سازگاری زناشویی، وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساسی ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند (سینها و مکرجی[۶۶]، ۱۹۹۰).
در این پژوهش سازگاری زناشویی نمرهای است که فرد در مقیاس سازگاری زناشویی کوتاهشده اسپنیر میگیرد.
باورهای ارتباطی ناکارآمد، به صورت باورهای بسیار اغراقآمیز، خشک، غیرمنطقی و مطلقی در مورد خودمان و ارتباط با دیگران تعریف شده است (الیس، ۲۰۰۳).
باورهای ارتباطی ناکارآمد هر فرد در این پژوهش نمرهای است که فرد در مقیاس باورهای ارتباطی ایدلسون و اپشتاین[۶۷] میگیرد.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
۲-۱- مروری بر تاریخچه سوء مصرف مواد
بر اساس مطالعه مرکز تحقیقات ملی در زمینه سوء مصرف مواد (NIDA)، در حدود ۳۷% افراد یک بار یا بیشتر در طول عمر خود مواد غیرقانونی مصرف کرده اند. بیش از ۱۵% جمعیت بالای ۱۸ سال آمریکا مشکلات جدی درمورد مصرف پیدا کرده اند (کامکار، ۱۳۸۲). بعضی از تأثیرات مواد مواد مستقیم و برخی از آنان غیرمستقیم هستند. برای مثال احتمال بروز مشکلات روانی و جسمی در افرادی که والدین معتاد دارند بیشتر است (همان منبع). مصرف مواد همواره با پیامدهای زیادی از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، مغزی، روانشناختی و مسائل بین فردی از جمله فعالیت جنسی همراه است، به طوری که یکی از دستهبندیهای عمده راهنمای تشخیصی و درمانی اختلالات روانی (DSM-IV-TR) تحت عنوان اختلالات وابسته به مواد است. همچنین در دستهبندی اختلالات جنسی، طبقهای از آن به کژکاری جنسی ناشی از مواد اختصاص دارد (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۳). انجمن روانپزشکی آمریکا[۶۸] (۱۹۹۴) در DSM (ویراست چهارم)، اعتیاد به مواد مخدر یا سوء مصرف مواد را چنین تعریف می نماید؛ الگوی ناسازگارانهی مصرف مواد که به تحلیل یا ناراحتیای منجر شود که از لحاظ بالینی اهمیت دارد (کالات[۶۹]، ۲۰۰۷).
۲-۲- تعاریف و مفاهیم اعتیاد
پیچیدگی حاصل از سوءمصرف غیرقانونی مواد در اصطلاحات وابسته به آن، که به نظر میرسد تقریباً با تشکیل جلسات شوراهای مختلف حرفهای و دولتی تغییر مییابند، منعکس است. یک نمونه از آن نامی است که باید روی مواد تغییر دهنده مغز[۷۰] گذاشته شود. متن بازنگری شده چهارمین ویراست راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSM-IV-TR)[71] مواد تغییر دهنده مغز را «مواد»[۷۲] و اختلالات مربوط به آنها را «اختلالات وابسته به مواد»[۷۳] نامیده است. در DSM-IV-TR مفهوم مواد مؤثر بر روان مواد شیمیایی واجد خواص تغییردهنده مغز نظیر حلالهای عضوی را، که ممکن است عمداً یا سهواً مصرف شوند، در بر میگیرد. مواد مجاز را نمی توان از مواد غیر مجاز جدا کرد؛ بسیاری از مواد مجاز مانند مرفین گاهاً به روشهای غیرمجاز کسب شده و برای مقاصد تجویزنشده مصرف میگردند. واژه ماده به دارو ترجیح داده می شود، چون دارو تلویحاً معنی یک ماده شیمیایی مصنوعی را میگیرد، در حالی که بسیاری از مواد وابسته به الگوهای سوءمصرف (مثلاً تریاک) مواد طبیعی هستند یا برای مصرف انسانی تولید نشدهاند (مثلاً، چسب هواپیما). به این ترتیب، در DSM-IV-TR موضوع با عنوان اختلالات وابسته به مواد توصیف شده است (کاپلان- سادوک، ۲۰۰۳).
به رغم برداشت کلی و عمومی مردم از اعتیاد که آن را عادت شدید به استفاده از یک چیز یا انجام یک امر میدانند وقتی میخواهیم اعتیاد و به ویژه اعتیاد به مواد تغییر دهنده خلق و خو و رفتار را تعریف کنیم، درمییابیم که کار چندان آسانی نیست و توافقی درباره وجود ندارد. کلمات متعددی مثل مصرف[۷۴]، استفاده نادرست[۷۵]، سوء مصرف[۷۶]، اعتیاد[۷۷]، و وابستگی[۷۸] درباره عادت به نوشیدن مشروبات الکلی و مصرف مواد و داروهای آرامبخش و ضد افسردگی و روانگردان، خوردن بیش از حد، قمار کردن، درگیر شدن با روابط جنسی بیش از حد و حتی کار بیش از اندازه به کار برده شده است (نورانیپور، ۱۳۸۳).
الف) مصرف:
کلمه مصرف به هنگام استفاده از مشروبات الکلی و مواد و داروها برای مصارف طبی و به منظور تسکین با درمان از قبیل مورفین، کدئین، آرامبخشها و داروهای روانگردان گفته می شود. در کشورهای غربی یا کشورهای دیگری که خرید و فروش مشروبات سکرآور و مستکننده قانونی است و مصرف آنها منع نشده و همچنین استعمال دخانیات یا انجام انواع قمار در موقعیتهای تفریحی، در جشنها و شادیها مجاز شمرده شده است. (لاسون، لاسون و ریورز[۷۹]، ۲۰۰۱). همین مؤلفان استفاده از مواد یا داروهایی که آثار و نتایج جسمانی، روانی، اجتماعی و قانونی زیانآور داشته باشد را استفاده نادرست خواندهاند.
ب) سوء مصرف:
چنانچه مراجعی مشروبات الکلی یا دیگر مواد مصرف کند که باعث تغییر خلق و خو و رفتار او شود و آثار نامطلوبی بر روی زندگی خودش با زندگی دیگران بگذارد، گفته می شود که سوءمصرف مواد دارد. این آثار ممکن است آسیبدیدگی جسمانی، روانی، یا عملکرد نامناسب شغلی یا تحصیلی فرد باشد. شاکیت (۱۹۹۵) استفاده مکرر و طولانیمدت از مواد و داروها را سوءمصرف خوانده است و اضافه می کند سوءمصرف از مواد و داروها زمانی صورت میگیرد که فرد موادی را بدون نیاز ضروری و به حق مصرف کند (به نقل از نوارنیپور، ۱۳۸۳).
ج) وابستگی:
در سال ۱۹۶۴، سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح «اعتیاد»[۸۰] دیگر اصطلاحی علمی نیست و «وابستگی دارویی» را به جای آن توصیه نمود. مفهوم مواد در ضمن چند دهه معانی رسمی بسیار و معانی معمولی فراوانی داشته است. اساساً در ارتباط با تعریف وابستگی از دو مفهوم استمداد شده است. وابستگی رفتاری بر فعالیتهای موادجویی و قرائن وابسته به الگوهای مصرف بیمارگونه تأکید کردهاست و وابستگی جسمی بر اثرات جسمی (یعنی فیزیولوژیکی) دوره های متعدد مصرف مواد تأکید نموده است. به طور اخص، آن دسته از تعاریف وابستگی که بر وابستگی جسمی، تأکید کردهاند، در ملاکهای طبقه بندی از وجود تحمل و اثرات ترک استفاده کرده اند (کاپلان- سادوک، ۲۰۰۳).
به طور خلاصه وابستگی به شکل شدیدتر سوءمصرف مواد گفته می شود. از نظر مارگولیس و زوبن[۸۱] (۱۹۹۸) وابستگی عبارت است از: نیاز و میل شدید جسمانی و روانی برای مصرف مواد و خوردن مشروب به خاطر تغییر حالت خودآگاهی و نشئه و کیفی که برای فرد وابسته ایجاد می کند. به نظر آنها وابستگی از طریق مصرف دارو و از روی عادت، مصرف مشروبات و مواد به دفعات بیشتر و مقدار زیادتر آن به رغم نتایج زیانآور و منفی فراوان آن برای فرد، خانواده و جامعه مشخص می شود (نورانی پور و قربانی، ۱۳۸۵).
د) اعتیاد:
لاسون، لاسون و ریورز (۲۰۰۱) تغییرات سلولی را که در اثر استفاده زیاد از مواد و داروهای روانگردان رخ میدهد و باعث ایجاد مقاومت و تحمل علائم مرضی ناراحتکننده و زجرآور بدنی و روانی به هنگام عدم استفاده از آن می شود، اعتیاد نامیدهاند.