عشق وجودی هوشیارانه است و از آنجایی که مالکانه و تسخیری نیست، باعث رنج و عذاب نمیگردد. بدون هیچ هدف خاصی، تنها لذتبخش و شادیآور است. معمولاً از عشق وجودی، به عنوان تجربهای شگفتانگیز و بینیاز یاد میشود.
۲-۴-۶- اثرات نزدیکی و فاصله در تداوم زندگی
اکثر در ما نگران مفهوم نزدیکی و فاصله را اساس چالش در رابطه می دانند. در حالی که این مفهوم یک مفهوم رشدی ساختاری برای درک ماهیت رابطه صمیمانه و نزدیک است اما به خودی خود نیز مفهوم بسیار ساده ای است (کرو و ریدلی[۷۰]، به نقل از موسوی، ۱۳۸۴).
از نقطه نظر مشاهدات بالینی به نظر میرسد که مفهوم نزدیکی/ فاصله مفهومی یکپارچه نیست بلکه از مجموع چند متغیر متفاوت شکل میگیرد مفهوم کلی نزدیکی/ فاصله اشکال متفاوتی دارد که باهم یا جداگانه حداقل ۴ عامل را شکل میدهند که این عوامل میتوانند موفقیت درمانی را پیشبینی کند (هال وگ[۷۱] و همکاران، ۱۹۸۴) این متغیرها را به این صورت میتوان توصیف کرد:
-
- نزدیکی جنسی : ویژگی این متغیر به راحتی در رابطه جنس و میزان نزدیکی قابل قبول برای هر زوج مشخص میگردد.
-
- نزدیکی جسمی و کلامی : این متغیر گرفتن و دادن مهر و عاطفه را در تعاملات غیر کلامی مانند آسودگی در آغوش گرفتن مشخص میکند، این نیاز و توانایی قبول و تحمل آن از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اغلب لازم است به زوج کمک کنیم تا درباره میزان نزدیکی جسمی به توافق برسند.
-
- نزدیکی عاطفی : این متغیر با توانایی همدلی با احساسات و تجارب زوج ارتباط دارد و از فردی به فرد دیگر متفاوت است. وقتی همدردی مخل فرد دیگر است یا فرد دیگر بسیار خود را کنار می کشد میتواند زمینه استرس بین زن و شوهر را فراهم آورد.
- نزدیکی عملی : این واژه بالینی برای جنبههایی از رابطه مورد استفاده قرار میگیرد که با نزدیکی روزانه زوج مرتبط است و شامل مشارکت در انجام وظایف اطلاع از محل و فعالیت زوج دیگر و نقشه کشیدن و سازمان دادن زندگی مشترک باهم یا به تنهایی به وسیله حمایت از فعالیت های یکدیگر است.
در مراحل مختلف چرخه زندگی فردی یا خانوادگی زوج به تفاوت یا میزان نزدیکی یا فاصله توجه میکنند یا وقایع استرس زای زندگی پاسخ های کاملا متفاوت را در هر زوج ایجاد میکنند. برای مثال اگر زن در این دوره میزان نزدیکی جسمی و غیر کلامی بیشتری را انتخاب کند در حالی که شوهر نزدیکی جنسی بیشتری را ترجیح دهد، این دو نیاز متفاوت باعث درگیری زن و شوهر میشود (همان منبع).
۲-۴-۷- خصوصیات زوجین دارای رضایت زناشویی
فروقان فر (۱۳۸۶) خصوصیات زوجین دارای رضایت زناشویی و سازگار را به شرح زیر نقل میکند:
۱-زن و شوهر با رابطهای که دارند خود را خوشبخت می دانند.
۲- ارضای کامل نیازهای جسمانی و عاطفی انجام میگیرد.
۳-هر یک از همسران زندگی همسرش را بارور میسازد.
۴-محیط زناشویی شخصیت هر یک از زن و شوهر را ارزشمند می شمارد و به هر یک کمک میکند تا به عنوان یک شخص استعدادهای ذاتی خود را شکوفا سازد.
۵-زوجین پشتیبانی متقابل از هم دارند، زوجین (من) یکدیگر را تهدید نمیکنند و از بودن باهم احساس خشنودی میکنند.
۶-نسبت به همدیگر درک و پذیرش متقابل دارند.
۷- رابطه زن و شوهر به شکل های زیر منعکس میشود: مراقبت، توجه به رفاه و خوشبختی یکدیگر، احترام متقابل، احساس مسئولیت (اختیاری) به نیازهای یکدیگر.
