خود کنترلی در مدیران به قدری اهمیت دارد که امیر مؤمنان علی (ع) در زمان خلافت خویش به طور مکرر به زمامداران و فرماندهان خود همواره توصیه به تقوا وخود کنترلی می فرمود و توسط نامه هایی که برای آن ها می نوشت این وظیفه را گوش زد می نمود.
حضرت علی (ع) در نامه ای به مالک، فرمان خویش را چنین می فرمایند:
امَرَهُ بِتَقوَی اللَّهِ، وَ ایثارِ طاعَتِهِ، و اتِّّّباعِ ما امَرَ بِهِ فِی کِتابِهِ: مِن فَرائِضِهِ وسُنَنِه، الَّتِی لا یَسعَدُ احَدُ…فَانَّ النَّفسَ امَّارَه ٌ بِالسُّوءِ، الَّا ما رَحِمَ اللَّهُ.
او را به ترس از خدا فرمان میدهد، و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدم دارد، و انچه در کتاب خدا امده از واجبات و سنتها را پیروی کند، دستوراتی که جز با پیروی از ان رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن وضایع کردن ان جنایتکار نخواهد گردید. به او فرمان میدهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند، زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین کند که او را یاری دهد، و بزرگ شمارد. و به او فرمان میدهد تا نفس خود را از پیروی ارزوها باز دار، و به هنگام سرکشی رامش کند، چرا که «همانا نفس همواره به بدی وا میدارد جز انکه خدا رحمت اورد»(نهج البلاغه،ص ۴۰۳).
امام موسی کاظم (ع) فرموده اند:
«لیَس مِنّامَن لَم یُهاسِب نفسَهُ فی کُلِ یَومٍ، فَان یَحمِلَ خیراً استَزاد اللّه مِنهُ و حمدالله عَلَیه، و اِن عَمِلَ شراً اِستَغَفَراللهَ منهُ وتابَ اَلیه».
واگر کار زشتی را مرتکب شده است از خداوند امرزش ان را خواهد و توبه نماید.
درباره خودکنترلی حضرت علی (ع) به مالک اشتر می فرمایند:
«وَ اَمَرهُ اَن یَکسرَ نَفسهُ مِنَ الشَّهَواتِ وَ یَزَعَهَا عِند الحَمَحَاتِ فَاِنَّ النَّفسَ اَمَّارهٌ بِاسٌّوءِ اِلا مَارَحَم اللهٌ ».
امام موسی کاظم (ع) فرموده اند:
«لیَس مِنّامَن لَم یُهاسِب نفسَهُ فی کُلِ یَومٍ، فَان یَحمِلَ خیراً استَزاد اللّه مِنهُ و حمدالله عَلَیه، و اِن عَمِلَ شراً اِستَغَفَراللهَ منهُ وتابَ اَلیه».
واگر کار زشتی را مرتکب شده است از خداوند امرزش ان را خواهد و توبه نماید.
درباره خودکنترلی حضرت علی (ع) به مالک اشتر می فرمایند:
«وَ اَمَرهُ اَن یَکسرَ نَفسهُ مِنَ الشَّهَواتِ وَ یَزَعَهَا عِند الحَمَحَاتِ فَاِنَّ النَّفسَ اَمَّارهٌ بِاسٌّوءِ اِلا مَارَحَم اللهٌ ».
او را امر میکند به هنگام خواهش ها نفس را در هم بشکند و هر انگاه که ان سرکشی اغاز نهاد رامش سازد، زیرا نفس به بدی می کشاند جز ان کس را که خدا در سایه ی مهرش پناه دهد(گیوریان، سرمدسعیدی، مجموعه مقالات اولین همایش مدیریت اسلامی).
۳-۱-۴ راه های ایجاد خودکنترلی در اسلام:
- تقویت ایمان و تقوا و ترویج ارزشهای اسلامی:
از بین مفاهیم و اصول تربیت اسلامی، تقوا به معنای خود کنترلی و خود مدیریتی میباشد. تقوا حالتی معنوی و درونی است که انسان را از زشتی ها و انچه مورد رضای خداوندی نیست بر حذر میدارد و مهمترین مبحث در زمینه خداشناسی است.
تقوا نیرویی است روحی، نیرویی مقدس و متعالی که منشأ کششها و گریزهایی میگردد، کشش به سوی ارزشهای معنوی و فوق حیوانی، و گریز از پستیها و آلودگی های مادی(مطهری، ۱۳۸۰، ص۲۰۴).
تقوا حالتی است که به روح انسان شخصیت و قدرت میدهد و آدمی را مسلط بر خویشتن و مالک «خود» می کند(مطهری، ۱۳۸۰، ص۲۰۴).
« ای بندگان خدا بدانید که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذیر است، اما هرزگی و گناه، خانه ای در حال فروریختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد، کسی که بدان پناه برد در امان نیست. اگاه باشید با پرهیزکاری، ریشههای گناهان را می توان برید، و با یقین می توان به برترین جایگاه معنوی، دسترسی پیدا کرد. ای بندگان خدا، خدا را، خدا را، که در حق نفس خویش! که از همه چیز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است »(نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷).
بنابرین برای کسب ایمان و تقوا دو عنصر لازم است:
الف) افزیش معرفت دینی
ب) افزایش عبادت و معنویت
بالا بردن سطح معارف دینی و میزان عبادت _ که نوعی خضوع و کرنش در مقابل پروردگار است _ علاوه بر افزایش درجهء ایمان، رابطه مستقیمی نیز با خود کنترلی و تقوا دارد(اقاپیروز و همکاران،۱۳۸۴، ص۳۴۳).
معنوی، دسترسی پیدا کرد. ای بندگان خدا، خدا را، خدا را، که در حق نفس خویش! که از همه چیز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است »(نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷).
بنابرین برای کسب ایمان و تقوا دو عنصر لازم است:
الف) افزیش معرفت دینی
ب) افزایش عبادت و معنویت
بالا بردن سطح معارف دینی و میزان عبادت _ که نوعی خضوع و کرنش در مقابل پروردگار است _ علاوه بر افزایش درجهء ایمان، رابطه مستقیمی نیز با خود کنترلی و تقوا دارد(اقاپیروز و همکاران،۱۳۸۴، ص۳۴۳).
همچنین برای ایجاد خودکنترلی ضروری است در سازمان به ترویج ارزشهای اسلامی (قداست از کار، نظم، انضباط، صرفه جویی در مصرف منابع، عدالت، دوری از تبعیض و کسب حلال) اقدام شود. باید توجه کرد که این امور به دور از ظاهر سازی و حرکات نمادین باشد. تحقق ایمان و ارزشهای دینی در سازمان، نیاز به یک حرکت فرهنگی ظریف و درازمدت دارد(ابطحی و خیراندیش، ۱۳۸۸، ص۲۷).
از این رو نیل به هدف خود کنترلی، نیازمند کار عظیم فرهنگی است و یکی از ویژگی های مدیریت اسلامی است که بخش عظیمی از هزینه ها و نیروهایی که در نظامهای دیگر، صرف کنترلهای شدید خارجی، بازرسی، اطلاعات و ضد اطلاعات می شود، در راه ارتقای فرهنگی و رشد معنوی کارکنان به کار گرفته می شود، تا با تقویت روحیهء دینی، تقوا و خدا ترسی، عامل کنترل کنندهء درونی در افراد به وجود اید و ضمن تامین اهداف سازمان، رشد و ترقی و تعالی معنوی انسانها نیز حاصل گردد. بر این اساس، در سایهء مدیریت اسلامی، از یک سو هزینه های نظام های اطلاعاتی کاهش مییابد، واز سوی دیگر سطح فرهنگی و معنویت کارکنان بالا می رود(اقاپیروز و همکاران،۱۳۸۴، ص۳۴۳و۳۴۴).
- سیستم گزینش:
از انجایی که نیروی اجرایی هر سازمان را کارکنان ان تشکیل میدهند و بوسیلهء انان است که دستورات مدیر به اجرا در می اید، اگر کارکنان افراد شایسته ای نباشند و صلاحیت و لیاقت و تعهد و ایمان کافی را نداشته باشند، هر چند که دستورات مدیر سنجیده و به موقع و بجا و توام با قاطعیت صادر شود، نتیجهء مطلوبی حاصل نمی گردد. مدیر اسلامی باید در انتخاب کارکنان دقیق عمل نماید(طیب، ۱۳۷۹، ص ۷۰).
هدف صریح فرایند انتخاب، شناسایی و بکاگیری افرادی است که دانش، مهارت و توانایی کافی برای انجام موفقیت امیز مشاغل درون سازمان را دارا میباشند. هدف انتخاب حصول اطمینان از مناسب بودن فرد با سازمان بوده، چه عمدا و چه سهواً این انتخاب منجر به به کارگیری افرادی خواهد شد که ارزشهای مشترکی داشته یا حداقل از تناسب خوبی با ارزشهای سازمانی برخوردارند(رابینز، ۱۳۸۸، ص۳۸۷).
از این رو پیامبر اکرم (ص) خطاب به امیر المومنین (ع) جهت انتخاب کارکنان اینگونه سفارش می فرمایند:
نتیجهء مطلوبی حاصل نمی گردد. مدیر اسلامی باید در انتخاب کارکنان دقیق عمل نماید(طیب، ۱۳۷۹، ص ۷۰).