ثابت (۱۳۸۵): به بررسی تاثیر پنج عامل اندازه شرکت، مقدار بحران مالی، نرخ رشد، تأمین مالی برون سازمانی و کنترل قیمت ها در صنعت بر سوگیری مدیران شرکتها در پیشبینی سود پرداخت. یافته های تحقیق وی نشان داد که به طور میانگین، پیشبینی سود شرکتها خوش بینانه انجام شده است. و تأمین مالی برون سازمانی به منظور فرضیه پژوهشی بر پیشبینی سود مؤثر است. وی نتیجه گرفت که شرکتهای کوچکتر در مقایسه با شرکتهای بزرگتر پیشبینی بدبینانه تری انجام میدهند. همچنین با افزایش مقدار بحران مالی نیز سود بدبینانه تر منتشر میگردد. با این حال وی در تحقیق خود، ارتباط معناداری میان نرخ رشد شرکت و کنترل قیمت ها در صنعت با سوگیری در پیشبینی مشاهده نکرد.
مشایخ (۱۳۸۶)، دقت پیشبینی مدیران را از سود هر سهم آینده با پیشبینی مبتنی بر اطلاعات الگوی گام تصادفی مورد بررسی قرار داد. نتیجه پژوهش نشان میدهد بین اشتباه پیشبینی سود مدیران و اشتباه پیشبینی بر اساس گام تصادفی تفاوت معناداری وجود دارد. با افزایش اندازه شرکت، پیشبینی مدیریت دقیق تر می شود و دقت پیشبینی سود مدیران در شرکت های سود ده نسبت به شرکتهای زیان ده بیشتر است.
عمارلو(۱۳۸۶( : در پایان نامه کارشناسی ارشد خود به مطالعه تأثیر سود پیشبینی شده هر سهم توسط مدیریت بر قیمت سهام پرداخت.وی به بررسی این موضوع پرداخت که آیا اعلامیه های سود پیشبینی شده در بردارنده محتوای اطلاعاتی مفید میباشد و در تصمیم گیری های استفاده کنندگان مفید میباشد؟ نتایج تجزیه تحلیل های انجام گرفته نشانگر این بود که گزارشهای پیشبینی سود اطلاعاتی را به بازار سرمایه انتقال نمی دهد و انتشار اطلاعات به طور عام سبب می شود تا اطلاعات و و قایع آتی از جمله سود پیشبینی شده از طریق منابع اطلاعاتی غیر رسمی انتقال گردد و در نتیجه انتقال بازار از انتشار اطلاعات عمومی تأثیر نمی پذیرد.
مدرس (۱۳۸۷)، بررسی تحلیلی تاثیر توانایی پیشبینی اجزای تعدی و جریان های نقدی بر کیفیت سود پیشبینی شده را مورد بررسی قرار داد. نتایج این پژوهش نشان میدهد:
با بهره گرفتن از سودهای گذشته می توان سود آینده را با حداقل خطای ممکن پیشبینی کرد.
عملکرد سود ها با قابلیت پیشبینی اجزای سود و استمرار آن ها رابطه مثبت دارد.
جریان های نقدی توانایی قوی تری در پیشبینی سود دارد.
کردستانی (۱۳۸۸)، رابطه ارزش افزوده تقتصادی و نقدی را با خطای پیشبینی سود مورد بررسی قرار داد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ارزش افزوده اقتصادی و نقدی در خطای پیشبینی سود، بر اساس داده های تلفیقی، دارای محتوای اطلاعاتی نسبی بوده و در پیشبینی سودمند واقع می شود. در نتیجه ارزش افزوده اقتصادی در ارتباط با خطای پیشبینی سود شاخص بهتری نسبت به سود عملیاتی، ارزش افزوده نقدی و وجه نقد عملیاتی است.
بهرامیان(۱۳۸۸): دقت پیشبینی سود هر سهم شرکت هایی را که برای اولین بار سهام شان در بورس اوراق بهادار عرضه می شد را مورد ارزیابی قرار داد. نتایج این پژوهش نشان داد خطای پیشبینی سود با دوره پیشبینی و نوسانات شاخص کل بورس رابطه مستقیم دارد و در مورد ارتباط با اندازه شرکت، عمر شرکت، درجه اهرم مالی، اظهار نظر حسابرسی و طبقه صنعت رابطه معناداری دیده نشد.
