دیگوری (۱۴۰۶) از تحقیقات خود به این نتیجه رسید که وقتی توانایی مهمی که ارزش زیادی به آن داده می شود با شکست روبرو می شود باعث پایین آمدن ارزشیابی سایر تواناییهای فردی میگردد و برعکس. موفقیت یک توانایی مهم و با ارزش ، باعث بالا بردن ارزشیابی سایر تواناییهای شخص می شود. آخرین کیفیت سازمانی خود این است که خود، به طور شگفت انگیزی دارای وحدت است به طوری که هیچ دو نفری عقاید همانند درباره خودشان ندارند.
- خودپویا
شاید مهم ترین فرض از نظریه های جدید “خود” این باشد که انگیزه تمام رفتارها حفاظت و ارتقای خود ادراک شده است. تجارب بر حسب ارتباطشان با خود درک میشوند و رفتارها نیز از این درک ها سرچشمه میگیرد. در این صورت، می توان نتیجه گرفت که تنها یک نوع انگیزش وجود دارد و آن هم انگیزه شخصی درون است که هر انسان در تمام زمان ها و مکانها هنگام دست زدن به هر عمل دارد. آن گونه که “کمبز” بیان کرده، مردم همیشه برانگیخته هستند و هیچ گاه هیچ فردی را نمی توان یافت که بر انگیخته نشده باشد و این یک حسن خداداد برای مربی است زیرا نیروی است که از درون هر دانش اموزی نشأت میگیرد (دبلیو و همکاران، ۱۳۷۸: ۲۴).
بنا بر عقیده کمبز و اسنیگ خود قالب اساسی مراجعات شخصی و هسته مرکزی ادراک است که بقیه منطقه ادراک نیز در اطراف آن سازمان مییابد. در این مفهوم” خود” پدیده ای است که هم محصول تجربیات گذشته و هم سازنده تجربیات جدیدی است که توانایی اش را دارد.
این بدان معنا است که هر چیزی بر مبنای مراجعات فرد به خود و مجرای خود درک می شود. دنیا از نظر فرد همان چیزی است که او می فهمد و از آن آگاهی دارد. به عبارت دیگر، جهان و مفاهیم را به همان طریقی که خود می بینیم، مورد ارزشیابی قرار میدهیم. بنا بر گزارش لکی (۱۹۴۵) خود در مقابل تغییر، مقاومت میکند، برای هماهنگی با خود می کوشد و در واقع این مقاومت در مقابل تغییر ،یک جنبه مثبت است؛ چرا که اگر بنابرین باشد که خود زیاد تغییر کند، شخص فاقد شخصیت پایدار خواهد شد (دبلیو و همکاران، ۱۳۷۸:۲۶).
۲-۲-۳ شکل گیری خود و خودپنداره
از میان پیشرفت های ذهنی مؤثر در اولین سال های زندگی ، می توان به تحول خویشتن پنداری و درک ضمیر اول شخص مفرد اشاره کرد. اولین مرحله رشد خویشتن پنداری، کودک را به آگاهی می رساند که متمایز از دیگران است و به عقیده لوویسف بروکس و دیگران این آگاهی بر اساس کنش متقابل سن کودک و محیط انجام میگیرد. مطالعه این پژوهشگران بدین نحو بود که آنان نمونه ای از کودکان (۹، ۱۲، ۱۸، ۲۱ و ۲۴ ماهه) را در مقابل آینه قرار میدادند و واکنش های آنان را بر روی نوار ویدیویی ضبط میکردند. آن گاه مادر هر یک او را از مقابل آینه دور می کرد و به دماغ او رنگ قرمز می مالید و کودک را دوباره مقابل آینه می آورد تعداد کمی از کودکان کمتر ز ۱۲ ماهه و ۲۵درصد کودکان ۱۵-۱۸ ماهه و ۸۸ درصد کودکان ۲۴ ماهه با دست زدن به بینی واکنش نشان میدادند. این نشانگر این است که آن ها از وجود خود به عنوان یک شخص، آگاهی داشتند؛ زیرا میدانستند که چهره واقعی آن ها چه شکلی است.
