-
- مطالعه و بررسی موانع و محدودیت های عمومی و اختصاصی انجام پروژه
-
- تنظیم ضوابط و نکات ضروری به منظور رفع موانع اجرایی پروژه
- تدوین رویه مناسب تعریف و اجرای پروژه ها در آینده
اصولا اندازه گیری عملکرد نقش مهمی را در حصول اطمینان از موفقیت پروژه، بازی می کند. بررسی های انجام شده در شرکتهای متمرکز آمریکایی نشان میدهد موضوع اصلی که مدیران پروژه ها با آن رو به رو هستند، اندازهگیری و بهبود اثربخشی پروژه میباشد(بورخارت[۳۳]، ۲۰۰۸).
سنجش میزان اثربخشی پروژه های انجام پذیرفته در سازمانها، یکی از الزامات حیاتی جهت ارزیابی میزان کارآمدی و تاثیرگذاری آن پروژه ها بر افراد، واحدها و خروجیهای فنی و عملیاتی سازمان میباشد. در نتیجه رشد و گسترش روزافزون اقدامات و پروژه های تحقیقاتی و عملیاتی در سازمانها و همچنین راستای بهبود و ارتقای اثربخشی پروژه ها، یکی از اقدامات حیاتی، سنجش و ارزیابی میزان اثربخشی میباشد که به طرق مختلفی قابل تحقق میباشد.
۲-۵- اثربخشی
اثربخشی، مبحثی است که حدود پنجاه سال پیش، پیتر دراکر صاحب نظر بلند مرتبه مدیریت، آن را به طور علمی مطرح نموده و در دهه ۱۹۷۰ در مورد آن مطالعات گوناگونی آغاز شد که تا کنون ادامه دارد. بنا به عقیده دفت[۳۴]، اثربخشی سازمان عبارت است از درجه، یا میزانی که سازمان به هدف های مورد نظر نایل میشود.
استاندارد ایزو ۹۰۰۰ (۲۰۰۷) اثربخشی را اینگونه تعریف میکند: میزانی که فعالیتهای برنامهریزی شده تحقق یافته و نتایج برنامه ریزی شده به دست آمده است.
اثربخشی سازمانی یک مفهوم گسترده است و به طور ضمنی به دامنه متفاوتی از متغیرها در سطوح مختلف سازمانی اشاره دارد(زاموتو[۳۵]، ۱۹۸۴).
برای سنجش اثربخشی خدمات، میتوان از شیوه های مختلفی استفاده کرد. در رویکرد سنجش سنتی اثربخشی سازمان، روشهایی همچون روش مبتنی بر هدف، روش مبتنی بر تامین منابع، روش مبتنی بر فرایند درونی مورد توجه بوده است. در روش مبتنی بر هدف به جنبه محصول یا تولید سازمان و اینکه آیا با توجه به سطح تولید مورد نظر، سازمان به هدفهای خود رسیده است یا خیر، می شد. در روش مبتنی بر تامین منابع، به نقطه آغاز فرایند تولید سازمان و اینکه آیا سازمان برای ارائه عملکرد بسیار خوب خود توانسته است منابع لازم را بصورتی مؤثر تامین نماید یا خیر، توجه می شد.
