در صورت شرط بودن تمکین، اگر زوج نفقه ندهد و مدعی باشد که تمکین حاصل نشده است، زوجه باید حصول تمکین را ثابت کند؛ زیرا اصل با قول شوهر است که هنوز تمکین حاصل نشده است و زوجه که مدعی حصول آن است، باید حصول آن را اثبات کند.
ولی در صورت مانع بودن نشوز، اگر زوج نفقه را نپردازد و مدعی نشوز زوجه باشد، زوج باید با بیّنه، نشوز وی را ثابت کند؛ زیرا اصل، وجوب نفقه و انتفای مانع است و شوهر مدعی خلاف اصل میباشد و باید طبق قاعده کلی«البینه علی المدعی» بینه بیاورد.
در مقابل تمکین، نشوز قرار دارد، نشوز در لغت به معنای بلند شدن، ارتفاع و سرکشی میباشد و ناشزه به زنی اطلاق می شود که از اطاعت شوهر خودداری میکند. در اصطلاح فقها نشوز به عدم انجام وظایف ناشی از زوجیت و زناشویی از طرف زن یا شوهر اطلاق می شود.
محقق در شرائع، پس از تردید در مسأله فوق، شرط بودن تمکین را ترجیح میدهد و این قول را اظهر میداند.[۶۸] میرزای قمی مینویسد: «مشهور میان علماء این است که تمکین شرط وجوب نفقه است.»[۶۹]
اما گروهی دیگر از فقها، نشوز را شرط می دانند؛ یعنی به مجرد عقد، نفقه واجب می شود؛ ولی نشوز مانع از تحقق آن است. تا نشوز حاصل نشده، تأدیهی نفقه واجب است و پس از تحقق نشوز، ساقط میگردد. آیت الله خوئی مینویسد: « مشهور آن است که وجوب نفقه، مشروط به عدم نشوز است.»[۷۰]
در نهایت مطلبی را که میتوان از آیات و روایات استنباط کرد این است که زوجه در صورت عدم اطاعت از زوج (که مستلزم نشوز می شود)مستحق نفقه نخواهد بود؛ زیرا وی حق شوهر را ادا نکرده است تا شوهر حق او را ادا کند. ظاهراًً قانون مدنی چنین نظری را پذیرفته زیرا در ماده ۱۱۰۲ ایجاد رابطه زوجیت به طور صحیح بین طرفین را ملاک حقوق و تکالیف بین زوجین دانسته پس نیاز به تحقق شرط دیگری (مانند تمکین زوجه)نیست و در ماده ۱۱۰۸ صراحتاً نشوز را مانع از دریافت نفقه دانسته:
« هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود.»
بدیهی است که اطاعت نکردن زن از شوهر در سایر کارهایی که مربوط به روابط زناشویی نمی باشد از قبیل جارو کردن منزل، آشپزی نمودن، خیاطی و امثالهم موجب نشوز زن نمی شود؛ زیرا جزء تکالیفزوجهدرزندگیمشترکباشوهرنمیباشد. .
اجزای نفقه ونحوه ی پرداخت آن:
فقهای عظام در طول قرون و اعصار به احصاء و بر شمردن اجزای نفقه پرداخته و نفقه ی زوجه را در هشت مورددستهبندیکردهاندکهعبارتنداز[۷۱]:
۱و۲- نان وخورش به مقداری که سیر شود، واز نظر کمیّت و کیفیّت به شئون زن و عرف و عادت بستگی داشتهومتناسببازمانو مکانمیباشد.(درقانونمدنیتحتعنوانغذاذکرشده.)
۳- لباس، که از نظر جنس و مقدار بستگی به عرف و عادت محل دارد. (در قانون مدنیعنوان البسه به کار رفته.)
۴- فراش، که منظور زیرانداز و وسایل استراحت است.(در قانون مدنی تحت عنوان اثاث البیت میباشد.)
۵- وسایل طبخ و ادوات و ابزار آشپزی متناسب و متعارف .(عنوان اثاث البیت در قانون مدنی.)
