استرس دو بعد مهم دارد: استرس فیزیولوژیک و استرس روانی. استرس فیزیولوژیک به عنوان واکنش فیزیولوژیکی بدن(سردرد، میگرن،درد شکم، سستی، کمردرد، درد قفسه سینه، خستگی، تپش قلب، اختلال خواب و درد عضلانی و همچنین تغییر در غذا خوردن، نوشیدن، خوابیدن و عادات سیگار کشیدن) به محرک های مختلف استرس زا درمحیط کار دیده شده است. (بیهر [۱۱۵] و همکاران،۲۰۰۱).
استرس روانی اغلب به عنوان واکنش احساس اضطراب و افسردگی، فرسودگی شغلی، بیگانگی شغل، خصومت، افسردگی ، تنش، خشم، عصبانیت، تحریک پذیری و ناامیدی به اثر یک محرک در مقابل کار تعریف می شود.اگر کارکنان نتوانند این قبیل استرس ها را کنترل کنند این استرس ممکن است بر نگرش و رفتار کاری افراد مثل رضایت ، تعهد بهره وری، کیفیت و سلامت درمحیط کار تاثیر منفی بگذارد(سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۰۵ ).
کانن عقیده دارد که عکسالعمل ،بیوشیمیایی و رفتاری است که در مواجهه با خطر به انسان دست میدهد. شولر استرس را مجموعهای از واکنش های عمومی نسبت به عوامل ناسازگار و غیر منتظره محیط میداند به عبارت سادهتر اختلال در سیستم ناسازگاری و تطبیق بدن آدمی با محیط خارجی که او را وادار میسازد که با اتخاذ روش جنگ وگریز با خطر مقابله نموده و یا راه فرار را انتخاب نموده و خود را از مخمصه بیرون بکشد.
استرس راگاهی ناشی از محرکات خارج می دانند و گاهی آن را پاسخ فرد به پارهای از مزاحمتها عنوان کردهاند. بررسیهای جدید و تئوری های جامع راجع به استرس بر تعامل فرد و محیط تأکید دارد. محققان سالهای ۱۹۵۰ استرس را پاسخ فرد به فرآیندهای درونی و بیرونی که بر ظرفیت ادغام نیروهای جسمی و روانی فشار وارد میکنند توصیف نمودهاند به عقیده لازاروس عکسالعمل فرد در برابر استرس به تفسیر و ارزیابی آگاهانه یا ناآگاهانه از حوادث زیانآور ،تهدید آمیز و دارای چالش بستگی دارد ( فخیمی ، ۱۳۸۱).
هانس سلیه را می توان نخستین کسی دانست که در سال۱۹۵۶ استرس را به عنوان مفهوم تازهای در نوع خود به طور گسترده مورد بحث و بررسی قرار داد. سلیه استرس را پاسخی میداند که بدن در برابر خواست هایی که بر آن وارد میشود نشان میدهد وی بیان میکند این پاسخ پاسخی غیر اختصاصی[۱۱۶] است. بدین معنی که هرگاه عاملی موجب شود که بدن دچار تنش شود و ثبات و تعادلش را از دست بدهد به طور خود به خود واکنشهایی نشان میدهد تا تعادل از دست رفته را باز گرداند و به حالت پیشین و همیشگی خود برسد.مثلاً عرق کرن در هوای گرم و لرزیدن در هوای سرد در واقع کوشش هایی است که بدن به اقتضای شرایط بیرونی در جهت حفظ تعادل درونی انجام میدهد. (در گرما، مقداری گرمای دریافت کرده را با مقدار آبی که از راه عرق بیرون میریزد دفع میکند و در سرما با لرزش ماهیچه ای مقداری قند ذخیره را آزاد میکند و انرژی در اختیار بدن میگذارد)اما اگر این گرما یا سرمای محیط از حدی بگذرد که فشار را در بدن وارد کند، استرسزا خواهد بود، از همین رو سرما و گرما را عامل استرس می دانند.
بنابرین، اکنون با جمع بندی مفاهیمی که تا اینجا تعریف شد. میتوان استرس را به طور کامل و دقیقتر چنین تعریف کرد: «استرس مجموعه واکنشهای جسمانی ، رفتاری روانیذهنی است که ارگانیسم در برابر محرکهای درونی و بیرونی بر هم زننده ثبات و تعادل طبیعی و درونی بدن هئوستازی[۱۱۷] نشان میدهد. هدف ا صلی این واکنش ها بازگرداندن تعادل از دست رفته ارگانیسم و سازگاری فرد با محیط است.
حال که به تعدادی از مفاهیم و تعاریف فشار روانی یا (استرس) اشاره کردیم جا دارد متذکر شویم که فشار روانی به چه عاملی اطلاق نمیشود.
