بند اول: تعریف بزهکاری
بزه، عبارت است از: اقدام به عملی است که بر خلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی
و فرهنگی جامعه باشد و لذا اقدام به عملی که بر خلاف موازین، مقررات و معیارهای ارزشی فرهنگ هر جامعه باشد، در آن جامعه بزهکاری یا جرم تلقی می شود و کسانی که مرتکب چنین عمل خلافی شوند، مجرم یا بزهکار نامیده میشوند [۲] با این وجود در کتب جرم شناسی، بزهکار به کسی گفته می شود که متهم به ارتکاب رفتار ضد اجتماعی و یا قانون شکنی است، ولی به علت آنکه به سن قانونی (معمولاً ۱۸ سالگی) نرسیده است، مانند یک مجرم بزرگسال مجازات نمی شود. ممکن است بزهکاری یک نوجوان، مقدمهای برای یک جنایت باشد اما قلمرو بزه و جرم متفاوت است زیرا برخی بزهها، جرم تلقی نمیشوند. گاهی فرد بزهکار به طور کلی فردی سرکش و ضد اجتماع است و مرتکب اعمالی میگردد که اگر بزرگسال مرتکب شود، مجرم شناخته نمی شود مثل فرار از خانه، تخریب اموال و … هرچند بزرگسالان می توانند همچون نوجوانان بزهکاری کنند، اما بزهکاری نوجوانان نسبت به جرائم بزرگسالان در تمام دنیا تقریباً محدود میباشد.[۳]
بند دوم: تعریف کودک
در کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد ، کودک به هر انسانی که زیر ۱۸ سال تمام باشد گفته
می شود، مگر اینکه مطابق قانون حاکم بر آن شخص، سن کمتری برای رشد او مقرر شده باشد.[۴]
در حقوق ایران، دوره کودکی، به دو دوره تقسیم می شود:
ـ دوره عدم تمیز
ـ دوره تمیز
در حقوق ایران، تعریف قانونی از دوره تمیز نشده است. کودکی که در دوره تمیز باشد، کودک ممیز گفته می شود و آن عبارتند از کودکی است که گرچه سن و سال کمی دارد، ولی شعورش به امور روزمره میکشد
و سرش در خرید و فروشهای عادی کلاه نمیرود و هنجارهای روزمره مردم را تا حد متعارف میداند. کودک غیر ممیز نیز کسی است که پا به دوره تمیز نگذاشته باشد پس دوره عدم تمیز، به دوره زندگانی کودک، پیش از دوره تمیز گفته می شود. در برخی از کشورها، برای دوره تمیز، سنی معین شده و اگر کودک به آن سن رسیده باشد، ممیز محسوب میگردد. در اصطلاح حقوقی منظور از کودک، کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد و در صورت ارتکاب جرم مبرا از مسئولیت کیفری هستند.[۵]
بند سوم: تعریف نوجوان
نوجوانی به دورهای اطلاق می شود که بین دوره کودکی و جوانی قرارگیرد. حد و مرز و حقوق آن مشخص نیست و بستگی به افراد و جوامعی است که در آن قرار دارد و معمولاً نوجوانی همراه با بلوغ جنسی
میباشد و این نیز در همه جوامع یکسان نیست. دوران نوجوانی برای بسیاری از جوانان زمان آزمودن و عدم اطمینان است. آن ها ممکن است نسبت به بحرانهای عاطفی، بسیار حساس و آسیبپذیر شوند و اضطراب، تحقیر و تغییر حالات را تجربه کنند. روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که اواخر دوران نوجوانی زمانی است که احساس بینیازی به والدین بر آن حاکم است.در جوامع و فرهنگهای مختلف تعریف از نوجوان متفاوت است. معمولاً سن ۱۸-۱۵ سال را نوجوان مینامند.[۶]
مبحث دوم:طـلاق
طلاق، به عنوان یک مسأله اجتماعی، یکی از مهمترین پدیده های حیات انسانی است. میتوان گفت که کمتر پدیده اجتماعی به پیچیدگی طلاق باشد. طلاق در ابعاد گوناگون ،تأثیر فزایندهای برزندگی انسانها
می گذارد. طلاق در طبقات اجتماعی ،پدیدهای است مؤثر که برتمامی جوانب جمعیت در یک جامعه
تأثیر می گذارد. در سالهای اخیر، شاهد افزایش میزان طلاق در تهران و شهرهای مختلف بودهایم . عوامل متعددی در گسترش طلاق نقش داشته اند . این عوامل مربوط به تغییرات اجتماعی میباشند. طلاق به عنوان یک آسیب اجتماعی ، بر ساختار خانواده اثر گذاشته و پیامهای متعددی از آن در جامعه بر جای
می گذارد و کارکردهای مناسب را به کارکردهای نامناسب تبدیل نموده و مسائل بی شماری را به وجود
میآورد. علاوه بر کاهش ازدواج ،مسائل متعددی را برای جامعه به وجود آورده است. زیرا طلاق در طبقات اجتماعی به یک مسأله جدی تبدیل شده وبا گسترش خود ،مشکلاتی را به جامعه تحمیل نموده است.