تعریف عملیاتی متغیر اثربخشی سازمانی: ملاک ارزیابی اثربخشی سازمانی در پژوهش حاضر نمره آزمودنی ها است که از طریق پاسخ گویی به پرسشنامه پارسونز(۱۹۶۹ ؛به نقل ازفرخ نژاد ،۱۳۸۶) به دست میآید.
۱-۶- اهداف پژوهش
۱-هدف اصلی :تعیین رابطه بین کیفیت زندگی کاری، رفتار شهروندی سازمانی و اثربخشی سازمانی
۲-هدف خاص: تعیین قدرت پیش بین کنندگی ابعاد کیفیت زندگی کاری در خصوص اثربخشی سازمانی
۳-هدف خاص: تعیین قدرت پیش بین کنندگی ابعاد رفتار شهروندی سازمانی در خصوص اثربخشی سازمانی
۱-۷-سوالات پژوهشی
۱-سوال اصلی :آیا کیفیت زندگی کاری و رفتار شهروندی سازمانی بر اثربخشی سازمانی در کارکنان مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی فارس تأثیر دارند؟
۲-سوال فرعی :آیا ابعاد کیفیت زندگی کاری میتوانند اثربخشی سازمانی را در کارکنان مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی فارس پیشبینی نمایند؟
۳-سوال فرعی :آیا ابعاد رفتار شهروندی سازمانی میتوانند اثربخشی را در کارکنان مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی فارس پیشبینی نمایند؟
فصل دوم
چارچوب نظری و پیشینه پژوهش
در این فصل ابتدا به تفسیر نظریه ها و مباحث مربوط به اثربخشی سازمانی، کیفیت زندگی کاری و رفتار شهروندی سازمانی پرداخته می شود و در پایان به ترتیب پژوهش های خارجی و داخلی که در این خصوص انجام گرفته است، ارائه میگردد.
۲-۱- مبانی نظری
۲-۱-۱- اثربخشی سازمانی
به طور کلی، در یک سازمان، محاسبه اثربخشی چندان ساده نیست و شاخص ها و روش های متعددی برای سنجش و اندازه گیری عملکرد سازمان ارائه شده است. توسعه صلاحیت و شایستگی، اثربخشی زمان کار را بهبود خواهد داد و افزایش اثربخشی زمان کار، شاخص های دیگر اثربخشی سازمانی را ارتقاء خواهد داد. به واقع، رضایت درونی، شادکامی و ترغیب، مولد کارکنان است که در کارایی و اثربخشی در سازمان و هدایت به بالاترین حد بهره وری مؤثر است. اثربخشی سازمانی، نقش مهمی را در توسعه سازمانی ایفا میکند. سازمانی اثربخش است که قادر به مدیریت ابهام ها، انعطاف پذیری، مشتری مداری، تولید، ارزش مداری و ساختاربندی یادگیری باشد و حیطه اصلی شغلی و توانمندسازی بالای کارکنان را بشناسد. صاحبنظران، اثربخشی سازمانی را به درجه و میزان حصول به هدف تعریف کردهاند(توفیقی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۲-تعریف اثربخشی سازمانی
در تعریف اثربخشی سازمانی هم به وسایل و امکانات(فرایند) توجه نموده هم به نتایج حاصله برای سنجش اثربخشی سازمانی که هیچ مقیاس ساده، راحت و تضمین شده ای وجود ندارد (رابینز[۱۱]،۱۳۷۸).
اثربخشی سازمانی عبارت از میزانی است که یک سازمان با بهره گرفتن از منابع خاص و بدون هدر دادن منابع خود و بدون فرسوده کردن غیر ضروری اعضا و جامعه خود، اهدافش را برآورده میکند(زمردیان، ۱۳۸۵).
در واقع اثربخشی سازمانی، درجه نزدیکی یک سازمان به هدفهایش را نشان میدهد(ساعتچی، ۱۳۸۵).
اندازهای است که یک سازمان به اهدافش تحقق میبخشد(نظری، ۱۳۸۶).
۲-۱-۳- معیارها و مقیاسهای اثربخشی سازمانی
در دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ تحقیقات وسیعی در مورد اثربخشی سازمانی صورت گرفت؛ که منجر به ارائه معیارهای سیگانه متفاوتی شد، این معیارها عبارتند از:
۱٫ اثربخشی کلی: یک نوع ارزیابی کلی است که تا حد زیادی از معیارهای متعددی بهره میجوید. معمولا از طریق ترکیب نمودن اسناد عملکرد گذشته یا به دست آوردن ارزیابیهای کلی و یا از طریق قضاوتهای اشخاص بصیر و مطلع نسبت به عملکرد سازمان، اندازهگیری میشود.
