۳٫ در اینگونه موارد، احترام به قصد طرفین ایجاب میکند که اگر عین مهر به دلیلی به ملکیت زن در نیاید قیمت آن پرداخت شود. منتها چون این نظر در جایی که مهر مالیت ندارد یا مجهول است قابل اجرا به نظر نمی رسد،گروهی از این دسته بین موردی که مهر مالیت دارد و معین است ولی به ملکیت زن در نمی آید با موردی که نمی توان برای آن ارزش قائل شد تفاوت گذارده اند: به نظر اینان در مورد نخست ، باید قیمت مهر پرداخته شود و در مورد دوم مهر المثل جای مهر المسمی را میگیرد.[۲۰]
می توان گفت که قانون مدنی نظر سوم را مطابق ماده ۱۱۰۰ پدیرفته است چنان که در ماده میگوید ((در صورتی که مهر المسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته یا ملک غیر باشد، در صورت اول و دوم زن مستحق مهر المثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود، مگر این که صاحب مال اجازه نماید.))
بند۲٫ مهر المثل : مهری است که در نکاح ((مفوضه البضع)) پس از وقوع نزدیکی و پیش از تراضی بر مهر معین ، به حسب شرافت و اوضاع و احوال زن، به او داده می شود.
ماده ۱۰۹۱ قانون مدنی میگوید: برای تعیین مهر المثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقارن و اقارب و همچنین معمول محل و غیره در نظر گرفته شود.
پس برای اینکه بتوان مهر المثل تعیین کرد باید حال زن رو از لحاظ جایگاه خانواده زن و میزان تحصیلات او ، شغل و حرفه ای که او بلد است که امثال او کمتر بلد هستند حالا آن حرفه میتواند یک حرفه خاص باشد یا اینکه نه حرفه ای باشه که امثال و معمولا میتوانند یاد بگیرند به عنوان مثال حرفه قالیبافی ،و زیبایی و بکارت او در نظر گرفت همچنین می توان تحصیلات عالیه دانشگاهی او را نیز در نظر گرفت و همچنین جایگاه اجتماعی خود او که ممکن است نسبت به دیگران جایگاه اجتماعی بالاتری داشته باشد و از این نظر بالاتر باشد.
مهر المثل فقط در عقد دائم است که می توان تعیین نمود و آن هم عقدی که مهریه در آن تعیین نشده باشد و یا موضوع مهریه انتخاب شده به دلایلی باطل شده باشد و نزدیکی صورت گرفته باشد واگر نزدیکی صورت نگرفته باشد باید مهر المتعه تعیین نمود ، و در عقد موقت حتما باید مهر المسمی تعیین شود وگرنه عقد کلا باطل است به طورد که ماده ۱۰۹۵ قانون مدنی میگوید : در نکاح منقطع عدم ذکر مهر در عقد موجب بطلان است.
در وطی به شبهه نیز مهر المثل جاری می شود:
وطی به شبهه عبارت از آمیزیشی است بین زن و مرد که به تصور وجود رابطه زوجیت به عمل میآید و حال آنکه رابطه زوجیت موجود نمی باشد، خواه جهل آنان نسبت به موضوع باشد مانند آنکه کسی با زنی ازدواج کند و نزدیکی نمایید سپس معلوم گردد که خواهر رضاعی ، زن اوست و یا آنکه جهل آنان نسبت به حکم باشد مانند آنکه کسی بدون دانستن حکم قانونی به بطلان نکاح ، با زنی که قبلا در زمان شوهر داریش با او زدیکی نموده باشد، پس از انحلال نکاح مذبور با وی ازدواج و نزدیکی نماید. شبهه ممکن است از ناحیه طرفین باشد و یا از طرف زن و یا مرد باشد. زنی که در حال جهل به حرمت با او نزدیکی شود مستحق مهر المثل میگردد زیرا جهل زن به حرمت رابطه جنسی، نقصی را که در اثر نبودن رابطه زوجیت به وجود آمده جبران نموده است. بنابرین مردی که از نزدیکی با او متمتع شده است باید عوض آن را که مهرالمثل است به زن بدهد. در این مورد جهل یا علم مرد تاثیری ندارد ولی هر گاه مردی با زنی نزدیکی نماید و زن عالم به حرمت نزدیکی با مرد باشدمستحق چیزی نخواهد بود اگرچه مرد عالم به حرمت آن نباشد زیرا نزدیکی نسبت به زن زنا میباشد پس برای امر ممنوع عوض نیست. در اینجا جهل و علم مرد در دادن مهر المثل تاثیرثی ندارد بلکه فقط جهل و علم زن مؤثر است، چون با داشتن علم مستحق هیچگونه مهری نیست ولی در صورت داشتن جهل باید مهر المثل دریافت نماید.
