K = صرف ریسک دارایی یا بازده اضافی دارایی نسبت به نرخ بدون ریسک بهره (rj-rf)
n = تعداد سال ها
M͞= میانگین M
K͞= میانگین k
۲-۱۱-۳-۳-مدل تعدیل نرخ اوراق قرضه (نرخ اوراق قرضه بعلاوه صرف ریسک)
که در این روش ساده و سودمند، برای محاسبه هزینه سرمایه، صرف ریسکی به هزینه بدهی بلند مدت شرکت افزوده می شود: (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۹۱)
۲-۱۱-۴-هزینه سود انباشته (عدم تقسیم سود)
هزینه سود انباشته kr در واقع همان هزینه سهام عادی موجود است زیرا انتظار سرمایه گذاران از یک شرکت تا حدود زیادی تابع حقوق صاحبان سهام آن است. بدیهی است هرچه میزان حقوق صاحبان سهام (و در واقع سود انباشته) بیشتر باشد، سود مورد توقع سرمایه گذاران بیشتر و برعکس هرچه کمتر باشد، انتظار آن ها کمتر خواهد بود. تغییر انتظار افراد به دلیل تاثیری است که این مبالغ در قیمت سهام میگذارد. سود انباشته اثر خود را بر قیمت سهام به صورت نرخ رشد (g) که حاصل ضرب نرخ بازده سرمایه گذاری در میزان سود اندوخته شده در طی یک سال است میگذارد. بدیهی است هرچه میزان سود انباشته بیشتر باشد، نتیجه فرمول نرخ رشد بیشتر و قیمت سهام بالاتر خواهد بود. (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۹۱)
برای محاسبه هزینه سود انباشته، معمولا سود اندوخته شده را سودی می پندارند که باید به صاحبان سهام عادی پرداخت شود، ولی شرکت به نمایندگی از جانب آنان آن را در شرکت سرمایه گذاری میکند. لذا آن ها انتظار دارند که نرخ بازدهی این وجوه دست کم برابر با نرخی باشد که عاید سهام عادی میگردد.
بنابرین هزینه خاص سود انباشته با هزینه خاص سهام عادی برابر است.( با این تفاوت چیزی به نام هزینه توزیع و فروش ندارند).(محمودزاده، ۱۳۸۹)
بنابرین :
۲-۱۱-۴-۱-روش های محاسبه نرخ رشد (g)
برای محاسبه نرخ رشد یا g در مدل گوردون روش های متفاوتی وجود دارد. متداول ترین این روش ها عبارت است از:
-
- اگر نرخ رشد سود و سود سهام در گذشته، نسبتا ثابت بوده و سرمایه گذاران پیشبینی میکنند که این روند در آینده نیز ادامه خواهد داشت. در این صورت g بر اساس نرخ رشد گذشته تعیین میگردد.
-
- روش دیگر این است که ابتدا میانگین نسبت پرداخت سود سهام و مکمل آن نسبت نگهداری سود را پیشبینی نمود و سپس g را از حاصلضرب نرخ نگهداری سود در میانگین بازده حقوق صاحبان سهام(ROE) پیشبینی شده برای آینده به دست آورد.
- روش دیگر برای محاسبه g، استفاده از مدل ریاضیات مالی میباشد. در این مدل از فرمول ارزش آتی برای به دست آوردن g استفاده می شود.
