عزت نفس بالا، احساس کنترل، قبول قابل پیشبینی بودن محیط، دید مثبت نسبت به زندگی و توانایی فراخواندن پاسخ های مثبت از دیگران، این ویژگیها افراد را در برابر اثرات منفی تحولات در اوایل نوجوانی محافظت میکنند (شهر آرای.۱۳۸۴).
۲-۱۱- تعریف مقابله
لغت مقابله، از کلمه لاتین کالپاس[۶۵] یعنی تغییر دادن گرفته شده است و چنانچه در فرهنگ وبستر تعریف شده، معمولا در الگوی روانشناختی به کار برده می شود که به صورت برخورد وتلاش برای غلبه بر مشکلات و مسایل بیان می شود (روماس و شارما، ۲۰۰۴).
تعاریف مختلفی از مقابله ارائه داده شده است، که در زیر به برخی از آن ها اشاره میکنیم:
-
- از نظر فولکمن و مسکوویتز (۲۰۰۴)، مقابله اشاره دارد به یکسری راهبردهای شناختی و رفتاری که توسط فرد برای اداره موقعیت های استرس زا به کار گرفته شده است(به نقل از کمپل[۶۶] و همکاران، ۲۰۰۶).
-
- کاترین و ساندرسون[۶۷](۲۰۰۲) سبک مقابله را به عنوان تلاش های شناختی و رفتاری که توسط فرد به کار می رود تا آثار استرس را کاهش دهد تعریف کردهاند.
-
- تیلور[۶۸](۱۹۹۱) سبک مقابله را فرایند مهار نیازهایی میداند که فراتر از منابع فردی ارزیابی میشوند و شامل کوشش های عملی و درونی برای مهار نیازهای درونی و بیرونی میباشند.
- وایت[۶۹](۱۹۸۹) مقابله را تلاش های فعال برای حل استرس و آفرینندگی راه حل های کاری برای چالش ها و خواسته های هر مرحله از تحول دانسته و شامل سه مؤلفه فهم معنای موقعیت مشکلزا، حل مسئله و داشتن هیجانات قدرتمند، میداند (به نقل از آقایوسفی، ۱۳۸۰).
بنابرین، به نظر میرسد که اغلب مؤلفین مقابله را تلاش فرد برای کاهش استرس می دانند. برخی از این تلاش ها را در جهت تسلط و برخی در جهت اداره و مهار استرس می دانند. اما درهر صورت نقش خود را در این میان نمی توان نادیده گرفت. پژوهش های مبتنی بر مقاومت در برابر استرس، بر ظرفیت فرد در جهت حفظ سلامتی به هنگام قرار گرفتن در برابر عوامل استرس زا تأکید میکنند. این پژوهش ها برارزش سازگارانه ویژگی های معین شخصیتی، حمایت اجتماعی، و راهبردهای مقابله ای مؤثر در جریان دوره های استرس تأکید کردهاند:(کسلر[۷۰]، پرایس[۷۱]، ورت من[۷۲]، ۱۹۸۵، راهه[۷۳]، ۱۹۸۵، آرتور[۷۴]، ۱۹۸۷ به نقل از هولاهان و موس[۷۵]، ۱۹۹۱). آموزش مقابله با استرس با مقابله با استرس عمومی زندگی در ارتباط هستند، هدف از مقابله با استرس، سلامتروانی و جسمانی میباشد. سنخ شناسی مقابله با استرس نشان میدهد که راهبردهای مقابلهای مسئلهمدار تغییر یا از بین بردن عوامل استرس زا را مورد توجه قرار میدهد در حالی که در راهبردهای مقابلهای هیجان مدار به کنترل حالتهای عاطفی همراه با آن و نتایج مشکل توجه دارد (واگنر[۷۶] و همکاران، ۱۹۶۹).
هالاسید (۲۰۰۶) نشان داد که با آموزش شیوه های مقابله با استرس به خانواده هایی که فرزندان آن ها دارای مشکل قلبی مادرزادی داشتند میتوان شیوه مقابله با استرس آنان را از سبک هیجانمدار به مسئلهمدار تغییر داد. میجر (۲۰۱۰) نشان داد که آموزش شیوه های مقابله با استرس عزت نفس و اضطراب و سازگاری اجتماعی افراد را افزایش میدهد.
۲-۱۲- دیدگاه های مختلف در مورد مقابله
- نظریه بیلینگز و موس:
برای اولین بار بیلینگز و موس[۷۷] (۱۹۸۱) پاسخ های مقابله ای را بر اساس روش مقابله دسته بندی کردند. آن ها به دو روش فعال و اجتنابی اشاره کردند که هر کدام شامل پاسخ های شناختی و رفتاری است که بدین ترتیب چهار نوع مقابله را تشکیل میدهد:
-
- مقابله شناختی فعال: مانند توجه فرد به جنبههای مثبت یک مسئله.
-
- مقابله رفتاری فعال: مانند کمک خواستن از دیگران
-
- مقابله شناختی اجتنابی: فرد به طور موقت، فکر کردن درمورد مشکل را کنار میگذارد، یا اینکه معنای موقعیت را تغییر میدهد.
- مقابله رفتاری اجتنابی: به صورت فعالیت هایی مانند ورزش مشخص می شود.
با در نظر گرفتن روش های فعال و اجتنابی در ترکیب ویژه ای از مسئله مداری و هیجان مداری، هشت پاسخ مقابله به وجود میآید(به نقل از یزدانی، ۱۳۸۲) به طور کلی موس و بیلنیگر مقابله را در سه زمینه مختلف یعنی مقابله متمرکز برارزیابی، متمرکز بر مسئله و متمرکز برهیجان سازمانبندی نمودند:
-
- مقابله متمرکز برارزیابی: شامل اقداماتی است که در جهت درک موقعیت، تحلیل منطقی وشناخت آن صورت میگیرد.
-
- مقابله متمرکز برمساله: برای مقابله سعی در تغییر یا حذف منبع استرس دارد. بنابرین با پیامدهای عینی و محسوس یک مشکل ارتباط دارد تا خود موقعیت استرس زا.
- مقابله متمرکز برهیجان: پاسخ هایی را دربرمی گیرد که هدف آن مهار هیجانات برانگیختهشده توسط عامل استرس زا میباشد. برطبق این نظریه پاسخ های مقابله ای مسئله مداری و هیجان مداری در نمودار زیر نشان داده شده:
ویژگی های فردی، سرسختی ها، مسند مهارگذاری
تعبیر و تفسیر، ارزیابی اولیه، (چگونگی تهدید)، ارزیابی ثانویه، آیا مقابله امکان پذیر است.
پاسخ های مقابله ای مسئله مداری، هیجان مدار،
تغییر و تفسیر، ارزیابی اولیه، (چگونگی تهدید)، ارزیابی ثانویه، آیا مقابله امکان پذیر است.
محرک استرس زا
ویژگی های فردی، سرسختی، مسندمهارگذاری
نمودار (۲-۱) پاسخ های مقابله ای مسئله مداری و هیجان مداری از نظر بیلنیگر و موس(به نقل از هالاهان و موس، ۱۹۹۶؛ اقتباس از یزدانی، ۱۳۸۲).
۲- نظریه لازاروس – فولکمن:
اگر چه نظریه سلیه تاثیر زیادی بر مفهوم ما از استرس داشته، ولی به نظر میرسد دیدگاه لازاروس و فولکمن تاثیر عمیقتری بر روانشناسان داشته است. به نظر او تفسیر و برآورد ما از رویدادها اهمیت بیشتری از خود آن ها در رویدادها دارد (برانون و فیست ۱۹۹۲ ، بهنقل از نادی، ۱۳۸۷)..