۴-منظر رشد یادگیری
در همین قسمت تذکر این نکته لازم است که :
این وجوه که در کارت امتیازی متوازن در نظر گرفته میشوند غیر قابل تغیر نیستند. بعبارتی ممکن است سازمانی اهداف مالی ای را دنبال نکند، در این صورت می توان وجه مالی را برای این سازمان حذف کرد و وجهی دیگر در نظر گرفت . منظور از بیان این نکته این است که وجوه نام برده شده که در کارت امتیازی متوازن در نظر گرفته میشوند، هم از نظرتعداد و هم از نظر نوع و اسم ، انعطاف پذیرند و قابل تغییر میباشند.
قبلاً گفته شد که وظیفه کارت امتیازی متوازن ، ترجمه استراتژی (های) سازمان به مجموعهای از شاخص های عملکردی است اما سئوال اساسی این است که چگونه کارت امتیازی متوازن باعث ارتباط و ترجمه استراتژی (های ) سازمان به شاخص های عملکردی می شود؟
در جواب این پرسش باید گفت که : مؤلفه ای که کارت امتیازی متوازن برای این مهم به کار میگیرد ، روابط علی و معلولی میان سطوح مختلف کارت امتیازی متوازن است .
استراتژی از مجموعهای از فرضیات علی و معلولی تشکیل شده است روابط علی و معلولی در حقیقت یک سری حالتهای اما-اگر[۲۵] میباشند.نمونه ای از این گونه روابط در زیر آورده شده است:
اگر به پرسنل در رابطه با محصولات آموزش داده شود ، آن ها آگاهیشان نسبت به محصولاتی که باید بفروشند بیشتر می شود . لذا تأثیر فروش آن ها بهتر خواهد شد اگر تأثیر فروش محصولات توسط پرسنل بهتر شود آنگاه میانگین سود حاشیه ای افزایش خواهد یافت .
کارت امتیازی متوازن با ساختار صحیح، نشان دهنده استراتژی واحدهای کسب و کار[۲۶] به صورت یک سری از روابط علی و معلولی در ۴ وجه ذکر شده میباشد. بعبارتی دیگر، در کارت امتیازی متوازن بین اهداف و شاخص ها به طور جداگانه روابط علی و معلولی وجود دارد .
اهداف و شاخص های رشد یادگیری در پایینترین سطح روابط علی و معلولی اند، بعبارتی پایه و اهداف وشاخص های سطوح بالاترند .در سطوح بعدی نیز به ترتیب اهداف وشاخص های داخلی (عملیاتی)، مشتری و سپس مالی قرار دارند(کاپلان و نورتن[۲۷]،۱۹۹۶).
در ادامه به توضیحاتی راجع به هریک از وجوه کارت امتیازی متوازن به همراه شاخصهای استانداردی که معمولاً برای این وجوه در نظر گرفته میشوند پرداخته می شود.
۲-۵-۲- شاخص های عملکرد سازمان در وجه مالی
برای هر یک از مراحل سیکل سازمانی سه زمینه استراتژیک در خصوص عملکرد مالی وجود دارد که در تدوین ارزیابی استراتژی های سازمان مؤثر است(کاپلان و نورتن،۱۹۹۶).
الف ـ ترکیب و رشد درآمدها
ترکیب و رشد درآمدها از گسترش ، توسعه وعرضه خدمات و محصولات جدید وایجاد زمینه ها و کاربردهای نو برای محصولات و خدمات نو تأثیرمی پذیرد جهت سنجش عملکرد سازمان انتفاعی در این زمینه می توان از شاخص هائی همچون موارد ذیل استفاده نمود (کاپلان و نورتن،۱۹۹۶):
-
- میزان فروش هریک از محصولات
-
- نرخ رشد فروش هریک از محصولات
- درصد سودآوری هریک از محصولات
ب) کاهش هزینه ها
این عامل عمده خود متشکل از عوامل جزئی زیر است:
– میزان گرایش به سمت محصولات و خدمات با ارزش افزوده بالاتر و ارتقای توانایی های فیزیکی و نیروی انسانی .
– میزان تلاش در جهت پایین آوردن هزینه های مستقیم و غیر مستقیم محصولات .
– میزان استفاده از منابع مشترک توسط واحدهای عملیاتی مختلف .
– میزان انتقال از کانال های توزیع پرهزینه به کم هزینه در جهت بهبود کانالهای توزیع.
