۴-۱- سوالات پژوهش
۱- آیا میان جهتگیری هدف (۴ مؤلفه جهتگیری هدف تبحرگرا، اجتناب از تبحر، هدف عملکردگرا و هدف اجتناب از عملکرد) در دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط تفاوت وجود دارد؟
۲- آیا میان باورهای انگیزشی (۳ مؤلفه خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان) در دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و نامرتبط تفاوت وجود دارد؟
۳- آیا میان راهبردهای یادگیری خودنظمده (۲ مؤلفه راهبردهای شناختی و خودنظمدهی) در دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط تفاوت وجود دارد؟
۴- آیا میان پیشرفت تحصیلی در دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و نامرتبط تفاوت وجود دارد؟
۵-۱- اهداف پژوهش
بر اساس عنوان پژوهش که مقایسه متغیرهای مؤثر بر روند تحصیلات دانشجویان بود، اهداف متعددی را میتوان برای تحقیق در نظر گرفت. بر همین اساس اهداف تحقیق به صورت اختصاصی بیان شدند تا بتوان مطالب تحقیق را سازماندهی کرد. اهداف این پژوهش عبارت بودند از:
-
- شناسایی تفاوت میان جهتگیری هدف (۴ مؤلفه جهتگیری هدف تبحرگرا، اجتناب از تبحر، هدف عملکردگرا و هدف اجتناب از عملکرد) دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط
-
- شناسایی تفاوت میان باورهای انگیزشی (۳ مؤلفه خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان) دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط
-
- شناسایی تفاوت میان راهبردهای یادگیری خودنظمده (۲ مؤلفه راهبردهای شناختی و
خودنظمدهی) دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط
- شناسایی تفاوت میان راهبردهای یادگیری خودنظمده (۲ مؤلفه راهبردهای شناختی و
- شناسایی تفاوت میان پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط
۶-۱- فرضیه های پژوهش
– فرضیه اول: بین جهتگیری هدف (۴ مؤلفه جهتگیری هدف تبحرگرا، اجتناب از تبحر، هدف عملکردگرا و هدف اجتناب از عملکرد)، دانشجویان دوره کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط تفاوت وجود دارد.
– فرضیه دوم: بین باورهای انگیزشی (۳ مؤلفه خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان) دانشجویان دوره کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط تفاوت دارد.
– فرضیه سوم: بین راهبردهای یادگیری خودنظمده (۲ مؤلفه راهبردهای شناختی و خودنظمدهی) دانشجویان دوره کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و نامرتبط تفاوت دارد.
– فرضیه چهارم: بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان دوره کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیرمرتبط تفاوت دارد.
۷-۱-متغیرهای پژوهش
متغیرهای وابسته: جهت گیری هدف، پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی (مقیاسهای باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودنظمده)
متغیر مستقل: دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی با مدرک کارشناسی مرتبط و غیر مرتبط
متغیر کنترل: مقطع تحصیلی (مقطع کارشناسی ارشد)
۸-۱-تعاریف پژوهش:
۱-۸-۱- تعاریف مفهومی متغیرها:
جهتگیری هدف:
نظریه جهتگیری هدف به بررسی این موضوع می پردازد که چرا افراد، هدف خاصی را برمیگزینند، چگونه به هدف مورد نظر نزدیک شده و به تکلیف مرتبط به آن میپردازند (ایمز، ۱۹۹۲؛ به نقل از آقادلاورپور، ۱۳۸۶). جهتگیری هدف تنها شامل نیات و دلایل فرد برای پیشرفت نیست، بلکه منعکس کننده نوع معیارهایی است که افراد بر مبنای آنها در مورد عملکرد خود به قضاوت میپردازند (پنتریچ، ۲۰۰۰؛ به نقل از صمدیه، ۱۳۹۲). به طور خلاصه در تعریف اهداف پیشرفت میتوان اینگونه بیان کرد: دلایل افراد برای درگیر شدن در تکالیف تحصیلی (براتن و استرومسو[۷]، ۲۰۰۴). طبق تعریف ایمز (۱۹۹۲) مفهوم جهتگیری هدف، نشاندهنده الگوی منسجمی از باورها، اسنادها و هیجانات فرد است که سبب می شود تا فرد به طرق مختلف به موقعیتها گرایش پیدا کند و در آن زمینه به فعالیت بپردازد و در نهایت پاسخی را ارائه دهد که رضایت خاطر و به تبع آن شادی او را تامین کند.
اهداف تبحری: اهداف تبحری بر درک و یادگیری، کسب دانش و مهارت های جدید و افزایش شایستگی و پیشرفت بر اساس معیارهای تعیین شده به وسیله فرد تأکید دارد (آکین[۸] ، ۲۰۱۲).
اهداف عملکردی: فراگیران با این اهداف به دنبال کسب موفقیتهای بیشتر نسبت به دیگران و نشان دادن توانایی برتر در رابطه با همسالان میباشند (آکین ، ۲۰۱۲).
ویژگی رویکردی یا اجتنابی جهتگیریها نیز تمایل شخص برای دورشدن یا نزدیک شدن به تکلیف برای رسیدن به هدف اشاره دارد (کارشکی، ۱۳۸۷).
خودتنظیمی:
طبق دیدگاه شناختی- اجتماعی، خودتنظیمی شامل عقاید، احساسات و رفتارهای استفاده شده برای رسیدن به اهداف یادگیری است. (زیمرمن، ۲۰۰۰؛ به نقل از بمبوتی و همکاران، ۲۰۰۸). پنتریچ (۲۰۰۴)، خودتنظیمی را یک فرایند فعال و سازمان یافته میداند که یادگیرندگان از طریق آن اهداف یادگیری خود را تنظیم کرده و تلاش میکنند بر شناخت و انگیزش و رفتار خود نظارت کنند. راهبردهای یادگیری خودتنظیمی شامل مهارت های خودآموزی، سوال پرسیدن از خود، بازبینی، و تقویت خود است که به یادگیرندگان کمک میکند تا با بهره گرفتن از فرایندهای شناختی، یادگیری آن ها تسهیل شود (مونتاگو، ۲۰۰۸). بر اساس مدل یادگیری خودتنظیمی که توسط پنتریچ و دیگروت در سال ۱۹۹۰ مطرح شده است، مقیاسهای باورهای انگیزشی و راهبردهای خودتنظیم در یادگیری، نقش مهمی در خودتنظیمی، انتخاب رشته دانشگاهی و پیشرفت فراگیران در مقاطع بالاتر را دارد. (پنتریچ و دیگروت،۱۹۹۰؛ بهنقل از آقادلاورپور، ۱۳۸۶).
مقیاس باورهای انگیزشی، خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان را در برمیگیرد. خودکارآمدی: به مجموعه باورهای فراگیر در مورد تواناییهایش برای انجام تکالیف اشاره دارد (شانک، ۱۹۹۸؛ بهنقل از کجباف، مولوی و شیرازی تهرانی،۱۳۸۲). ارزشگذاری درونی: به اهمیتی که فراگیر برای تکلیف یا درس خاص قائل است، باوری که نسبت به آن تکلیف دارد و هدفی که از مطالعه آن دنبال می کند دلالت دارد (ایمز و آرچر، ۱۹۸۸؛ بهنقل از کجباف و همکاران، ۱۳۸۲). اضطراب امتحان: احساس یا حالت هیجانی ناخوشایندی است که پیامدهای رفتاری و روانشناختی خاصی دارد و در امتحانات رسمی یا دیگر موقعیتهای رسمی یا دیگر موقعیتهای ارزشیابی، تجربه می شود (پنتریچ و دیگروت؛ بهنقل از کجباف و همکاران، ۱۳۸۲ ).