۲٫ بهرهوری: بهرهوری یعنی توانایی در بهکارگیری مقدار کمتری از نیروی کار و سایر مواد مصرفی و تولید یا ارائه خدمات بیشتر است.
۳٫ کارایی: نسبتی است که مقایسهای را بین برخی از جنبههای عملکرد واحد با هزینه های متحمل شده جهت تحقق آن نشان میدهد.
۴٫ سود: مبلغ درآمد حاصل از فروش، منهای کل هزینه و تعهدات، ایجاد شده است. معمولا نرخ برگشت سرمایه و درصد بازدهی فروش کل را میتوان معادل سود دانست.
۵٫ کیفیت: عبارت است از آماده بودن خدمت یا کالا برای استفادهکننده که خود نیازمند کیفیت طراحی، انطباق، در دسترس بودن و مناسب بودن مکان ارائه خدمت است.
۶٫ حوادث: میزان سوانحی که حین کار اتفاق میافتد و اتلاف وقت را موجب میشود.
۷٫ رشد: به وسیله افزایش در متغیرهایی نظیر کل نیروی کار، ظرفیّت کارخانه، داراییها، میزان فروش و سود و سهم بازار نشان داده میشود.
۸٫ میزان غیبت در کار: تعریف معمولی از غیبت، اشاره به غیبتهای غیر موجه دارد؛ اما علاوهبر این، تعاریف متعددی از غیبت وجود دارد.
۹٫ جابهجایی در کار(ترک خدمت): عبارت است از ترک خدمت اختیاری کارکنان از سازمان.
۱۰٫ رضایتمندی شغلی: شامل احساسها و نگرشهای هرکس نسبت به شغلش میشود.
۱۱٫ انگیزش: حالتی درونی است که انسان را به انجام فعالیت خاصی ترغیب میکند.
۱۲٫ روحیه: به عنوان پدیدهای گروهی که متضمن تلاش مضاعف، یکی شدن اهداف فرد و سازمان و ایجاد تعهد و احساس تعلق است، مدنظر قرار میگیرد.
۱۳٫ کنترل: کنترل، فعالیتی است که ضمن آن، عملیات پیشبینی شده با عملیات انجامشده مقایسه میشوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه هست، به رفع و اصلاح آن ها اقدام میشود.
۱۴٫ انسجام/ تعارض: انسجام به عنوان اینکه، افراد در سازمان همدیگر را دوست داشته باشند، باهم خوب کار کنند و ارتباطات همهجانبه و باز باهم داشته باشند. تعارض وضعیتی اجتماعی است که در آن، دو یا چند نفر درباره موضوعهای اساسی مربوط به سازمان یا باهم توافق ندارند یا نسبت به یکدیگر قدری خصومت احساسی نشان میدهند.
۱۵٫ انعطافپذیری/ انطباق: انطباق و انعطافپذیری به توانایی یک سازمان برای تغییر رویههای استاندارد عملیاتی خود در پاسخ به تغییرات محیطی سازمان برمیگردد.
۱۶٫ برنامهریزی و هدفگذاری: به میزانی که یک سازمان به طور اصولی و منظم گامهایی را که در آینده باید بردارد، مشخص میسازد و خود را درگیر رفتار هدفگذاریشده میکند، اشاره دارد.
۱۷٫ اجماع در هدف: جدای از تعهد واقعی به اهداف سازمانی، اجماع هدف، به میزانی که همه افراد یک سازمان، هدف واحدی را برای سازمان خود متصورند، برمیگردد.
۱۸٫ نهادینه کردن اهداف سازمانی: بر پذیرش اهداف سازمانی اشاره داشته و بر این باور است که اهداف سازمانی صحیح و درستند.
۱۹٫ سازگاری نقش و هنجار: به حد و حدودی که اعضای سازمان در خصوص موضوعاتی از قبیل نگرشهای مساعد نسبت به سرپرستی، انتظارات نقش، روحیه و الزامات نقش توافق دارند، اشاره میکند.
۲۰٫ مهارتهای ارتباطی مدیریتی: به سطوح مهارتهایی که مدیران در ارتباط با سرپرستان، زیردستان و همکاران خود در قالب ارائه حمایتهای مختلف، یا تسهیل تعاملات سازنده و مفید و ایجاد اشتیاق برای تحقق اهداف و عملکرد عالی به کار میگیرند، اشاره دارد.
۲۱٫ مهارتهای انجام وظیفه مدیریتی: به سطوح مهارتهای کلی اشاره دارد که مدیران سازمان و رهبران گروهها برای تحقق وظایف سازمانی لازم دارند و مهارتهایی که مدیران در هنگام تعامل با اعضا سازمان به کار میبرند، در این مقوله قرار نمیگیرد.