که در آن:
PV= سود نقدی سال اول
FV= سود نقدی آخر سال
n= تعداد سال های موجود
- عموما کارشناسان و متخصصان اوراق بهادار رشد سود سهام شرکت ها را پیشبینی میکنند و این عمل را با توجه به عواملی نظیری روند فروش، حاشیه سود پیشبینی شده و سایر عوامل رقابتی انجام میدهند. برای مثال نشریه VALUE LINE پیشبینی نرخ رشد ۱۷۰۰ شرکت را ارائه میدهد و موسساتی همچون مریل لینچ و سالمون برادرز چنین پیشبینی هایی را ارائه میدهند. این پیشبینی ها معولا برای پنج سال آینده است. (محمودزاده، ۱۳۸۹)
-۱۲-۲میانگین موزون هزینه سرمایه Weighted Average Cost of Capital
متوسط هزینه سرمایه یا هزینه سرمایه شرکت در کل، میانگین موزون هزینه اجزای سرمایه است که در آن، وزن یا ضریب مورد استفاده، نسبت هر یک از اقلام سرمایه مورد استفاده میباشد.اگر ko مبین هزینه سرمایه در کل باشد:
که در آن:
We= درصد مشارکت بدهی در کل سرمایه
Wp= درصد مشارکت سهام ممتاز در کل سرمایه
Ws=درصد مشارکت سهام عادی در کل سرمایه
Wr= درصد مشارکت سود انباشته در کل سرمایه
ضرایبی که در فرمول محاسبه هزینه سرمایه مورد استفاده قرار می گیرند میتوانند تاریخی، مورد نظر، یا نهایی باشند. (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۹۱)
-۱-۱۲-۲ضرایب تاریخی
اساس ضرایب تاریخی، ساختار فعلی سرمایه شرکت است. استفاده از این ضرایب مبتنی بر این فرض است که ساختار فعلی سرمایه بهینه است و در آینده نیز حفظ می شود. ضرایب تاریخی را می توان به دو طبقه ضرایب ارزش دفتری و ضرایب ارزش بازار تقسیم کرد:
-۱-۱-۱۲-۲ضرایب ارزش دفتری
کاربرد ضرایب ارزش دفتری در محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت مبتنی بر این فرض است که هر گونه تامین مالی جدید متناسب با ساختار فعلی سرمایه صورت میگیرد. ضرایب ارزش دفتری از تقسیم ارزش دفتری هریک از اجزای تشکیل دهنده سرمایه بر مجموع ارزش دفتری تمامی منابع بلند مدت به دست میآید. (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۹۱)
-۲-۱-۱۲-۲ضرایب ارزش بازار
ضرایب ارزش بازار از تقسیم ارزش بازار هر منبع بر مجموع ارزش بازار تمامی منابع به دست میآید. از دید نظری، کاربرد ضرایب ارزش بازار در محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه بهتر از ضرایب ارزش دفتری است زیرا ارزش بازار اوراق بهادار، برآورد مناسب تری از مبالغ حاصل از فروش آن ها میباشد. (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۹۱)
-۲-۱۲-۲ضرایب مورد نظر (هدف)
در صورتی که در جهت هدف های شرکت و متناسب با آن، ساختار سرمایه ای تعیین شده باشد، برای محاسبه هزینه سرمایه، کاربرد این ساختار سرمایه و ضرایب مربوط مناسب تر است. برای مثال شرکت ممکن است تصمیم بگیرد با توجه به ریسک صنعت، از ترکیب ۴۰% بدهی و ۶۰% حقوق صاحبان سهام در ساختار سرمایه خود استفاده کند. (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۹۱)
-۳-۱۲-۲ضرایب نهایی
در استفاده از این روش، درصد مشارکت هر یک از منابع تامین مالی در مجموع تامین مالی جدید، به عنوان ضریب آن منبع مورد استفاده قرار میگیرد. در استفاده از ضرایب «مورد نظر»، شرکت در واقع به چیزی توجه میکند که به اعتقاد وی ساختار بهینه سرمایه یا درصد هدف میباشد اما در استفاده از ضرایب نهایی، شرکت مقادیر پولی واقعی هر یک از منابع تامین مالی که برای یک پروژه سرمایه گذاری قابل تامین است را مد نظر قرار میدهد. (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۹۱)
-۱۳-۲مزایای ارزش افزوده اقتصادی
-
- هدف مدیریت مالی و اساسا مدیریت هر واحد انتفاعی، به حداکثر رساندن ثروت سهام داران میباشد. و حداکثر کردن ثروت شرکت تنها از طریق حداکثر کردن ارزش افزوده اقتصادی امکان پذیر است، زیرا اگر شرکتی ارزش افزوده اقتصادی مثبت داشته باشد، ارزیابی سرمایه گذاران از شرکت مثبت خواهد بود که منجر به صرف سهام خواهد بود ولی اگر ارزش افزوده اقتصادی منفی باشد نتیجه عکس خواهد داد.
-
- EVA رابطه ی نزدیکی با خالص ارزش فعلی(NPV) دارد، به عبارتی EVA با تئوری تامین مالی که بیان میدارد ارزش یک شرکت افزایش خواهد یافت اگر پروژه هایی با NPV مثبت انتخاب شوند، هم سو و سازگار میباشد. (وقتی ارزش افزوده اقتصادی آتی پیشبینی و به ارزش فعلی تنزیل و به سرمایه اضافه شود، مجموع نشان دهنده ی ارزش فعلی خالص پروژه های گذشته و آتی میباشد).