حال با توجه به مطالب فوق الا شاره و وضع موجود در کودکان و والدین او میتوان یکی از آن دو را برای حضانت ترجیح داد.
مرجع رسیدگی :شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران
با توجه به وضع خاص طفل و نیاز مستمر به مراقبت مصلحت طفل آن است که نزد مادر باشد
تجدیدنظر خواسته :دادنامهی شماره ۲۳۰ در تاریخ ۱۷/۲/۸۴صادره از شعبه ۲۶۲دادگاه عمومی خانواده.
تجدیدنظرخواهی خانم ط ب به طرفیت آقای ا ط نسبت به دادنامه شماره ۲۳۰ در تاریخ ۱۷/۲/۸۴صادره از طرف رئیس محترم شعبه ۲۶۲دادگاه خانواده تهران که در آن حکم به الزام تجدیدنظرخواه به تحویل طفل دهساله به پدرش صادر گردیده است و تجدیدنظرخواه با اعتراض رأی صادره توضیح داده است. اولاً :طفل موردنظر در مدت ده سال زندگیاش نزد من بوده است ثانیاًً: این طفل قادر به ضبط مدفوع نیست و چندین فقره عمل جراحی مثانه داشته است مشارالیه در مقایسه با اطفال هم سن و سال خود دارای حداقل رشد و حداقل وزن و دارای جسمی نحیف و بیمار است و بچهای که نیاز شدید به مراقبت و نگهداری دارد و با توجه به اینکه برادر هفدهسالهاش با من زندگی میکند و با او اخت و دارد در صورت جدایی دچار صدمه و آسیب روحی میشود و با توجه به این شرایط مصلحت طفل در این است که طفل نزد مادر باشد که موضوع به شعبهی ۲۶ دادگاه تجدیدنظر تهران به تصدی امضاکنندگان زیر ارجاع و هیئت قضات شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر تهران با بررسی محتویات پرونده و با ارجاع موضوع به کمیسیون روانپزشکی که هیئت پنجنفره متخصصین روانپزشکی اعلام نظر نمودهاند با توجه به وضع خاص طفل و نیاز مستمر طفل به مراقبت مصلحت طفل آن است که دادگاه بدینوسیله اعتراض تجدیدنظرخواه را وارد و با نقض دادنامه ۲۳۰ مصلحت بودن نزد مادر (دعوای خواهان بدوی) را اعلام میکند بدیهی است نفقه بر عهده پدر و نیاز به دادخواست جداگانه دارد.
در این رأی با توجه به معنای نگهداری و دایگی در حضانت این مهم را بیشتر یک زن که دارای روحیه ایثار و فداکاری است بیشتر میتواند انجام دهد تا پدر طفل و به نظر میرسد ،دادگاه با رعایت کامل سایر جوانب صلاح کودک را در این دیده است.(زندی ۲۱۹٫۱۳۹۱)
اما در یک رأی دیگری که کودک صحیح و سالم است و وفق ماده ۱۱۶۹ ق م میتواند خود یکی از والدین را اختیار کند.
مرجع رسیدگی :شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران
تجدیدنظر خواسته دادنامه شماره ۲۳۳۴ در تاریخ ۳۰/۱۱/۸۴صادره از شعبه ۲۶۵ دادگاه عمومی خانواده
رأی دادگاه
اعتراض خانم ف ع نسبت به رأی موضوع دادنامه صادره که بر استرداد فرزند دختر ۱۱ ساله به نام آ. به پدر اشعار دارد به نظر موجه میرسد زیرا فرزند مشترک به سن بلوغ شرعی رسیده وفق مقررات ماده ۱۱۶۹ق م دادگاه در امر حضانت وی بلاتکلیفی مواجه نمیباشد و فرزند مشترک بالغ میتواند به اختیار خود نزدیک هریک از والدین به سر برد لذا با نقض دادنامه مورد اعتراض که بدون توجه به این معنا صادرشده است حکم به رد دعوی خواهان اصلی صادر و اعلام میدارد. این رأی قطعی است.
در موردی دیگر که فرزندان به سن بلوغ رسیدهاند و در هر زمان و مکانی میتوانند با پدر خود ملاقات کنند.
مرجع رسیدگی :شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظر خواسته : دادنامه شماره ۲۵۳ در تاریخ ۲۵/۲/۸۵صادره از ۲۴۸ دادگاه عمومی تهران
در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم م.ک به طرفیت آقای ا.ع نسبت به دادنامه شماره ۲۵۳ دادگاه خانواده تهران که بر تعیین ملاقات فرزندان مشترک به اسامی پ پ با پدرشان اشعار دارد چون فرزندان مذکور متولد ۷۳و ۷۵ بوده و هر دو به سن بلوغ رسیده و از سن حضانت خارج میباشند لذا تجدیدنظرخواهی را وارد تشخیص و اعلام میدارد که حق ملاقات با پدر در اختیار خود فرزندان میباشد در صورت تمایل و موافقت در هر زمان و مکان میتوانند با پدر خود ملاقات داشته باشند و در صورت امتناع دادگاه نمیتواند آنان را الزام و اجبار نماید لذا به استناد ماده ۳۵۸ ق آ د م دادنامه تجدیدنظر خواسته نقض و قرار رد دعوی خواهان بدوی صادر میشود .رأی صادره قطعی است.(زندی ۲۱۱٫۱۳۹۱)
در یک رأی دیگری با توجه به اینکه طبق توافق و اعتراف به ناتوانی مادر به نگهداری از طفل و خواهان حضانت بعد از مدتی چون دلیل منطقی به انصراف و برگشت ندارد لذا خواسته زن پذیرفته نمیشود.
مرجع رسیدگی شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران
تجدیدنظر خواسته :دادنامه شماره ۱۶۷۹ در تاریخ ۸/۶/۸۴ صادره از شعبه ۲۵۵ دادگاه خانواده تهران
“