به عقیده این دانشمندان، در طول دو سال اول زندگی کودک از چهار مرحله رشد خویشتن پنداری عبور میکند:
از بدو تولد تا ۳ ماهگی، کودک به شدت جذب چهره انسان می شود؛ سپس بین ۳-۸ ماهگی به کمک شاخص های بینایی، شناسایی قیافه خود را آغاز میکند. به همین صورت، چون کودک می بیند تصویر بدن همراه با او جابه جا می شود، خود را در تصویر نیز شناسایی میکند.آن گاه بین ۸- ۱۲ ماهگی ، وی ساختن خویشتن پنداری خود را به عنوان یک پدیده دایمی و مجهز به کیفیت های پایدار آغاز می کند. در نهایت مرحله چهارم در طول سال دوم زندگی جریان پیدا میکند در این مرحله کودک کلیه واژه های جسمی خود را که موجب تمایز او از سایر کودکان و بزرگسالان می شود شناسایی میکند. همچنین معنای مالکیت را می فهمد در نتیجه اسباب بازی و قلمرو خود را می شناسد (روانشناسی اجتماعی، ترجمه گنجی، ص ۱۷۰).
کورسینی (۱۹۸۳) معتقد است می توان به جنبه هایی از خودپنداره پدیدار شناختی اشاره کرد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
الف- خودپنداره فردی: بیانگر خصوصیات رفتاری فرد است از دیدگاه خویش. این خودپنداره از خصوصیات جسمانی تا هویت جنسی قومی، طبقه اجتماعی- اقتصادی و هویت من یا حس استمرار و یگانگی فرد در طول زمان را در بر میگیرد.
ب- خود پنداره اجتماعی: ویژگی و یا خصوصیت رفتاری شخص است که وی تصور میکند دیگران آن را مشاهده میکنند.
ج- خودآرمانی با توجه به خودپنداره شخصی فرد: این آرمان ها خودپنداره هایی هستند که فرد شخصا امیدوار است همانند آن ها باشد
د- خودآرمانی با توجه به خودپنداره های اجتماعی فرد: این آرمان ها پنداره هایی هستند که فرد دوست دارد دیگران آن گونه مشاهده کنند (بیابانگرد، ۱۳۷۸: ۳۱).
۲-۲-۴- علل پیدایش پدیده خود و خودپنداره
دلیل عمده ایجاد خودپنداره را باید در رابطه فرد با جامعه اش ، بخصوص در دوران پر اهمیت کودکی و نوجوانی جست و جو کرد. پدید آمدن خودپنداره ، رفتار و واکنش دیگران نسبت به فرد بخصوص کودک است. در این خصوص یک نظریه معتقد است که برای دیدن خود، واکنش های موجود را می ببینیم، بسیاری از تحقیقات حاکی از این مطلب هستند که تصویر و پنداره هر فرد از خود وابسته به تصویری است که دیگران از او دارند؛ زیرا یک فرد میتواند آن را ارزیابی و تصویری که از خود دارد ، تغییر دهد. والدین یکی از منابع شکل گیری خودپنداره و احساس ارزش نسبت به خود در کودکان و نوجوانان هستند.
رشد شخصیت و هسته وجود آن یعنی خود جنبه دینامیک و پویایی دارد. به طوری که “خود” یک فرایند است؛ نه فرآورده و مسیر است نه مقصد. بنابرین “خود” ورشد و تکامل آن هیچ گاه پایان پذیر نیست و سکون نمی پذیرد. بلکه همواره در جهت شدن یا ضرورت به پیش می رود که البته این فرایند و سیر، گاه روندی دشوار و دردناک دارد و شرایط و عوامل محیطی گاه آن قدر محرومیت زا میگردند که خود از این تعالی و تکامل باز می ماند و راه پیشرفت و صعود آن سد میگردد (تقی زاده، ۱۳۷۹: ۲۴).