هرچند که در تعریف فرد نوجوان به این مورد اشاره شده که نوجوان اعم است از کودک و جوان، ممکن است منظور نویسندگان این قواعد از به کار بردن لفظ جوان، اطفال بزرگسال باشد، زیرا بهطورکلی میتوانیم اطفال را به دو دسته کمسال و بزرگسال تقسیم کنیم، که به هر حال طفل بزرگسال میتواند دربرگیرنده نوجوان و جوان نیز باشد.
باید خاطر نشان کرد که حدود و ثغور سن طفل، با در نظر گرفتن نظامهای حقوقی خاص تعیین میگردد. این مورد به صراحت در اسناد سازمان ملل متحد، بهویژه ماده ۱ معاهده حقوق کودک نیز ذکر گردیده و بدین ترتیب احترام به نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی کشورهای عضو کاملاً رعایت شده است. این امر موجب میشود که در تعریف نوجوان به طور کامل تنوع سنی وسیعی از ۷ تا ۱۸ سال یا بالاتر پیش آید. چنین تنوعی به لحاظ وجود نظامهای مختلف قضایی ملی، اجتناب ناپذیر به نظر میرسد و از تأثیر این مقررات مربوط به اطفال بزهکار نمیکاهد. [۲۵]
این اختیار در تعیین سن کودکان اگرچه به منظور اعتبار بخشیدن به حقوق داخلی کشورهاست، اما آزادی عمل در تقلیل سن کودکان و با تعیین معیار سنی مسئولیت کیفری بدون هیچ گونه محدودیتی میتواند موجب نادیده گرفتن حقوق اطفال گردد.
مهمترین اسنادی که بعد از جنگ جهانی دوم به حقوق کودکان و نوجوانان توجه داشته و در خلال آن ها فکر جلوگیری از تجاوز به حقوق، حفظ و حمایت کلی از حقوق آن ها و پیشگیری از ارتکاب جرم یا تکرار جرم و اصلاح و تربیت اطفال و نوجوانان به وضوح پیدا است عبارتاند از:
-
- اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸)
-
- اعلامیه حقوق کودک (۱۹۵۹)
-
- کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی (۱۹۶۶)
-
- پیمان بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (۱۹۶۶)
-
- کنوانسیون سازمان بینالمللی کار (۱۹۷۳)
-
- پیماننامه حقوق کودک (۱۹۸۹)
-
- رهنمودهای سازمان ملل متحد برای پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان (رهنمودهای ریاض ۱۹۹۰)
- مقررات سازمان ملل متحد برای حمایت از نوجوانان محروم از آزادی (۱۹۹۰)
مبحث سوم: خانواده
خانواده عبارت است از یک واحد اجتماعی که از ازدواج زن و مردی به وجود میآید و فرزندان آن ها کاملکننده آن خواهند بود. [۲۶]
خانواده از مهمترین ارکان رشد و پرورش اطفال و نوجوانان در همه زمینههاست. پدران و مادران دنیای کودکاناند و طفل بخش اعظم آموختهها و مکتسبات خود را از آنان دارد. آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم والدین، القائات، امر و نهیها، رفتارهای آنان همه و همه در کودک مؤثرند.
گفتار اول: مفهوم خانواده
خانواده عبارت است از نخستین سلول و واحد زندگی اجتماعی و اساسیترین نهاد جامعه است مرکب از یک یا چند زن که با یک یا چند مرد زندگی میکنند و ممکن است کودکانی هم داشته باشند. روابط جنسی معینی که مورد قبول جامعه است و حقوق و تکالیف افراد نسبت به یکدیگر از ویژگیهای خانواده است. [۲۷]
«جرج مرداک» انسانشناس، تعریفی جهانی از خانواده را بر اساس تحلیل خودش از ۵۰۰ جامعه ارائه کرد. او عنوان کرد که خانواده: یک گروه اجتماعی است که به وسیله اقامت مشترک، همکاری اقتصادی و تولیدمثل مشخص شده است. آن شامل بزرگسالانی از هر دو جنس که حداقل دو نفر از آنان رابطه جنسی مورد تأیید به لحاظ اجتماعی با یکدیگر دارند و دارای یک یا چند فرزند خودشان یا فرزندخوانده هستند و بزرگسالانی هم به لحاظ جسمی بدون ازدواج رسمی با هم ارتباط دارند میشود.[۲۸]
مطالعات فرا فرهنگی در مورد ترتیبها و روابط خانوادگی نشانگر گوناگونی فراوان نقشها و عملکردهای اعضای خانواده است و تجزیه و تحلیل تاریخی فرهنگ خودمان نیز به همین شکل، نشانگر وجود تفاوتهایی کاملاً آشکار است.
