردن کودکانشان است . اگر چه والدین ممکن است در چگونگی کنترل و اجتماعی کردن فرزندان خود با یکدیگر تفاوت داشته باشند ولی به نظر میرسد که همه والدین در تعلیم و تربیت و نظارت بر فرزندان نقش اولیه را به عهده دارند (پرند، ۱۳۸۹).
خانواده و مدرسه میتوانند راهکارهایی را پدید آورند که فاکتورهای محافظ را بیشتر کنند و تاب آوری را افزایش دهند. با فراهم آوردن محیطی که به اندازه کافی تسهیل کننده است، دانش آموزان میتوانند خصوصیات تاب آوری را در زندگی خود کسب کنند.
از نظر هندرسون(۲۰۰۳) یکی از عوامل فردی که میتواند در ایجاد تاب آوری نقش داشته باشد، هوش هیجانی[۵]است. هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه تفکر و هیجان است. سلیگمن[۶] (۲۰۰۴، به نقل از کرد میرزا، ۱۳۸۸) نیز معتقد است که تاب آوری با متغیرهای خلاقیت، هوش هیجانی، خود گردانی، احتیاط، سرزندگی و شوخ طبعی در ارتباط است.
هوش هیجانی اولین بار توسط مایر[۷] و سالووی[۸] (۱۹۹۰) مطرح شد از دیدگاه بار – اُن[۹]هوش هیجانی دسته ای از مهارت ها، استعدادها و تواناییهای غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارها و محدودیت های محیطی افزایش میدهد. بنابرین هوش هیجانی از عوامل مهم در موفقیت زندگی فردی میباشد. بار – آن معتقد است که تفکر هیجانی قسمتی از تفکر منطقی و هوش کلی است و هوش دارای ابعاد شناختی و هیجانی است. بعد هیجانی هوش دو جزء کلی را شامل می شود به عنوان مهارت های درون فردی و برون فردی. هوش درون فردی هوشی است که به ما کمک میکند تا به افکار و احساسات خود معنا ببخشیم. هوش بین فردی به ما کمک میکند تا روابط خود با دیگران، همدلی با آن ها، برانگیختن بین آن ها و فهم ارتباط بین آن ها را تنظیم کنیم. بنابرین هوش هیجانی از مجموعه ای از مهارت ها، توانایی ها و تسهیل کننده های گوناگونی ساخته شده است که بیشتر آن ها را می توان از طریق یادگیری در دیگران ایجاد کرد یا پرورش داد . هوش شناختی عمدتاًٌ به صورت ارثی تثبیت شده است و قابل تغییر نیست ولی هوش هیجانی قابل یادگیری است و سبک های فرزندپروری والدین میتواند بر چگونگی شکل گیری آن تاثیر بسزایی داشته باشد( بشارت ، ۱۳۸۴).
با توجه به مطالب بالا و پژوهش های انجام شده در این زمینه، چنین بر میآید که بین سبک های فرزند پروری، هوش هیجانی و تاب آوری رابطه وجود دارد. ولی با این حال نمیتوان به این نتیجه رسید که سبک های فرزند پروری و هوش هیجانی میتوانند تاب آوری را پیشبینی کنند.