بند۳٫ مهر المتعه: شهید ثانی در کتاب شرح المعه می فرماید ((و ان طلق قبل الدخل و قبل اتفاقهما علی فرض مهر طها المتعه)). به معنای و اگر پیش از آنکه با آن زن نزدیکی کند و پیش از آنکه بر تعیین مهریه ای توافق کنند او را طلاق دهد، متعه برای زن ثابت می شود[۲۱].
ماده ۱۰۹۳ قانون مدنی میگوید ((هر گاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد ، زن مستحق مهر المتعه است و اگر بعد از آن طلاق دهد مستحق هر المثل خواهد بود. الزام به دادن مهر المتعه ویژه نکاح دائم است و در نکاح منقطع اجرا نمی شود زیرا در صورت عدم تعیین مهر در عقد موقت ، عقد باطل است و نوبت به مهر المتعه نمی رسد.
در مقدار و میزان متعه ، شرایط و وضعیت مرد از جهت فقر و غنا ملاحضه می شود ، در تشخیص حالات سه گانه ، غنا و فقر و متوسط بر حسب زمان و مکان و شأن شخص ، عرف است ، باید توجه داشت که زمان و مکان در اینکه فقیر به شمار آید یا غنی مؤثر است. (به عنوان مثال مردی که دارای ۱۰ میلیون تومان پول میباشد ولی در روستا زندگی میکند ممکن است غنی محسوب شود، ولی شخصی در روستا زندگی میکند با داشتن ۱۰ میلیون ممکن است غنی محسوب نشود.)
مهر المتعه و مهر المثل در موردی معین می شود که در عقد نکاح ذکری از مهر نشده باشد یا تراضی در باب مهر المسمی باطل اعلام می شود، و از این حیث باهم شباهت دارند، ولی میان آن ها سه تفاوت اصلی وجود دارد:
۱٫در تعیین مقدار مهر المثل صفات و حال زن ملاک است، ولی مهر المتعه در صورتی به زن داده می شود که در اثر طلاق یا فوت یا شیخ نکاح منحل می شود ولی مهر المتعه به تناسب دارایی مرد معین می شود.
۲٫مهر المثل به طور معمول در صورتی داده می شود که بین زن ومرد نزدیکی واقع شده باشد ، ولی مهر المتعه اختصاص به نکاحی دارد که پیش از نزدیکی به طلاق منتهی گردد.
۳٫استحقاق زن در گرفتن مهرالمثل بعد از نزدیکی واقع شده باشد، خواه زوجیت ادامه یابد ، یا در اثر طلاق یا فوت یا فسخ نکاح منحل شود. ولی مهر المتعه در صورتی به زن داده می شود که پیش از نزدیکی مرد ،زن خود را طلاق دهد. پس، اگر در اثر فوت یکی از زوجین یا خیار فسخ یا درخواست طلاق از طرف زن نکاح از بین برود ، زن حق مهر المتعه ندارد[۲۲].
گفتار سوم : ضمانت اجرای قانونی عدم تادیه مهر