در روش مبتنی بر فرایند درونی، به فعالیتهای درون سازمان توجه و با بهره گرفتن از شاخصهای کارایی و سلامت درون سازمان، اثربخشی سازمان اندازهگیری می شد( دفت، ۱۳۷۷، ص ۱۰۴-۱۰۵). اما امروزه برای سنجش اثربخشی سازمان به صورت همزمان ، از چندین مقیاس با شاخص دیگر در قالب روش مبتنی بر نظر سنجی از گروههای ذینفع استفاده میشود. از این روش ، تحت عنوان روش مبتنی بر شاخصهای اساسی نیز یاد میشود (دفت، ۱۳۷۷، ص ۱۱۴) بر این اساس می توان اثربخشی سازمان را از نظر گروههای ذی نفع (مدیران، کارکنان و استفاده کنندگان) که هریک در عملکرد سازمان نقش یا سهمی را بر عهده دارند، مورد ارزیابی قرار داد (دفت، ۱۳۷۷، ص ۱۲۴). محاسبه اثربخشی سازمان از دیدگاه کسانی که در خارج از سازمان هستند مثل استفاده کنندگان، میتواند در ارزیابی عملکرد سازمان نقش اصلی ایفا کند. در عین حال، نظر سنجی از نظر کسانی که در داخل سازمان هستند، نظیر کارکنان و یا نظر سنجی از کسانی که مدیریت سازمان را بر عهده دارند، نظیز مدیران سازمان، در خصوص دستیابی سازمان به هدفها و مأموریت های خود نیز میتواند حایز اهمیت باشد. از این رو، در روش میتنی بر بر نظر سنجی گروههای ذی نفع، جلب نظرهای گروههای مختلف استفاده کنندگان، کارکنان و مدیران به عنوان شاخص عملکرد سازمان به شمار میآید و در آن نقشی که سازمان در جامعه بر عهده دارد توجه میشود (دفت،۱۳۷۷، ص۱۲۴). این روش، بخصوص در سازمانهای غیر انتفاعی که هدف خود را بر حسب تعیین نمیکنند، ولی هدفهایی دارند که به صورت ارائه خدمت به اعضا بیان میشود، بسیار به کار گرفته میشود( دفت،۱۳۷۷، ص۸۴).
مزیت روش نظر سنجی از گروههای ذی نفع این است که در اجرای این روش، با دیدگاه بسیار وسیعتری به اثربخشی سازمان توجه میشود و عوامل درونی و بیرونی سازمان مورد ارزیابی قرار میگیرد. در این روش، همچنان استنباط جامعه از مسئولیتهای اجتماعی سازمان ( یعنی چیزی که به صورت رسمی در روشهای سنتی مورد توجه نبود) مورد ملاحظه قرار میگیرد. در اجرای روش مذبور، علاوه بر نظر سنجی از گروههای ذی نفع که معمولا به صورت کمی به دست میآید، به طور همزمان شاخص های متعدد دیگری همچون همسو بودن تولیدات و خدمات با مأموریتهای سازمان که عمدتاً با بهره گرفتن از مطالعات کیفی به دست میآید نیز مورد توجه قرار میگیرد بر این نکته تأکید میشود که هیچ شاخصی به تنهایی نمیتواند اثربخشی سازمان را تأیید کند. ( دفت،۱۳۷۷، ص ۱۱۵).
۲-۶- روشهای اندازهگیری
۲-۶-۱- رویکرد دلفی فازی[۳۶]
روش دلفی، در پی دستیابی به توافق عمومی در نظرات متخصصان است. هنگامی که برای موضوعات چند بعدی، چند هدفی و مسایل تصمیم گیری پیچیده به کار می رود، تکرار فراوان مراحل زمان گیر پرسش و پاسخ برای رسیدن به اجماع نسبی نظرات، مشکل بزرگی تلقی میشود. به طور کلی این روش دارای ضعف هایی مانند هزینه بالا، زمان زیاد برای جمع آوری داده میباشد( دیریو، بیلوت و یوشیدا[۳۷]، ۲۰۱۲).
روش دلفی فازی توسط ایشی کاوا و همکاران[۳۸] در سال ۱۹۹۳ ارائه شد. کاربرد این روش در تصمیم گیری و اجماع بر مسائلی که اهداف و پارامترها به صراحت مشخص نیستند، منجر به نتایج بسیار ارزنده ای می شود. ویژگی این روش، ارائه چارچوبی انعطاف پذیر است که بسیاری از موانع مربوط به عدم دقت و صراحت را تحت پوشش قرار میدهد. بسیاری از مشکلات در تصمیم گیریها مربوط به اطلاعات ناقص و نادقیق است. همچنین تصمیمهای اتخاذ شده خبرگان بر اساس صلاحیت فردی آنان بوده و به شدت ذهنی است. اغلب عدم قطعیت در نظرات خبرگان وجود دارد. از آنجا که عدم قطعیت حاکم بر این شرایط از نوع امکانی است و این نوع عدم قطعیت با مجموعه های فازی سازگاری دارد، بهتر است داده ها به جای اعداد قطعی با اعداد فازی نمایش داده شوند و از مجموعه های فازی برای تحلیل نظرات خبرگان استفاده گردد(هسیو، لی و کرنژ[۳۹]، ۲۰۱۰).