– میزان تقلیل در هزینه های عمومی ، فروش و اداری با توجه به مقدار مطلوب دیگر شاخص ها همچون پاسخگویی به مشتری، کیفیت و …
جهت سنجش عملکرد سازمان در عوامل فوق می توان از شاخص های ذیل استفاده نمود:
۱) قیمت تمام شده هر یک از محصولات
۲) نسبت درآمد به تعدادنیروی انسانی
۳) نسبت هزینه دستمزد به فروش
۴) نسبت هزینه مواد به فروش
۵) نسبت هزینه های غیر مستقیم به فروش
پ) بهره برداری ازدارائی ها
میزان بهره برداری از دارایی ها متأثر از عوامل ذیل است:
۱-بازگشت سرمایه
۲-چرخه پرداخت به دریافت ( فاصله بین پرداخت پول به فروشندگان مواد اولیه و قطعات تا دریافت پول محصولات فروخته شده به مشتریان ) که تعیین کننده سطح سرمایه در گردش مورد نیاز برای حمایت از حجم و ترکیب معینی از عملیات سازمان است .
۳-افزایش میزان بهره برداری از دارایی های ثابت به وسیله جهت دادن فعالیتهای جدید سازمان به سمت منابع بلا استفاده ، استفاده مؤثر از منابع کمیاب و به ودیعه گذاشتن یا فروش دارایی هایی که بر اساس ارزش بازار برگشت ناکافی ایجاد میکنند .
۴-بهبود روش های سرمایه گذاری ، به عنوان مثال کاهش در زمان چرخه پرداخت برای سرمایه گذاری و برداشت از نتایج سرمایه گذاری
جهت سنجش عملکرد سازمان در عوامل فوق می توان از شاخص های ذیل استفاده نمود:
۱-نسبت سرمایه گذاری به فروش
۲-نرخ بازگشت سرمایه به کار گرفته شده
۳-چرخش دارایی های جاری
۴-چرخش کل دارایی ها
۵-فاصله پرداخت ها تا دریافت ها (چرخه پرداخت به دریافت )
۶-کاربری ظرفیت (نسبت ظرفیت واقعی به ظرفیت اسمی )
البته بسته به شرایط واقعی هر سازمانی این شاخص ها میتوانند تغییر کنند. حتی علاوه بر این شاخص ها برای ارزیابی عملکرد سازمان در رابطه با اهداف مالی می توان از تجزیه و تحلیل صورت حساب های مالی[۲۸] نیز بهره گرفت این عمل اساساٌ عبارت از استخراج داده های خام از صورت حساب های مالی و محاسبه نسبت ها و درصدهای رایج مالی به منظور تجزیه و تحلیل است .
نسبت های مالی رایج عمدتاًً به چهار گروه عمده نسبت های نقدینگی، نسبت های فعالیت ، نسبت های اهرمی و نسبت های سودآوری تقسیم میشوند (هاکس و ماجلوف[۲۹]،۱۹۹۶).
سایمونز و هکس شاخص های ذیل را جهت سنجش عملکرد مالی سازمان توصیه میکنند.
۱-برگشت روی سهام یا بازده سهام[۳۰] که از طریق تقسیم درآمد خالص به حقوق سهامداران محاسبه میشود.
۲-برگشت روی سرمایه به کار گرفته شده[۳۱] که از طریق تقسیم درآمد خالص به سرمایه به کار گرفته شده محاسبه میشود.
۳-بازده سرمایه گذاری[۳۲] که از طریق تقسیم درآمد خالص به سرمایه گذاری انجام شده در دارایی های عملیاتی محاسبه می شود.
لیمبرگ برای سنجش عملکرد مالی سازمان شاخص های ذیل را توصیه میکند(لیمبرگ و استاک[۳۳]،۱۹۹۹).
۱-درصد سود خالص به عنوان درصدی از فروش :این شاخص نشانگر میزان کارایی و کارآمدی عملیات تولید و فروش محصولات است .
۲-چرخش دارایی ها[۳۴]: این شاخص که از طریق تقسیم فروش به کل دارایی ها محاسبه می شود نشانگر میزان کارایی به کارگیری دارایی ها در ایجاد فروش به عمل آمده میباشد.
۳-برگشت روی دارایی ها[۳۵]: این شاخص که از حاصل ضرب حاشیه سودخالص [۳۶] در چرخش دارایی ها محاسبه می شود، سود دهی را به ارزش دارایی های به کار گرفته شده ارتباط میدهد به همین منظور بهترین شاخص منفرد جهت سنجش عملکرد سازمان است این شاخص مقایسه شرکتها و پروژه های با ابعاد متفاوت را مقدور می کند . لکن باید توجه شود که شرایط صنایع مختلف مقدار شاخص را تغییر میدهد و این شاخص نیز نمی تواند به صورت مجرد به کار گرفته شود .