نظریه راجرز[۹۴]
راجرز به عنوان یک روانشناس انسانگرا در نظام شخصیتی خود به وجود یک انگیزش و یا یک نیاز اساسی یعنی صیانت ، فعلیت و اعتلای تمامی جنبههای شخصیت در انسان اعتقاد دارد . بنا به نظریه راجرز انسان مسئول رشد استعدادهای خویش میباشد و برای شخصیت سالم ، زمان حال و چگونگی ادراک آن بیش از گذشته اهمیت دارد . راجرز از انسان سالم به عنوان انسان با کنش کامل یعنی انسانی که از تمامی توانایی ها و استعدادهایش بهره میگیرد یاد میکند .ویژگیهایی که را جرز برای شخص سالم بیان میکنند عبارتند از : پذیرش احساسات ، عزت نفس ، ارتباط خوب با دیگران ، زندگی کامل در زمان حال ، ادامه یاد گیری چگونه آموختن ذهن باز داشتن به افکار خود ،توانایی تصمیم گیری مستقل و خلاقیت ( شعاری نژاد،۱۳۸۰).
نظریه فروم[۹۵]
اریک فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ میداند و به اعتقاد وی سلامت روان بسته به این است که جامعه تاچه اندازه ای نیازهای اساسی فرد را برآورده میکند نه اینکه فرد تا چه اندازه ای خودش را با جامعه سازگار میکند . جامعه سالم مردمان سالم و جامعه بیمار مردمان بیمار تحویل میدهد .فروم (۱۹۶۸) معتقد است که انسان دارای سلامت روان کسی است که عمیقاً عشق می ورزد، آفرینشگر است، قدرت تعقل و خرد را در خویش کاملاً پرورانیده است. خودش و جهان را به شکل عمیقی ادراک میکند، احساس درست جامعه سازگار میکند . جامعه سالم مردمان سالم و جامعه بیمار مردمان بیمار تحویل میدهد .فروم (۱۹۶۸) معتقد است که انسان دارای سلامت روان کسی است که عمیقاً عشق می ورزد، آفرینشگر است، قدرت تعقل و خرد را در خویش کاملاً پرورانیده است. خودش و جهان را به شکل عمیقی ادراک میکند، احساس درست پایدار دارد، با جهان در پیوند است و در آن ریشه و اصالت دارد و حاکم بر سرنوشت خویش است. فروم انسان سالم را دارای جهت گیری بارور میداند، یعنی آن نوع جهت گیری که در آن خود قادر است تمام استعدادهای بالقوه و قدرتهای خویش را به کار گیرد.( شعاری نژاد، ۱۳۸۰).
نظریه اریکسون[۹۶]
به نظر اریکسون سلامتی در کمال است که گاه به صورت تمامیت ، وحدت و یا کمال «خود»تعریف شده است . بنظر اریکسون فرد سالم از خصایص زیر برخوردار است :- اعتماد به خویشتن و اعتماد به دیگران- توانایی کنترل خویش و احساس و اینکه میتواند خود را کنترل کند- توانایی پذیرش مسئولیت- شایستگی و مهارت- داشت هویت واحد و روشن- توانایی برقراری روابط صمیمانه با دیگران- توانایی راهنمایی دیگران به خلاق بودن- پذیرفتن خود به عنوان یک شخص واحد آنچنان که هست . (شعاری نژاد،۱۳۸۰).
اصول سلامت روانی
۱-احترام فرد به شخصیت خود ودیگران ۲-شناختن محوددیت ها درخود ودیگران ۳-دانستن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی است ۴-آشنایی به اینکه رفتارفرد تابع تمامیت وجوداوست۵-شناسایی احتیاجات و محرک هایی که سبب ایجادرفتار واعمال انسان می شود است.
۱-احترام شخص به خود ودیگران:یکی از شرایط سلامت روانی احترام شخص به خود است وازعلایم غیرعادی بودن تنفرازخود٬اصول سلامت روانی مبتنی بر تقویت است نه تخریب شخصیت، حس حقارت اساس اغلب اختلالات رفتاری است پس بر اساس اصول سلامت روانی باید نسبت به دیگران اغماض وبردباری داشت وبه جای تنبیه،تشویق را پیشه کرد وخلاصه آنکه برای شخصیت فرد احترام قائل شد.هرتجربه ای که احساس ایمنی واحترام به خود را تقویت نماید سبب پیشرفت وسازش بیشتری در شخص است.
۲-شناخت محدودیت ها: خیلی از جوانها نه تنها نواقص خود را نمی پذیرند بلکه با آن به جنگ و ستیز می پردازند وبه جای استفاده از استعدادهاومنابع دیگر خود سعی دارند انجام آنچه برایشان میسرنیست به عهده گیرند.مثلا”به عوض به کاربردن استعدادهای روانی اجتماعی خودسعی دارند که حتما”ورزشکار شوند.درصورتی که این امکان برایشان موجودنیست اگرچه جدیت برای رسیدن به هدف امری است شایان به تحسین ولی سعی بیهوده به منظوردستیابی به مقصودی که امکانات جسمی وروانی برای آن نیست رقت انگیز و ناپسند است.هرکس با توجه به استعدادهای خود باید ازخودش انتظار داشته باشد.در واقع این نوعی روبروشدن مستقیم فرد با واقعیات زندگی است .کشمکش و خصومت با واقعیات اغلب سبب بروزاختلال روانی می شود.
انگیز و ناپسند است.هرکس با توجه به استعدادهای خود باید ازخودش انتظار داشته باشد.در واقع این نوعی روبروشدن مستقیم فرد با واقعیات زندگی است .کشمکش و خصومت با واقعیات اغلب سبب بروزاختلال روانی می شود.
۳-پی بردن به علل رفتار:هرمعلولی علتی دارد وازدید روانشناسان معلولات روانی نیز حاصل علتی است.پس روانشناسان چون می دانند رفتار بشر معلول علل بخصوصی است،برای رفتارهایی که داردسرزنش نمی کنند به همان دلیل که پزشک بیماری را که مبتلا به سرطان باشدشماتت نمی کند و درصدددرمان آن است واولین قدم برای ازبین بردن اضطراب وتشویش ناشی از به وجود آمدن بیماری روانی یافتن علت آن است.
۴-رفتارتابع تمامیت فرد است:رفتارموجود بشر تابع تمامیت وجود اوست بدین معنی که روان تابع تن است وهر فرد انسانی براثر ارتباط خصوصیات روانی وجسمی موجود دست به عمل می زند.هیچ رفتاری جداگانه و در خلاء انجام نمی گیردوهیچ عملی مستقل است از سایر اعمال وخصوصیات موجودبروز نمی کند.مثلا”معلوم شده است که یکی ازدلایل زخم معده ناراحتی های روانی است یا شخص که از موهبت سلامت جسمانی برخوردار نیست اغلب کج خو وعصبانی واحساساتی میباشد.
۵-احتیاجات اولیه: سلامت روانی مستلزم دانستن وارزش دادن با احتیاجات اولیه ی افرادبشر است.برخی احتیاجات جسمانی است مثلا” احتیاج به غذا وآب ،وگروهی از آن ها روانی میباشد مثل احتیاج به پیشرفت.بشر دائما” تحت تاثیر این نیازهاست.بنابرین زندگی او هیچوقت درحال سکون مطلق نیست.شخصی که این اصول را فهمیده وبپذیرد مسلماً” واقع بینانه با مشکلات زندگی مقابله کرده وبا وجود موانع دلسرد نمی شود(شاملو،۱۳۸۲).
شاخص های سلامت روان
شاخص های سلامت روانی شامل سه حوزه است:۱- رفاه عاطفی:مانند درجه رضایت از زندگی ،شادی وآرامش.۲- سلامت روانی:مانند درجه پذیرش خود،رشدشخصی شامل کسب تجربه های جدید وپذیرابودن آن،خوش بینی ،امیدواری،داشتن هدف درزندگی،کنترل محیط شخصی،معنویت وروابط مثبت.۳- رفاه اجتماعی:شامل پذیرش اجتماعی واحساس شخصی خودارزشی ومفیدبودن برای جامعه(کیس[۹۷]، ۱۹۹۸).
ملاک های سلامت روانی ازدیدگاه اسلام