تولین و همکاران (۲۰۰۲) نشان دادند که افراد دارای اختلال وسواسی جبری ممکن است نسبت به همتایان غیربیمار خود در بازداری توجه برای پیشگیری از رویداد نفوذ افکار ذهنی ناخواسته چندان موفق عمل نمیکنند. البته نتایج مطالعات مربوط به پیامدهای منفی بازداری ناهمخوان هستند. تعدادی از مطالعات نتوانستهاند شواهدی برای بهبود فوری یا بعدی افراد مبتلا به وسواسی جبری در زمان بازداری اولیه افکار وسواسی بیابند (پوردون و همکاران، ۲۰۰۵).
رادومسکی و همکاران(۲۰۰۱) نیز در مطالعه مروری سوگیری توجه انتخابی نسبت به تهدید بویژه در اطلاعات مرتبط با نشانه های اولیه وسواسی جبری را نشان دادند. در کل، مطالعات صورت گرفته با پرسشنامه و نیز مطالعات حیطه پردازش اطلاعات از نظریه شناختی فعال شدن طرحوارههای تهدید کننده در وسواسی جبری حمایت میکنند با این حال ویژگیهای خاصی از این فعال شدن هنوز هم به خوبی شناخته نشده است (کلارک و بک، ۲۰۱۰).
مطالعه (محمودعلیلو، بیرامی، هاشمینصرتآباد و بخشیپوررودسری، ۱۳۸۶) با هدف بررسی تفاوت اطمینان به حافظه در میان گروههای مبتلا به وسواس نوع چک کردن، شستشو و شخصیت سالم نشان داد که گروه مبتلا به اختلال وسواس نوع چک کردن و گروه مبتلا به شخصیت وسواسی جبری در میزان اطمینان به حافظه با گروه شستشو و گروه سالم دارای تفاوت معنادار هستند. علاوه براین افراد وسواسی بیش از افراد سالم اطلاعات منفی در مورد خود را میپذیرند و حفظ میکنند ( تایلر و براون، ۱۹۸۸ به نقل از محمودعلیلو، ۱۳۷۸).
اختلال وسواسی جبری در حالت کلی به عنوان یک اختلال در فکر و شناخت انسان مشهور شده است که در اشکال گوناگون فکر، احساس، تجسم و تصور خود را ظاهر میسازد. افکار وسوسه انگیز برای خود فرد غیرقابل قبول است چرا که با تمامیت شخصیتی او هماهنگ نیست. ناهماهنگی افکار با شخصیت فرد باعث میگردد که اضطراب قابل توجهی را تجربه نماید. فرد وسواسی برای پایین آوردن سطح اضطراب خود دست به یک سلسله اعمال میزند که اصطلاحاً رفتارهای تدافعی یا خنثی کننده نامیده میشوند (محمودعلیلو، ۱۳۸۵).
افکار وسواسی ممکن است بدون آشفتگی جدی خلق یا توانایی مقابله تجربه گردد و این در مواردی است که توسط افراد بهنجار گزارش میگردد (راچمن و سیلوا، ۱۹۷۸ به نقل از محمودعلیلو، ۱۳۸۵).
نتایج مطالعه (فخاری، فهیمی، رحیمخانلی، پورشریفی و محمودعلیلو، ۱۳۹۲) نشان داد که بین سوگیری توجه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری و افراد سالم تفاوت معنی دار وجود دارد.
مطالعه (چلبیانلو، گودرزی، حقشناس و تقوی، ۱۳۸۷) نشان داد که بیماران مبتلا به وسواس وارسی نسبت به یادآوری اشیای خطرناک سوگیری بیشتری دارند. در زمینه اطمینان به حافظه نیز بیماران مبتلا به وسواس چک کردن از اطمینان کمتری برخوردار بودند.