۶- وسایل تنظیف و آرایش، فقها در این مورد وسایلی مانند شانه و موادی مانند دُهن(کرم) را جزء نفقه ذکر کرده اند ولی درباره لوازمی که جنبه ی تزیینی اضافی دارد مانند عطریات و سرمه جات به عدم لزوم آن تصریح نموده اند.[۷۲] از طرف دیگر مخارج حمام جزء نفقه ذکر نشده و استثناء شده است و بعضی از حقوق دانان معتقدند که علت آن این بوده که سابقاً افراد در منزل شستشو میکرده اند نه اینکه جزء نفقه نباشد لذا در عرف فعلی،مخارجحمامجزءنفقهمیباشد.
۷- مسکن ملکی یا استیجاری و یا استیعاری، که با شئون و احتیاجات زوجه از نظر محل و همچنین از نظر داشتن مرافق[۷۳] کافی متناسب باشد.
۸- خدمتکار، چنانچه زوجه از جهت شئون و شرافت خانوادگی در منزل پدرش دارای خادم بوده ویا به علت ابتلاء به بیماری نیازمند به خدمتکار میباشد در این صورت مرد مخیّر است که خادمی را اجیر کند و یا آنکه خود به خدمت زن برخیزد و حوائج او را برآورد، ویا زن خودش داوطلبانه کارهای مربوط به خود را انجام دهد که در صورت اخیر زن حق مطالبه ی نفقه ی خادم را ندارد.
مبحث سوم-نحوه ی پرداخت نفقه
تأدیهنفقهبهدوطریقصورتمیگیرد:
اول: آنکه بر حسب عرف، زن وشوهر با یکدیگر زندگی کرده و هزینه های زندگی از هر قبیل توسط مرد تأمینشود.
دوم: آنکه زوجه ممکن است که نفقه ی خود را روزانه مطالبه و شوهر نیز نفقه یومیّه را روزانه به وی تسلیم میکند.
اما تعیین و انتخاب یکی از دو شیوه ی فوق با زوجه است و شوهر نمی تواند زن را به پذیرش و قبول نحوهاول،الزامکند.
نکته ی دیگری که می توان به آن اشاره نمود این است که اگر مرد نفقه ی ایام مشخصی را به همسر خود پرداخت کرد و در اثنای مدت، زن ناشزه شد و از تمکین شوهر خارج گشت، باید نفقه ی ایامی را که در تمکینشوهرنبودهاستبهاومسترددارد،زیرا:
حق زوجه در اخذ نفقه از شوهرش با نشوز وی ساقط می شود.
امتیازات نفقه زوجه بر نفقه اقارب :
مواد ۱۱۹۷الی ۱۲۰۶ قانون مدنی شرایط انفاق از باب قرابت را به تفضیل مورد بررسی قرار داده و ما به طوراختصارمهمتریناصولحاکمبرآنرابیانمیداریم:
۱- «کسی مستحق نفقه شناخته می شود که ندار بوده و به وسیله ی اشتغال به شغلی نتواند وسایل معیشت خودرافراهمسازد.»(م۱۱۹۷ق.م).
۲- «کسی ملزم به انفاق می شود که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد…» (م۱۱۹۸ق.م).
۳-«میزاننفقهاقارببهقدررفعحاجتوبادرنظرگرفتندرجهاستطاعتمنفقتعیینمی شود.»(م۱۲۰۴ق.م)
۴- «اقارب فقط نسبت به آتیه میتوانند مطالبه ی نفقه کنند… .»(م۱۲۰۶ق.م)
با برسی شرایط پرداخت نفقه از باب قرابت و مقایسه آن با پرداخت نفقه از باب زوجیت به خوبی معلوم می شود که نفقه زوجه از جهات متعددی برنفقهی اقارب برتری و مزیت دارد و به شرح ذیل می توان بیانداشت:
۱-فقرواحتیاج،شرطاستحقاقزوجهدردریافتنفقهنیست.
۲- پرداخت نفقه زن، بر نفقه دیگر اقارب و نزدیکان مقدم است مگر بر نفقه شوهر؛«در صورت بودن زوجه و یک یا چند نفر واجب النفقه ی دیگر، زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود.»(م۱۲۰۳ق.م)
۳- تکلیف مربوط به انفاق اقارب و خویشان، متقابل است ولی در روابط زوجیت، تکلیف و الزام انفاق فقط متوجه شوهر میباشد و زن هیچ وظیفه ای در تأمین معاش خود ندارد.
۴- زوجه می تواند برای نفقه زمان گذشتهی خود اقامه دعوا نماید ولی اقارب فقط نسبت به آینده میتوانندمطالبهینفقهکنند: