تجربه بسیاری از مناطق گردشگری در دنیا در دراز مدت نشان داده است که روش برنامه ریزی شده برای گردشگری میتواند بدون ایجاد مشکلاتی مهم،فوایدی به همراه آورد و بازارهای گردشگری رضایت بخشی را حفظ کند.مکان هایی که در آن گردشگری،بدون برنامه ریزی توسعه مییابد،اغلب دچار مشکلات اجتماعی ومحیطی میشوند.این مسائل برای ساکنان زیان آور وبرای بسیاری از گردشگران ناخوشایند است وموجب ایجاد مشکلاتی در دادوستد وکاهش منافع اقتصادی(سازمان جهانی جهانگردی،۱۱:۱۳۷۹)،آشفتگی اقتصاد محلی،اضمحلال و فرسایش محیط زیست،از دست دادن هویت وانسجام فرهنگی وسوء تفاهمات میان فرهنگی وتقویت تعصبات وپیش داوری های موجود می شود. همچنین ذکر این نکته قابل توجه است که مقاصد توریستی وجود ندارد که از حوادث وتحول پیش رویشان در امان باشند.حوادث اخیر(مانند۱۱ سپتامبر،بیماری سارس، تسونامی اقیانوس هند،آلودگی نفتی در سواحل آمریکا،زلزله اخیر ژاپن)آن شهرت وشرایط مطلوب وقابلیت عرضه ی مقاصد توریستی معروف را در زمان اندکی به کلی دگرگون ساخت.این امر،حاکی از این است که گردشگری،نیازمند برنامه ریزی وچشم انداز راهبردی است که همه شرایط در آن لحاظ شود وبرای آن تدابیر مخصوص سنجیده شود.باید همه ی جنبه ها را(نقاط قوت، ضعف، فرصت وتهدید)در آن لحاظ نمود ومتناسب با آن هدف گذاری کرد(Wickramasinghe and ,Takano,2009:2).
گردشگری فعالیت نسبتا پیچیده ای است که چندین بخش جامعه واقتصاد را دربر میگیرد.این امر،بدون برنامه ریزی ممکن است باعث ایجاد صدمات ناخواسته وغیرمنتظره ای شود.در کشورهایی که گردشگری رونق زیادی ندارد برنامه ریزی،میتواند رهنمون لازم را برای توسعه آن فراهم کند.برای مناطقی که گردشگری رونق دارد،برنامه ریزی اغلب برای حیاط دوباره بخشیدن به این بخش وحفظ کارایی آینده آن است(همان:۱۳۷۹). نکته مهم در برنامه ریزی بر اساس حدود تغییرات قابل قبول آن است که برنامه ریزان باید منافع ذی نفعان گردشگری را در منطقه در نظر بگیرند وبه گونه ایی تغییرات را انجام دهند که حتی المقدور، رضایت نسبی همگان جلب شود(الوانی،۱۱۱:۱۳۵۸) مخصوصا ساکنان محلی که بدون رضایت و خواست آنان،توسعه در بخش ها و زیربخش های گردشگری امکان پذیر نیست هر چند برنامه به درستی طرح ریزی شده باشد بنابرین ضروری است در امر برنامه ریزی به افراد محلی توجه خاصی شود و در امر تصمیم گیری شرکت کنند تااحساس کنند نقش مهی در توسعه مناطق خود ایفا میکنند.
در کل جوامع،مناطق و کشورها از برنامه ریزی صحیح گردشگری نفع میبرند و در آینده این کار را بیشتر انجام خواهند داد.در دنیایی که رقابت گردشگری رو به افزایش است،ملاحظات مربوط به حفاظت از منابع گردشگری نیز افزون می شود.مکان هایی با بهترین برنامه توسعه گردشگری، به احتمال هم از دیدگاه رسیدن به سطح بالای رضایت گردشگران وهم از بابت به دست آوردن منافع اساسی با کم ترین نقصان ولطمه به اقتصاد محلی،محیط زیست وجامعه ،بهترین مقصد ها یه شمار میروند(ضرغام بروجنی،۶۴:۱۳۹۲).
