بعدازاین توافق، دولت افغانستان با ترکیه در اول مه ۱۹۲۱ میلادی معاهده مودت به امضا رساند که مطابق به این معاهده دولت ترکیه متعهد به آموزش دانشجویان و افسران افغانستان برای ۵۰ سال گردید. این آموزش از طریق اعزام دانشجویان به ترکیه و اعزام اساتید ترک به افغانستان انجام میپذیرفت. امانالله خان با شوروی در ۲۸ فوریه ۱۹۲۱ میلادی، پیمان نظامی بست که بر اساس همین پیمان نیروی هوای افغانستان ایجاد و مسئولیت آموزش آن به افسران روسی واگذار گردید. در سال ۱۹۳۱ میلادی نادرشاه با بریتانیا قرار همکاری نظامی بست. بر اساس آن دولت افغانستان توانست ده هزار قبضه مسلسل و پنج هزار فشنگ و کمکهای نقدی را دریافت کند. در ۲۴ آوریل ۱۹۵۶ میلادی، ظاهر شاه پیمان نظامی دیگری با شوروی امضا نمود، بر اساس این معاهده تانک، هواپیماهای میگ، چرخبال، سلاحهای سبک خریداری شد و روسها تعهد ساختن چند فرودگاه ازجمله بگرام را پذیرفتند. بعد از کودتای کمونیستی ۲۷ آوریل ۱۹۷۸ در افغانستان در ۵ دسامبر همین سال معاهده همکاریهای همهجانبه میان، نور محمد ترکی و لئونید برژنف به امضا رسید. بر مبنای این معاهده حکومت شوروی متعهد به دفاع از نظام کمونیستی افغانستان در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی گشت. بعد از آغاز مخالفتها علیه نظام کمونیستی، در داخل افغانستان، همین معاهده وسیلهای شد تا نظامیان اتحاد جماهیر شوروی، به بهانه حمایت از نظام کمونیستی به افغانستان مداخله نمایند[۲۲۴].
در ۱۹۳۷ میلادی افغانستان، ایران، ترکیه و عراق پیمان چهارجانبه سعدآباد را به امضا رساند که دارای یک مقدمه و ده ماده بود. این پیمان در ماده چهارم خود مداخله در امور داخلی تجاوز بر قلمرو یکدیگر، به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق تشکیل گروه های مسلح در مرزها را ممنوع میکرد[۲۲۵].
افغانستان همچنان در سال ۱۹۵۵ عضویت پیمان بغداد را که یک پیمان چندجانبه بود کسب کرد. این پیمان بعد از انتقال مرکز آن به آنکارا[۲۲۶] به نام پیمان سنتو یا سازمان پیمان مرکزی مسما گردید. هدف از این پیمان مقابله دستهجمعی کشورهای عضو در مقابل تجاوز به یکی از اعضای پیمان بود[۲۲۷].
با وجودی که امریکا امروزه یکی از هستههای مهم تصمیمگیری در مسائل افغانستان در داخل و خارج به شمار میرود؛ اما روابط افغانستان با این کشور پیشینه درازی نداشته و امریکا بعد از تجاوز شوروی توجه خود را به صورت دورهای تا ختم این تجاوز به افغانستان معطوف نمود. از زمان برقراری روابط رسمی میان افغانستان و آمریکا، سردترین ارتباط میان دو کشور در عرصهای نظامی بود. بیتوجهی آمریکا به داشتن روابط نظامی با افغانستان از روابط آمریکا با پاکستان بعد از جدایی و استقلال این کشور از هند در سال ۱۹۴۷ میلادی و مشکلات مرزی آن با افغانستان نشأت میگرفت. آمریکاییها با داشتن روابط نزدیک با پاکستان از این دولت حمایت مینمودند. در مقابل اعتقاد داشتند که افغانستان به زودترین فرصت تحت نفوذ شوروی قرار میگیرد. البته افغانستان بعد از کسب استقلال از انگلیس در سال ۱۹۱۹ میلادی تقاضای کمک نظامی از آمریکا را به سفارت این کشور در کراچی و تهران مطرح کرده بود؛ که مدتها قبل از تشکیل پاکستان است. ولی چنین همکاری از سوی آمریکا به افغانستان با مخالفت شدید دولت بریتانیا مواجه شد. بعد از برقراری روابط رسمی میان دو کشور اقدامات زیادی برای دریافت کمکهای نظامی آمریکا از سوی دولت افغانستان ادامه یافت، اما این تلاشها به دلیل پافشاری حکومت ایالاتمتحده آمریکا بر حل مشکلات مرزی با پاکستان نتیجه مطلوبی نداد، صرفاً به پذیرش تعداد از دانشجویان افغان غرض تحصیل در رشتههای نظامی در آمریکا منجر گردید[۲۲۸].
حادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱، نقطه عطفی در سیاست خارجی آمریکا در قبال افغانستان و تحولات این کشور است. پس از حملات ۱۱ سپتامبر، دولت بوش تصمیم به سرنگون نظامی طالبان، زمانی که آن ها پیشنهاد ایالاتمتحده آمریکا مبنی بر تحویل اسامه بنلادن رهبر القاعده را رد نمود گرفت. بوش با اعلان اینکه هر کشور یا شخصی که از تروریستها حمایت یا به آن ها پناه دهند، خود نیز با آن ها مساوی خواهند بود. در هفتم اکتبر ۲۰۰۱ حمله به این کشور را آغاز نمود. در کمتر از ۳ ماه رژیم طالبان سقوط کرد. اجلاس بن[۲۲۹] با مشارکت، نیروهای داخلی و خارجی افغانستان، نمایندگان سازمان ملل متحد و کشورهای عضو این سازمان، تشکیل شد. نتیجه این اجلاس امضای موافقتنامه بن بود که چهارچوب عبوری برای ایجاد حکومت آینده افغانستان را بیان میداشت[۲۳۰]. از این تاریخ به بعد امریکا در تلاش ایجاد حکومت همسو و دوست در کابل بوده تا نیروهای این کشور در مبارزه با القاعده و جستجوی آن ها در خاک افغانستان یاری رساند[۲۳۱].
در سال ۲۰۰۲ میلادی، امریکا – افغانستان از طریق مبادله یا داشتها موافقتنامههای را در مورد کمکهای مالی و اقتصادی، آموزش و تجهیز نیروهای افغانستان و غیره موضوعات امضا نمودند. در همین سال امریکا و افغانستان معاهده دوجانبه وضعیت نیرو را ترتیب نمود[۲۳۲].
این موافقتنامه وضعیت و چگونگی حضور نیروهای نظامی و غیرنظامی آمریکا که در افغانستان پیرامون مبارزه با تروریزم، کمکهای بشری و انسان دوستانه، آموزش تمرینات نظامی و فعالیتهای دیگر را تعیین میکرد. موافقتنامه بعد از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۲۰۰۳ امضا و اجرایی شد، این موافقتنامه چارچوب حقوقی حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان را تا حال تشکیل میدهد. در ۲۳ مه ۲۰۰۵ حامد کر زی و بوش با صدور اعلامیه مشترک از امضای یک موافقتنامه میان دو کشور در آینده یادآوری کردند که نقش نیروهای امریکا را در حفظ امنیت افغانستان، آموزش، تجهیز، سازماندهی نیروهای افغان، همچنان مشورت نسبت به اقدامات مناسب در صورتیکه استقلال، تمامیت ارضی و امنیت افغانستان مورد تهدید یا خطر واقع شود تا وقتیکه این کشور تواناییهایش را ارتقا دهد، در برمیگرفت[۲۳۳]. این موضوع دو بار دیگر در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ توسط وزرای خارجه دو کشور مورد تأیید قرار گرفت و تمدید شد.
در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۰ اداره اوباما اعلام نمود که به عنوان عضو ناتو متعهد به همکاری درازمدت با افغانستان است و همینطور نیروهای امریکا باید انتقال مسئولیت امنیت به نیروهای افغان را در سال ۲۰۱۱ آغاز و تا ۲۰۱۴ به پایان برساند[۲۳۴].
در ۲ می ۲۰۱۲ پیمان همکاریهای راهبردی میان دو کشور به امضا رسید. بخش سوم این پیمان اشاره به امضای یک پیمان امنیتی جداگانه میان افغانستان و امریکا در راستایی همکارهای نظامی داشت. این پیمان سرانجام در سال ۲۰۱۴ میان دو کشور به امضا رسید، پیمان امنیتی دوجانبه بعد از ۲۰۱۴ تا پایان سال ۲۰۲۴ میلادی جایگزین موافقتنامه وضعیت نیرو سال ۲۰۰۳ میلادی میان افغانستان و آمریکا خواهد شد.