نسبت قیمت بازار هر سهم به سود هر سهم[۶۵]
نسبت قیمت به سود هرسهم یکی از رایجترین و پر کاربردترین نسبتها برای تجزیه و تحلیل ارزش یک شرکت چه از سوی سرمایه داران جهت سرمایه گذاری و چه از سوی سهامداران از بعد مالکیت شرکت میباشد(مهرانی و رسائیان ۱۳۸۸: ۹۵)، این نسبت نمادی از بازدهی شرکت و از مبانی تصمیم گیری جهت خرید وفروش سهام میباشد(بزرگ اصل ۱۳۸۴: ۱۷۰) که نشان میدهد سرمایه گذاران چقدر مایل هستند برای هر دلار(ریال) از درآمد هر سهم شرکت پرداخت نمایند(لی و لی ۲۰۱۳: ۱۷۶).همچنین پایین بودن این نسبت می تواند نظر سرمایه گذاران را نسبت به خرید سهام شرکت جلب نماید(برِلی و همکاران ۲۰۰۱: ۲۸۲).
نسبت قیمت بازار هر سهم به ارزش دفتری هر سهم[۶۶]
نسبت ارزش بازار هر سهم به ارزش دفتری هرسهم معیاری است برای نشان دادن اینکه آیا ارزش دارایی های یک شرکت به شکل موثرتر بیش از بهای تمام شده تاریخی(یا ارزش تسویه) آن ها مورد استفاده قرار میگیرد(برک و همکاران ۲۰۱۲: ۳۰). نسبت بالا(بیش از یک) در این معیار نشاندهنده خوشبینی زیاد سرمایه گذاران نسبت به ارزش بازرار دارایی های شرکت، دارایی های نامشهود و توانایی مدیران[۶۷] شرکت است(لی و لی ۲۰۱۳: ۱۷۶)، همچنین تحلیلگران اغلب شرکتهای با نسبت پایین بازار به ارزش دفتری هر سهم را به عنوان شرکتهای با سهام ارزشی[۶۸] و شرکتهای دارای نسبتهای بالا را به عنوان سهام درحال رشد[۶۹] طبقه بندی میکنند(۳۰).
بازده درآمدی هر سهم[۷۰]
بازده درآمدی هر سهم عبارت است از نسبت سود هر سهم به قیمت بازار هر سهم(که برعکس فرمول محاسبه نسبت قیمت بازار هر سهم به سود هر سهم است. این نسبت توسط بسیاری از مدیران سرمایه گذار جهت مشخص کردن مقدار بهینه تخصیص دارایی ها استفاده می شود. پایین بودن این نسبت نشاندهنده رشد بالاتر از میانگین درآمدها است و چناچه بازده درآمدی بالاتر از نرخ بهره باشد سهام خرید هستند و اگر پایینتر باشد سهام بیش از قیمت واقعی خود قیمت گذاری شده اند(لی و لی ۲۰۱۳: ۴۶۷)
۲-۱۰. سیاست تقسیم سود
اینکه چه مقدار از سود تحقق یافته هر سهم به صورت نقدی توضیع شود و چه میزان در شرکت باقی بماند یکی از مهمترین تصمیمات سیاستی شرکته به شمار میآید، که درآن تقسیم سود از دو جنبه مهم قابل بحث است(خدامی پور و همکاران ۱۳۹۲: ۳۱)؛ از یک سو میتوان آن را به عنوان یک عامل اثرگذار بر سرمایه گذاریهای پیشرو شرکت دانست، چرا که تقسیم سود موجب کاهش منابع داخلی و افزایش نیاز به منابع خارجی می شود واز سوی دیگر بسیاری از سهامداران شرکت خواهان تقسم سود نقدی هستند ،از این رو مدیران با هدف حداکثر کردن ثروت همواره باید بین علایق مختلف آنان و فرصتهای سودآور سرمایه گذاری تعادل برقرار کنند.که با توجه به این مفهومات میتوان سیاست تقسیم سود را مجموعهای از تصمیات شرکت جهت پردخت سود سهام به سرمایه گذاران شرکت دانست (لی و لی ۲۰۱۳: ۹۱) که این تصمیمات به طور قابل ملاحظه ای تاثیر گذار به برنامه ها و سیاستهای آتی شرکتها میباشد.
. انواع سیاست های تقسیم سود
سیاست های مختلفی در مورد نحوه تقسیم سود مطرح است که شرکتها هریک با توجه به اهداف و برنامه های آتی خود از آن استفاده می نمایندکه تفاوت این سیاستها در ثبات یا متغیر بودن سود پرداختی به سهامداران طی سال های مختلف است که از جمله این سیاستها می توان به موارد زیر اشاره نمود(بورس اوراق بهادار تهران ۱۳۸۹: ۱۵)؛
الف: سیاست تقسیم سود منظم[۷۱]
در این روش شرکت از یک سیاست منسجم و منظم در پرداخت سود پیروی میکند و سعی میکند با وجود نوسان سود طی سال های مختلف ، نظم در پرداخت سود سهام را حفظ نماید. همچنین شرکتهایی که چنین سیاستی را در پیش می گیرند برای استمرار نظم در پرداخت سود سهام، معمولا در دوره هایی که درآد شرکت بالا است و از نقدینگی خوبی برخوردار است با اندوخته کردن مبالغی از درآمد ، کسری وجوه خود در دوره های کمبود را جبران میکنند و با دلایلی چون افزایش وفاداری و اعتماد سرمایه گذاران به شرکت، افزایش اعتماد بازار نسبت به شرکت و مدیریت در جهت تامین مالی از طریق بازار و از طریق فروش سهام جدید یا اوراق قرضه و … اشاره کرد که از جمله این روش ها برای تقسیم سود منظم به شرح زیر است:
۱-روش درصد ثابتی از درآمد هر سهم[۷۲]
در این روش شرکت ها درصد ثابتی از درآمد خالص خود را به عنوان سود سهام پرداخت میکنند به این معنی که در هر سال درصد ثابتی عایدات به عنوان سود سهام بین سهامداران توزیع می شود و این پرداختی به تناسب تغییر در درآمدهای شرکت نوسان مییابد که به نوعی می توان رابطه بین درآمد هر سهم و سود پرداختی با توجه به این سیاست را چنین ترسیم کرد
۲-روش مبلغی ثابت[۷۳][۷۴]
بر اساس این سیاست، شرکت هر ساله مبلغ مشخصی را به عنوان سود سهام توزیع می کند که توزیع این مقدار سود بدون توجه به نوسانت سود سالانه شرکت انجام میگیرد و حتی ممکن است پرداخت سود در دوره های زیان نیز انجام گیرد البته باید در نظر داشت پیروی از این سیاست بدین معنی نیست که سود پرداختی برای تمام سالهای آینده بدون تغییر باقی میماند بلکه وقتی درآمدهای شرکت افزایش مییابد و انتظار میرود که سطح جدید درآمد در آینده نیز استوار و پابرجا بماند، مبلغ پرداختی افزایش خواهد یافت و همچنین اگر پیش بینی شود که این افزایش در درآمد موقتی است، تغییری در سطح سود پرداختی به وجود نخواهد آمد.
۳-روش حجم ریالی ثابت به علاوه یک مبلغ اضافه[۷۵]
در این حالت،شرکت حداقل سود پرداختی پایه را تعیین می کند و سعی می کند در هر شرایط اقتصادی و درآمدی،حداقل تعیین شده را پرداخت کند.در صورت بهبود وضعیت درآمدی هم شرکت مبلغ متغیری از سود را به عنوان مبلغی اضافی بین سهامداران خود توزیع می کند.
۴-روش پرداخت درصدی از ارزش بازار[۷۶]
از دیگر روش هایی که در سیاست تقسیم سود منظم وجود دارد پرداخت سود سالانه را بر اساس درصدی از قیمت بازار سهام شرکت است، البته درصد پرداختی سود سهام در این روش تا اندازه زیادی به قیمت سهم شرکت بستگی دارد.چنانچه قیمت سهم بسیار بالا باشد درصد پرداختی کم تعیین می شود وبالعکس.
از ویژپی های بارز این روش تأکید بر حجم بازده سهامداران است به این معنی که چون نرخ بازده بر اساس قیمت بازار سهام محاسبه می شود، مقدار سود پرداختی گواه این قضیه است.
۵-روش درصدی از قیمت اسمی
یکی از روش هایی که کمتر مورد توجه است،پرداخت سود بر اساس درصدی از قیمت اسمی به عنوان سود سهام است که این سیاست به تنهایی نمیتواند اطلاعلات مفیدی در اختیار سهامداران قرار دهد.ولی می تواند به توزیع سود قابل توجه در شرکتهایی منجر شود که درآمد وارزش اسمی سهمشان اندک است.
ب: سیاست تقسیم سود نا منظم:[۷۷]