اکبری (۱۳۸۹): متغیرهای مؤثر بر اعتبار پیشبینی های سود توسط مدیریت را در دوره زمانی ۷۵ تا ۸۶ مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که اولاً اعلام خبر منفی(سود پیشبینی شده کمتر از گذشته) نسبت به خبر مثبت واکنش بیشتری در قیمت سهام ایجاد می کند به عبارت دیگر میزان باور و اعتماد خبر منفی نزد کارگزاران بازار نسبت به خبر مثبت بیشتر است. ثانیاًً اندازه ی شرکت در میزان باور و قبول سود پیش بینیشده، نزد سرمایه گذاران دارای تأثیر بیشتری است. همچنین صحت و تحقق پیشبینی های گذشته بر روی باور پیشبینی های آینده مؤثر است. علاوه بر این پیشبینی های میان دوره نسبت به پیشبینی های سالانه، واکنش بیشتری را در قیمت سهام ایجاد می نمیاد و نهایتاًً اینکه وجود یا عدم وجود تعدیل در پیشبینی ها بر روی باور و اعتبار پیشبینی های بعدی تأثیر گذار نیست، این امر بدین معنی است که سرمایه گذاران به پیشبینی های حاوی خبر مثبت، پیشبینی های انجام شده توسط شرکت های کوچک، پیشبینی های انجام شده توسط شرکت هایی که در گذشته دارای انحراف زیادی بوده و پیشبینی های سالیانه به دیده شک و تردید می نگرند و از دید آن ها احتمال خطای پیشبینی در این شرکت ها بیشتر است.
علینقیان (۱۳۹۰): به بررسی رابطه خطای پیشبینی سود و ریسک مالی و تجاری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران پرداخت.در تحقیق وی ریسک غیر سیستماتیک بر اساس دو معیار ریسک یعنی ریسک مالی و تجاری بررسی شد. ریسک مالی بر اساس سه معیار نسبت اهرمی، نسبت جاری و کل دارایی ها سنجیده شد. نتایج بررسی رابطه خطای پیشبینی سود را با دو متغیر نسبت اهرمی و دارایی ها تأیید نمود. اما ارتباط رابطه خطای پیشبینی با نسبت جاری نامشخص بود و امکان قضاوت قبلی در مورد آن رابطه وجود نداشت. اما در کل، با توجه به این که دو معیار از سه معیار مربوط به ریسک مالی توان پیشبینی خطای پیشبینی سود هر سهم را دارند می توان نتیجه گرفت بین ریسک مالی و خطای پیشبینی سود ارتباط وجود دارد و در شرکت هایی که ریسک مالی بالایی دارند به احتمال زیاد در برآوردن پیشبینی سود خود با مشکل مواجه هستند. در مورد ریسک تجاری از دو معیار میانگین نوسانات دو سال سود هر سهم و نسبت سود تقسیمی استفاده شد. بررسی ها در این مورد نشان داد که هر دو معیار ارتباط معنی داری با خطای پیشبینی سود دارند. بنابرین، بین ریسک تجاری و خطای پیشبینی سود هر سهم نیز ارتباط وجود دارد.
آشتاب (۱۳۹۱): به بررسی رابطه بین خطای پیشبینی سود و بازده غیر عادی سهام در شرکت های جدید الورود پرداخت.نتایج بیانگر رابطه مثبت بین این دو متغیر است که در نهایت بیانگر محتوای اطلاعاتی متغیر سود دارد. به عبارت دیگر اعلام سود پیشبینی شده باعث انحراف در میانگین نرخ بازده غیر عادی سهام می شود. این نتایج همچنین به نوعی تأیید کننده مواضع همیشگی هیئت استانداردهای حسابداری مالی در مورد اهمیت و اولویت سود در اطلاع رسانی به افراد ذی نفع است که در اکثر مطالعات انجام شده تأیید شده است.