ارزش تشویقی موفقیت (فخر و مباهات یا ارزشمندی است که در اثر موفقیت در یک تکلیف به دست می آید). در یک تکلیف عامل سومی است که اتکیسنون به کار میبرد. وی معتقد است که ارزش تشویقی موفقیت یک تکلیف (I) با احتمال موفقیت (P) ارتباط معکوس دارد. (خداپناهی، ۱۳۸۹). اتکینسون توانست رابطه ریاضی ارزش تشویقی را به صورت یک منهای احتمال موفقیت (P-1=I) ارائه کند. بنابرین ارزش تشویقی تکلیف با کاهش احتمال موفقیت افزایش مییابد. این رابطه ریاضی بدین معنی است که ارزش تشویقی تکالیفی که احتمال موفقیت در آن ها پایین تر است ، بالاتر است. به عبارت دیگر افراد برای تکالیف دشوار در مقایسه با تکالیف آسان؛ ارزش بیشتری قائلند. به عنوان مثال مردم برخی از شغل ها را ارزشمند تر می دانند و برای آن ها ارزش اجتماعی و درآمد بیشتری قائلند، چرا که دستیابی به این شغل ها را سخت تر می دانند. بنابرین انگیزش و پرداختن به تکلیف و مداومت در آن وقتی در بالاترین حد است که دشواری تکلیف در سطح متوسط باشد و افراد بیشتر تمایل به انتخاب تکالیف با دشواری متوسط دارند (پینتریچ و شانک، ۲۰۰۲).
۲-۱-۲-۲-۱ برایند گرایش در مدل اتکینسون
گرایش امید به موفقیت (Ts) در نتیجه سه عامل: انگیزه موفقیت (Ms)، احتمال موفقیت (Ps) و ارزش تشویقی موفقیت (Is) پدید می آید. که این مؤلفهها به صورت مضربی با یکدیگر رابطه دارند.
ارزش تشویقی×احتمال موفقیت×انگیزه موفقیت = گرایش امید به موفقیت
Is× Ps×Ms=Ts
در این معادله انگیزه موفقیت (Ms) بیانگر کوشش نسبتاّ پایدار در جهت موفقیت است. احتمال موفقیت (Ps) یک انتظار شناختی یا یک پیش بینی است که یک رفتار وسیلهای به هدف منتهی میگردد و ارزش تشویقی موفقیت (Is) با احتمال موفقیت (Ps) ارتباط معکوس دارد (Ps-1=Is).
گرایش اجتناب از شکست (Tf): همانند گرایش امید به موفقیت، ناشی از ارتباط مضربیانگیزهی اجتناب از شکست (Mf)، احتمال شکست (Pf) و ارزش تحریکی (تشویقی) شکست (If) است.
ارزش تحریکی شکست ×احتمال شکست ×انگیزه اجتناب از شکست= گرایش اجتناب از شکست
If× P f× Mf=Tf
در این معادله هم انگیزه اجتناب از شکست به عنوان ظرفیت تجربه شرمساری ناشی از عدم دسترسی به هدف تلقی میگردد. و احتمال شکست (Pf) انتظار شکست و عدم موفقیت در یک تکلیف است و ارزش تحریکی (تشویقی) شکست (If) از آنجا که یک ارزش منفی است که بر اساس احساس منفی (شرم) حاصل می شود و هر قدر تکلیف سادهتر باشد، شرمساری فرد در زمینه عدم موفقیت بیشتر است، میتوان پذیرفت:
(Pf-1)-=If(1
۱=Pf+Ps(2
بنابرین Ps-1=Pf
همچنین Ps-1=Is(3
چون (Pf-1)=If
Ps=(Pf-1)
بنابرین Ps-=If(4
برایند گرایش نزدیکی به فعالیت یا اجتناب از فعالیت (TA) از حاصل جمع نیرومندی گرایش به موفقیت و نیرومندی گرایش اجتناب از شکست ناشی می شود.