نتایج پژوهش (درویشی، محمودعلیلو، بخشیپور، فرنام و بهرامخانی، ۱۳۹۲) نشان داد بین افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و افراد بهنجار در خرده مقیاسهای تکلیف داستان های تصویری نظریه ذهن (به جز باور اشتباه رده اول) و خرده مقیاس های تکلیف داستان های عجیب تفاوت معنادار وجود دارد. مقایسه میانگین های دو گروه از نظر نمرات تکالیف نظریه ذهن نشان میدهد که افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری در مقایسه با افراد بهنجار از توانایی نظریه ذهن پایین تری برخوردار هستند.
نتایج مطالعه (عبدالهی مجارشین، بخشیپور رودسری و محمودعلیلو، ۱۳۸۹) نشان داد که افراد با نمره های بالا در نظام بازداری رفتاری نسبت به افراد با نمره های بالا در نظام فعال سازی رفتاری سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار بیشتری نسبت به کلمات منفی در سطح پردازش مفهومی نشان میدهند. افراد با نمره های بالا در نظام فعال سازی رفتاری نسبت به افراد با نمره های بالا در نظام بازداری رفتاری سوگیری حافظه ناآشکار و آشکار بیشتری نسبت به کلمات مثبت در سطح پردازش مفهومی نشان میدهند. این یافته ها در مجموع نشان داد که اگر در سوگیری حافظه ناآشکار پردازش مفهومی، فرضیه خلق ـ همخوان، فرضیه صفت ـ همخوان و پردازش انتقال مناسب را با هم در نظر بگیریم، به فهم بهتر سوگیری حافظه ناآشکار منجر خواهد شد.
علاوه بر ارتباط وسواس خرید کردن با سیستمهای مغزی رفتاری و واکنشهای سرشتی(اتوماتیک و از پایین به بالا) خودتنظیمی(یعنی موارد کنترل شده و از بالا به پایین) هم می توانند با این اختلال ارتباط داشته باشند. خودتنظیمی معمولاً مترادف با اصطلاحاتی مانند کنترل توام با تلاش (روتبارت[۲۰۷]، ۱۹۸۹ به نقل از کلیز[۲۰۸] و همکاران، ۲۰۱۰). و خودکنترلی (بومیستر[۲۰۹]، هیترتون[۲۱۰] و تیک[۲۱۱]، ۱۹۹۴ به نقل از کلیز و همکاران، ۲۰۱۰) به کار می رود و با کارکردهای سطح قشر پیشانی قدامی مرتبط است(نیگ[۲۱۲]، ۲۰۰۶ به نقل از کلیز و همکاران، ۲۰۱۰). توجه به کنترل همراه با تلاش هم شکلهای رفتاری خودکنترلی و هم فرآیندهای شناختی را در بر میگیرد (روتبارت، ۱۹۸۹ به نقل از کلیز و همکاران، ۲۰۱۰) و با صفت شخصیتی با وجدان بودن در ارتباط است (نیگ، ۲۰۰۶ به نقل از کلیز و همکاران، ۲۰۱۰). فقدان خودتنظیمی، کنترل همراه با تلاش یا خودکنترلی با رفتارهای تکانشگری مرتبط است (مانند بومیستر، هترتون و تیک، ۱۹۹۴ به نقل از کلیز و همکاران، ۲۰۱۰).
مطالعات چندی (مانند واس[۲۱۳] و فیبر[۲۱۴]، ۲۰۰۷) هم رابطه منفی بین خودکنترلی و اختلال وسواس خرید را نشان دادند و بیانگر آن است که کاهش خودکنترلی احتمال اختلال خرید وسواسی را افزایش میدهد. علاوه براین چندین مطالعه (مانند وانگ[۲۱۵] و یانگ[۲۱۶]، ۲۰۰۸) ارتباط منفی بین باوجدان بودن و وسواس خرید را نشان دادند که بیانگر ارتباط کاهش در تأمل و افزایش در وسواس خرید است.
۲-۱۰- روشهای درمان اختلال وسواسی جبری