۲-۴-۲ سیر تکاملی برنامه ریزی گردشگری
برنامه ریزی ملی،منطقه ای،محلی وتفرجگاهی گردشگری در اواخر دهه ۱۹۵۰ از زمانی آغاز شد که معلوم شد گردشگری در بسیاری مناطق،از جمله منطقه آسیا-اقیانوسیه(در سال۱۹۵۹)به یکی از فعالیت های مهم اقتصادی-اجتماعی بدل شده است ومی تواندمنافع ومشکلاتی را به وجود آورد.برای مثال در طرح ایالت هاوایی،که امروزه یکی از موفق ترین و پیشرفته ترین جزایر مقصد گردشگری است،برنامه گردشگری به عنوان یک جزو اصلی در برنامه کلی توسعه منطقه تلفیق شد.این اقدام،در زمان خود تصمیمی پیشرو بود.برنامه ریزی در این منطقه در سراسر دهه های ۱۹۶۰و۱۹۷۰ تداوم یافت وبرنامه هایی برای مکان هایی نظیر سریلانکا،پاکستان، نپال،تایوان،مالزی،بالی،فیجی،پلی نزیا فرانسه ومناطق مرکزی استرالیا فراهم شد.برنامه در هاوایی ،با تهیه طرح های تفضیلی کاربری زمین برای نواحی تفرجگاهی پی گیری شد.در اروپا در طول این دوره،برنامه های مهمی برای گردشگری تهیه شدکه یوگسلاوی،قبرس،کروسیکا وناحیه بندری روسیلیون(Languedoc-Roussillon)در فرانسه را نیز شامل می شود.برنامه ریزی گردشگری برای برخی از جزایر کارائب نیز انجام شد.برای مثال در برنامه ملی کالبدی برای جاماییکا که برای دهه های ۱۹۷۰ تا۱۹۹۰ تدارک دیده شد،برنامه گردشگری یک عنصر عمده بود.
در طول دهه ۱۹۸۰ برنامه ریزی گردشگری برای بسیاری از کشورها توسعه یافته و در حال توسعه جهان انجام شده است.این اقدام بازبینی وبه هنگام سازی برخی از برنامه های فراهم شده در گذشته را نیز دربر داشته است.امروز در بسیاری از کشورها ومناطقی که تمایل دارند گردشگری را به شکلی کنترل شده توسعه دهند ،برنامه ریزی گردشگری،در دستور کار قرار گرفته است.یک نشانه شناخت بینالمللی کشورها،اهمیتی است که به دو موضوع گردشگری به عنوان یک بخش توسعه ای ونیاز برای برنامه ریزی گردشگری داده شده است.
برنامه ریزی راهبردی
(راهبردی،ساختاری،عملیاتی) ۱۹۹۶
برنامه ریزی فراگیر بلند مدت ۱۹۹۰
توسعه پایدار ۱۹۹۰
تحلیل سیستمی ۱۹۸۵
توسعه فاعده مند
(طرح جامع) ۱۹۸۰
ملاحظات مردمی
(استعداد سنجی محیطی) ۱۹۷۵
ملاحظات زیست محیطی
(سود سرمایه،حفظ منابع) ۱۹۷۰
فنون مدیریت و پروژه های بزرگ
۱۹۶۰ GPM & PERT
تحلیل های اقتصاد سنجی
(فناوری رایا نه) ۱۹۵۰
تحقیق در عملیات ۱۹۴۵
پایان جنگ جهانی دوم
نمودار۲-۳: دوران های تحول درفنون برنامه ریزی توسعه جهانگردی(ضرغام بروجنی،۸۱،۱۳۹۲)
طرح های اخیر گردشگری نسبت به گذشته،برروی عامل های محیطی وفرهنگی-اجتماعی توسعه گردشگری وبه مفهوم توسعه پایدار تجزیه وتحلیل دقیق منابع وکنترل توسعه ای تأکید بیشتری دارند.امروزه فنون پیمایش وتحلیل به حد زیادی بهبود یافته اند واصول برنامه ریزی واستانداردهای توسعه بهتر درک شده اند واکنون به شیوه های کارآمدتری اجرای برنامه ها توجه بیشتری معطوف می شود.در هر صورت، برنامه ریزی فعلی گردشگری از توسعه فنونی که برخی از آن ها را در برنامه های نوین ترکیب میکند.در حقیقت برخی از توسعه های پیشین نظیر هتل های کلاسیک وتفرجگاه ها، وسایل حمل ونقل جالب ومنزلگاه های تاریخی مهم میتواند از عناصر مهم برنامه های امروزی باشد(ضرغام بروجنی ،۱۳۹۲ :۶۵ ).
۲-۴-۳ مراحل برنامه ریزی گردشگری