بنابرین: Tf+Ts=TA یا (If×Pf×Mf)+(Is×Ps×Ms)=TA
با توجه به فرضهای: Ps-1=If
Ps-1=Is
Ps-=If
خواهیم داشت: [(Pf-)×(Ps-1)×Ms]+[(Ps-1)×Ps×Ms]=TA
[Ps×(Ps-1)×Mf]-[( Ps-1)×Ps×[Ms=TA
[(Ps-1)×Ps](Mf-Ms)=TA
از فرمول برایند گرایش چنین استنباط می شود که هرگاه انگیزه امید به موفقیت بزرگتر از انگیزه ترس از شکست باشد (Mf<Ms)، برایند گرایش رفتار دارای یک ارزش مثبت است. افرادی که دارای چنین ویژگی باشند، افرادی با انگیزه موفقیت قوی محسوب میشوند که در موقعیتهای مناسب دست به انجام فعالیتهای موفقیتآمیز میزنند. برعکس وقتی، انگیزه ترس از شکست بزرگتر از انگیزه امید به موفقیت باشد (Ms< Mf)، برایند گرایش رفتار یک ارزش منفی است و افرادی که چنین خصوصیتی دارند، افرادی با انگیزه موفقیت ضعیف شناخته میشوند که به انجام فعالیتهای موفقیتآمیز تمایل ندارند (خداپناهی، ۱۳۸۹).
۲-۱-۲-۲-۲ مدل چهار قطبی در نظریه اتکینسون
اگر این دو انگیزه حرکت بسوی موفقیت و اجتناب از شکست که در نظریه اتکینسون مطرح شد به صورت متعامد در نظر گرفته شود یک ماتریس ۲×۲ با چهار خانه ایجاد می شود که چهار رویکرد مختلف را توصیف می کند (کاوینگتون، ۱۹۹۲، کاوینگتون و املیچ[۶۹]، ۱۹۹۱، کاوینگتون و رابرتز[۷۰]، ۱۹۹۴، به نقل از پینتریچ و شانک، ۲۰۰۲). بر اساس این مدل چهار نوع دانش آموز و چهار روش رویارویی با تکلیف وجود دارد: موفقیت گرا، اجتناب کننده از شکست، سخت کوش و پذیرنده شکست. دانش آموزان موفقیت گرا، که انگیزه موفقیت آن ها بالا و ترس از شکست آن ها پایین است، کاملاٌ راغب به انجام فعالیتهای پیشرفت هستند و بدون اینکه نگران عملکرد خود باشند به این فعالیتها میپردازند. دانش آموزان اجتناب کننده از شکست، که ترس از شکست آن ها بالا و انگیزه موفقیت در آن ها پایین استٰ خیلی مضطرب میشوند و سعی میکنند با تعلل و سایر راهبردهای خود معلول کننده، از شکست اجتناب ورزند. سخت کوش ها دانشآموزانی هستند که هر دو انگیزه مورد بحث در آن ها بالا است، یعنی سعی میکنند به سوی موفقیت حرکت کنند، ولی در عین حال در اثر ترسی که از شکست دارند بسیار مضطربند و دچار تنش هستند. این دانش آموزان، شبیه به بدبینهای تدافعی هستند و دانشآموزانی هستند که تقریباٌ همیشه در کلاس موفقند، ولی مدام از معلم درباره نمرهی خود از معلم سوال میکنند و درباره عملکرد خود مضطرب و نگرانند و بالاٌخره دانشآموزانی که هر دو انگیزه در آنها پایین است پذیرندهی شکست نامیده میشوند که اساساً نسبت به پیشرفت بی اعتنا هستند، هر چند این بیاعتنایی می تواند به دلیل عدم مراقبت و نگرانی و یا به طوری که برخی از محققان برای دانش آموزان اقلیت مطرح کرده اند ناشی از عصبانیت و مقاومت فعال در برابر ارزشهای پیشرفت باشد (کاوینگتون، ۱۹۹۲، به نقل از پینتریچ و شانک، ۲۰۰۲).
۲-۱-۲-۳ نظریه انتظار- ارزش اکلز و ویگفیلد