فشارروانی همان اضطراب نیست، اضطراب در قلمرو عاطفی وروان شناختی عمل میکند در صورتی که فشار روانی علاوه بر این قلمرو در حوزه فیزیولوژیکی نیز عمل میکند. از این رو فشار روانی ممکن است با اضطراب همراه باشد ولی این دو را نمی توان مساوی هم دانست گاهی به دلیل عدم توجه به ماهیت فشار روانی و اضطراب به اشتباه آن ها را معادل هم میدانند.
فشار روانی الزاماًً موردی ویرانگر، بدیا چیزی که باید از آن اجتناب ورزید نیست. فشار روانی میتواند خوب هم باشد به عبارتی فشار روانی گاهی به صورتی است که اشخاص به جای اجتناب باید خواستار دسترسی به آن باشند البته نکته کلیدی در اینجا نحوه کنار آمدن شخص با فشار روانی است، فشار روانی اجتناب ناپذیر است ولی از ناراحتی روانی می توان جلوگیری یا آن را به نحو مؤثر کنترل کرد.
استرس حالتی پویا و هیجان انگیز است که فرد با یک فرصت محدودیت یا تقاضای غیر عادی مواجه میشود و واکنشهای احساسی ، فیزیکی و شناختی از خود نشان میدهد. همان طور که تضاد و ابهام ضرورتاً منفی نیستند. استرس نیز پدیده زشتی نیست بلکه در مواقعی باعث ایجاد چالش در افراد می شود دستاورد بالقوه مثبتی را به دنبال داشته باشد.
به طور کلی دو نوع استرس وجود دارد:
الف) استرس سازنده، مفید و خوش خیم: عبارت است از استرس مطبوع و خوشایند
احساسات مثبتی که به یک شخص دست میدهد ، همانند تشویق به خاطر انجام درست وظیفه، ایجاد یک راه حل جدید یا مذاکره برای دست یابی به یک توافق مطلوب
ب) استرس مخرب، مضر و بد خیم: استرسی که نامطبوع زیانآور و بیماری زاست. عمده تمرکز مباحث تئوریک در استرس بر روی استرس بدخیم است.
۲-۹ ) تعریف استرس شغلی
استرس شغلی شرایطی که تحت تاثیر موقعیت شغلی پدید میآید و فرد را از کنش معمولی منحرف میسازد. (مشیکی،۱۳۷۶).
در زمینه سازمانی، استرس شغلی به عنوان استرس کار و یا استرس کاری شناخته شده است. این واژه ها اغلب در سازمان به جای یکدیگر استفاده میشوند اما معنای آن ها به چیزهای یکسانی بر میگردد (ابوالراب[۱۱۸]،۲۰۰۴).
گروهی از تحقیقات استرس شغلی را در مقابل رضایت از شغل عنوان میکنند ولی در پاره ای از تحقیقات مشاهده شده است که رضایت شغلی و استرس ناشی از شغل هیچ گونه همبستگی معناداری ندارند. بعلاوه همان عواملی که با رضایت همبستگی دارند با استرس نیز همبستگی دارند یعنی ممکن است برای بعضی افراد موجب استرس و برای گروهی دیگر سبب رضایت از شغل باشد ( به نقل از دوآ[۱۱۹]،۱۹۹۴).
صاحبنظران دو مفهوم دیگر از استرس شغلی در میان مدیران مطرح کردهاند و معتقدند که این دو مفهوم استرس متفاوت است؛ یکی استرس مربوط به نقش و دیگری مربوط به وظایف فرد، که اولی ناشی از عدم تطابق بین انتظارات مدیر از نقش خود و دومی ناشی از عناصر نارضایتی از محیط و شرایط کار است (کاپلان،۱۹۸۷). مفهوم دیگری که در تحقیقات مربوط به استرس شغلی مشاهده شده است مفهوم فرسایش روحی است. این مفهوم را به صورت های مختلف تعریف نموده اند اما به طور کلی فرسایش روحی یک نوع پاسخ مزمن به تأیید دراز مدت و جمع شوند استرس های شغلی است که میزان آن بستگی به شدت و طولانی بودن استرس دارد.
استرس شغلی را می توان روی هم جمع شدن عامل های استرس زا آن گونه وضعیت های مرتبط با شغل دانست یا بیشتر افراد نسبت به استرس زا بودن آن اتفاق نظر دارند. یکی از وضعیت های پر استرس و مرتبط با شغل این است که از یک سو کارمند یا کارگر در معرض خواسته ها یا فشارهای زیادی در محیط کار قرار بگیرد و از سوی دیگر برای برآوردن این خواست ها وقت محدودی در اختیار داشته باشد و طبیعی است که چون نمی تواند از عهده انجام آن ها برآید با ایرادگیری های پی در پی سرپرستاران روبرو می شود.