اکنون دیگر چندان اثری از خانواده های بسیار بزرگ و گسترده باقی نمانده و در فرهنگ ما اغلب خانواده ها به طور منفرد و جداگانه به حیات خویش ادامه میدهند و حتی شبکه های محلی بستگان و آشنایان نیز به تدریج بر اثر الگوهای تازه مسکن، نیاز به تحرک شغلی و غیره، درهم فرو ریخته است. همراه با مهار گسترده موالید از اواسط قرن بیستم، شاهد کاهش سریع اندازه واحدهای خانوادگی بودهایم و الگوهای تغییر یافته طلاق و ازدواج مجدد نیز، توجه همگان را به نیازها و الگوهای متفاوت دخیل در خانواده های دارای ترکیب تازه معطوف کردهاست.
الگوهای آموزشی و انتظارات شغلی در حال تغییر و ضرورتهای اقتصادی، تعداد فزایندهای از زنان را به محل کار آورده که پیامدهای مهمی را برای درآمد و الگوهای هزینه خانواده و نقش فرزندان در پی داشته است. [۲۹]
بند اول: خانواده از دیدگاه جامعهشناسان
خانواده از آغاز تاریخ بشر به اشکال مختلف و عناوین زیر نمودار شده است:
-
- خانواده هستهای شامل زن، شوهر و فرزندان آن ها
-
- خانواده گسترده شامل خانواده هستهای و سایر بستگان سببی و نسبی
-
- خانواده به اعتبار تعداد همسر، تکهمسری، چندهمسری، و گروهی
-
- خانواده به اعتبار مالکیت (پیوسته یا اشتراکی، گسسته یا مالکیت اختصاصی)
- خانواده از لحاظ قدرت (پدرسالاری، مادر سالاری، تساوی زوجین) [۳۰]
هرچند تمامی جامعهشناسان و اندیشمندان به اهمیت خانواده در حیات اجتماعی تأکید دارند، لیک این مفهوم هنوز هم یکی از ابهامبرانگیزترین مفاهیم این علم است. [۳۱]
لوی مینویسد: «خانواده واحدی است اجتماعی که بر اساس ازدواج پدید میآید.»[۳۲]
«ویلیام گراهام سمنر» و «آلبرت کلر»، جامعهشناسان آمریکایی در خصوص خانواده اظهار میدارند: «خانواده عبارت است از یک مینیاتور سازمان اجتماعی که دستکم شامل دو نسل است و مبتنی بر ارتباط خونی است.»[۳۳]
خانواده یک نهاد اجتماعی است و نهاد اجتماعی بخش نظامی از ارزشها، شیوه های قومی، آداب و رسوم و قوانین تعریف شده است که نقش آن استقرار رفتارهای مناسب برای ایفای کارکردهای اساسی در یک جامعه است. [۳۴]
«آگوست کنت»، جامعهشناس فرانسوی اعتقاد داشت که خانواده باید واحد اجتماعی علم در حال گسترش جامعهشناسی قرار گیرد. [۳۵]
چارلز مورتن کولی، جامعهشناس آمریکایی، خانواده را اولین و ایده آل ترین مثال برای گروههای نخستین میداند، گروههایی که وظیفه نگهداری و حمایت از موجود انسانی را بر عهده دارند و خالق زیباترین احساسات شناخته شده بشری هستند. [۳۶]