رضایت زناشویی، به مذاکره مداوم، ارتباط و فرایند سازش مربوط میشود. رضایت زناشویی، مطلوبیت زندگی، خشنودی از آن، کیفیت و میزان سازگاری زناشویی نیز مانند سازگاری زندگی مجردی از عواملی مختلف تأثیر می پذیرد که ارزیابی آن ها در افراد و روابط شان بخشی از ادبیات مشاوره ی ازدواج و خانواده است.
رضایت زناشویی بر کیفیت عملکرد والدین، طول عمر، میزان سلامت، رضایت از زندگی، میزان احساس تنهایی، رشد و تربیت فرزندان، روابط اجتماعی و گرایش به انحرافات اجتماعی تأثیر دارد. (احمدی، فتحی، آشتیانی و نوابی نژاد،۱۳۸۴)
پژوهش ویلسن (۲۰۰۱)، در مورد رابطه بین پیشینه فردی و خانوادگی و سازگاری دو نفره نشان داد که تنیدگی کلی، سلامت هیجانی، دفعات ازدواج، مشکلات خانوادگی و رضایت زناشویی با سازگاری دو نفره ارتباط معناداری دارد.
لیدرو[۷۲] (۲۰۰۶) معتقد است زن و شوهرهای خشنود و سازگار نه تنها یکدیگر را سرزنش نمیکنند بلکه به دنبال عواملی هستند که تأثیر مثبتی بر روابط آن ها بر جای بگذارد.
ادراکات زن و شوهر و برداشتهایی که آن ها از زندگی خانوادگی خود داشته اند در سازگاری و رضایت زناشویی آن ها تأثیر گذار است و نیز تأثیرات که زن از ادراکات و تجربیات خانواده اش میگیرد برجسته تر و بیشتر از مرد است یعنی دخالت الگوهای قبلی در رضایت و سازگاری زناشویی از ناحیه زن قویتر است. (سباتیلی، ۲۰۰۳؛ به نقل از شاهمرادی،۱۳۸۴)
در واقع الگوهای ارتباطی، تعاملات، رضایت و سازگاری از بین نسل ها قابل انتقال هستند و این انتقال در رشد اجتماعی کودکان قابل نفوذ است. (سباتیلی[۷۳]، ۲۰۰۳؛ به نقل از شاهمرادی،۱۳۸۴)
۲-۴-۸- عواملی مؤثر بر دوام زناشویی
(کاسلو و رابینسون[۷۴]، ۱۹۹۶؛ به نقل از رضایی ۱۳۹۰) پس از پژوهشهای طولی عوامل استحکام بخشنده به ازدواج، موارد زیر را بررسی نمودند:
۱-توانایی انطباق: توانایی انطباق با تغییرات چرخه زندگی و حوادث استرس زا.
۲-تعهد به خانواده: شناخت و بازشناسی ارزشهای فردی هر عضو و پذیرفتن ارزش خانواده به عنوان یک واحد.
۳-ارتباط: ارتباط ثمر بخش بین زوجین مستلزم صراحت، باز بودن و تداوم ارتباط است.
۲-۴-۹- نیازها و عوامل خشنودی رضایت زناشویی
نوشته های نخستین بر ادراک روابط موجود بین رضایت والدین و رضایت شخصی و خشنودی زناشویی تأکید داشته و یکی از عوامل مهم احساس خشنودی را سطح پایین تنیدگی مطرح نموده اند. بعلاوه اخیراً رابطه بین تغییرات روزانه و درجه احساس ارضا سه نیاز اساسی را که عبارتاند از استقلال، احساس شایستگی و احساس مرتبط بودن را بررسی نمودند. احساس استقلال یعنی اینکه شخص بتواند آنچه را که میخواهد بدون اینکه احساس کند تحت تأثیر دیگران است انجام دهد. احساس شایستگی یعنی اینکه شخص بتواند آنچه را که میخواهد بدون اینکه احساس کند تحت تأثیر دیگران است انجام دهد. احساس شایستگی به معنای داشتن توانایی مواجهه با چالش های پیش رو است و احساس مرتبط بودن به معنای میزان تجربه روابط نزدیک مثبت با دیگران است. (امیدنیا، ۱۳۷۶)
۲-۴-۱۰- جنیست و رضایت زناشویی: