جو سازمانی به عنوان یکی از عوامل مهم تاثیر گذار بر رفتار مدیر باعث می شود که مدیران به عنوان رهبران سازمان ها برای رسیدن به اهداف خود به رفتارهایی دست بزنند که از آن ها، به عنوان رفتارهای نفوذ یا همان فنون نفوذ یاد می شود. آن ها جهت نفوذ بر زیر دستان از این شیوه ها و فنون استفاده می نمایند. در فنون نفوذ درباره شیوه های اعمال نفوذ مدیران بر پایگاه ها و منابع قدرت بحث و گفتگو می شود. در این دیدگاه درباره شیوه هایی که مدیران میتوانند به پایگاه های قدرت خود جامعه عمل بپوشانند، اشاره می شود. رابینز (۱۳۸۹) برخی از این فنون را به این شرح معرفی نموده است: ۱- توسل به مقام های بالاتر[۹]: با بهره گرفتن از این فن، مدیران برای قبول درخواست شان به مدیریت عالی و مقامات بالاتر متوسل میشوند.
۲- رفاقت محوری[۱۰]: در این فن، مدیران نخست از در دوستی در میآیند، ابراز صمیمیت و خیرخواهی میکنند و سپس با زبان خوش و ابراز حسن نیّت، خواسته خود را ابراز می نمایند.
۳- مذاکره و چانه زنی[۱۱]:
در این فن، مدیران پس از مذاکره و چانه زنی به نوعی مصالحه یا داد و ستد، تن در میدهند.
۴- اعمال قاطعیت و دستور مستقیم[۱۲]: در این فن، مدیران با اعمال قاطعیت و صدور دستور مستقیم، برای رعایت قوانین و مقررات، از افراد می خواهند تا طبق خواسته آنان عمل کنند و یادآوری میکنند که رعایت قوانین و مقررات الزامی است.
۵- تحریم و تشویق[۱۳]: در این فن، مدیران برای رسیدن به خواسته های خود از نظام تنبیه و تشویق سازمان استفاده میکنند. آنان از طرفی تعهد میکنند که حقوق افراد را افزایش دهند و از طرف دیگر، اگر عملکردی ضعیف بود یا رضایتبخش نباشد، آن ها را توبیخ می نمایند.
۶- متقاعد سازی مستدل[۱۴]: این فن در متون دیگر تحت عنوان استدلال (مقیمی، ۱۳۸۵) بیان شده است. در این فن، مدیران با بهره گرفتن از واقعیت ها و ارائه اطلاعات، نظرها و عقاید منطقی خود را ابراز میکنند و طرف مقابل را متقاعد میسازند.
۷- ائتلاف[۱۵]: در این فن، مدیران پس از جلب نظر و حمایت دیگران، درخواست خود را ابراز میکند.
البته مدیران شیوه های اعمال نفوذ بر دیگران را، به صورت یکسان به کار نمی برند. پژوهشگران، چهار متغیر اقتضایی را شناسایی کردند که بر انتخاب شیوه های اعمال نفوذ، تأثیر دارند. این متغیرها شامل:الف) قدرت نسبی مدیر، ب) هدف های مدیر در رابطه با اعمال نفوذ، ج) انتظاراتی که مدیر از شخص دارد تا به خواسته هایش جامه عمل بپوشاند، د) جو و فرهنگ سازمانی میباشد (رابینز، ۱۳۸۹ و مقیمی، ۱۳۸۵).
با توجه به موارد فوق، در پژوهش حاضر، به بررسی رابطه بین ادراک مدیران از جو سازمانی با فنون نفوذ آنان در اداره کل امور مالیاتی استان فارس، پرداخته شد.
۱-۳- ضرورت و اهمیت پژوهش
عصر حاضر، عصر تغییرات سریع است. تغییراتی که پربعد و پر برآیند بوده شرایط بی نظمی و آشوب حاکم بر آن است. و نسیم این تغییرات سریع و پربعد و پر برآیند آرام آرام به سمت کشور ما نیز وزیدن گرفته است.
برخی از سازمانها از جمله سازمان امور مالیاتی کشور با درک این تغییرات، طی سالیان اخیر کوشیده است تا خود را با شرایط جدید جهانی همگام و جهت پاسخگویی به آن، تغییرات بنیادی را در خود ایجاد نماید. همان گونه که مشخص شده، امروزه نقش نظام مالیاتی کشورها در تامین سه هدف عمده اجتماعی، اقتصادی و بودجه ای دولت، بر کسی پوشیده نیست. در بعد اجتماعی مهمترین هدف از وضع مالیات؛ کاهش فاصله طبقاتی و توزیع مجدد درآمده است. در حالی که هدف اقتصادی وضع مالیات، تثبیت نوسانات اقتصادی، تخصیص بهینه منابع بین بخشهای مختلف و کمک به تسریع فرایند توسعه بخشی یا منطقهای خواهد بود. افزون بر آن، هدف بودجه ای وضع مالیات نیز تامین مالی بودجۀ دولت بوده که از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است (سازمان امورمالیاتی،۱۳۸۷). لذا سازمان امور مالیاتی به عنوان مؤسسهای دولتی و وابسته به وزارت امور اقتصادی و دارایی، در اواخر سال هزار و سیصد و هشتاد فعالیت خود را آغاز کرد و از زمان تشکیل تاکنون به بررسی و تبادل نظر با اندیشمندان، خبرگان و مسئولان امور اقتصادی و مالیاتی کشور پرداخته و به این نتیجه رسیده است که اساس تحکیم بنیادهای اقتصادی سالم و پویا و ایجاد زیرساخت های اجتماعی پایدار و توسعه یافته در کشور کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و تامین هزینه های کشور از درآمد غیرنفتی از جمله درآمدهای مالیاتی است اما ضعف موجود در نظام مالیاتی کشور این امر را میسر نکرده است ( سازمان امورمالیاتی، ۱۳۸۷).
بر این اساس و به منظور رفع نقائص و برقراری نظام مناسب مالیاتی، راهبرد مکانیزه سازی نظام مالیاتی کشور، تحت عنوان «طرح جامع مالیاتی» ارائه و در حال اجراست. این طرح که طراحی، پیاده سازی و اجرای نظامهای کارآمد تشخیص و وصول مالیات را به صورت «مکانیزه» انجام میدهد، میتواند از جمله مهمترین روش های افزایش کارآمدی و اثربخشی نظام مالیاتی کشور باشد (سازمان امورمالیاتی،۱۳۸۷). اما نباید از نظر دور داشت که اجرای هر نوع طرح جدید و ایجاد تغییرات در سازمانهای اجتماعی، نیازمند مدیریت قوی، و کارآمد و اثربخش میباشد چرا که بدون تردید مدیریت، موتور توسعه است و در زمان ما کلید رستگاری، رفاه و استقلال ملتهاست و کارآمدی و عملکرد مؤثر سازمانها، وابسته به مدیریت اثربخش آن ها است (علاقه بند،۱۳۸۷).