دومین متغیر مستقل سیاست تامین مالی سرمایه در گردش (WCFP[27]) است. سیاست متهورانه تامین مالی سرمایه در گردش یک رویکرد است که یک شرکت استفاده می کند، هنگامی که با بهره گیری بیشتر از بدهیهای کوتاه مدت و کمتر از بدهیهای بلند مدت به دنبال اهداف مالی سرمایه در گردش میباشد (نطیر و افزا ۲۰۰۹، ۱۸۷؛ وین رب و ویسچر ۱۹۹۸، ۱۹۹). در مقابل آن، سیاست محافظه کارانه تامین مالی سرمایه در گردش، از بدهیهای بلند مدت و حقوق صاحبان سهام برای تامین وجوه جهت خرید بیشتر دارایی های کوتاه مدت استفاده می شود. هنگامی که شرکتی اطلاعات مالی خود را برای یک دوره ثبت می کند، سیاست تامین مالی سرمایه در گردش روی بخش بدهیهای جاری تراز نامه منعکس می شود. یک شرکت بدهیهای جاری خود را به عنوان حسابهای پرداختی، اسناد پرداختی، حق کمیسیون پرداختنی و دیگر پرداختنیها که عمر آن ها کمتر از یکسال است، منعکس می کند (اپتو ۲۰۱۲، ۳۶). سیاست نسبتاً متهورانه تامین مالی سرمایه در گردش یک شرکت به وسیله نسبت بدهیهای جاری ([۲۸]CL) بر کل دارایی ها (TA[29]) محاسبه می شود.
۳-۵-۳ متغیرهای کنترلی
متغیرهای کنترلی اندازه، رشد فروش و اهرم مالی شرکت هستند که به عنوان فاکتورهای خطا روی تاثیر سیاستهای مدیریت سرمایه در گردش شرکتها در نظر گرفته میشوند.
اندازه: اندازه یک شرکت به وسیله لگاریتم مجموع دارایی های آن اندازه گیری می شود.
رشد: رشد شرکت با تقسیم تغییرات ارزش فروشهای سال جاری نسبت به فروشهای سال قبل بر فروشهای سال قبل اندازه گیری می شود.
اهرم مالی: این متغیر اینگونه توصیف می شود؛ مقدار بدهیهایی که برای تامین مالی دارایی های یک شرکت ایجاد میشوند و به وسیله نسبت جمع بدهیها بر کل داراییها محاسبه می شود.
در جدول ۳-۱خلاصهای از همه متغیرهای مورد استفاده در این تحقیق بر اساس نوع، نام، نماد و منابع مورد استفاده در تعیین متغیرها ارائه شده است.
جدول۳-۱: خلاصه متغیرها
نوع متغیر
نام متغیر
نماد
معیار سنجش
منبع مورد استفاده
وابسته
بازده دارایی
ROA
کل دارایی ها/ سود خالص
صورت سود وزیان، ترازنامه
کیو توبین
Tobin’s q
ارزش بازار شرکت/ارزش دفتری دارایی ها
ترازنامه
مستقل
سیاست سرمایه گذاری سرمایه در گردش
WCIP
کل دارایی ها / دارایی جاری
ترازنامه
سیاست تامین مالی سرمایه در گردش
WCFP
کل دارایی ها / بدهیهای جاری
ترازنامه
کنترل
اندازه
SIZE
لگاریتم کل دارایی ها
ترازنامه
رشد
GROWTH
فروش سال قبل/ (فروش سال قبل –فروش سال جاری)
صورت سود وزیان
اهرم مالی
LVRG
کل دارایی ها / کل بدهیها
ترازنامه
۳-۶- فرضیه های تحقیق
در این تحقیق برای بررسی رابطه سیاستهای متهورانه مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری فرضیه های زیر با بهره گرفتن از دو مدل تحقیق تدوین و مورد آزمون قرار میگیرد.
۱: بین سیاست متهورانه سرمایه گذاری سرمایه در گردش و سودآوری عملکرد شرکتها ارتباط معناداری وجود دارد.
۲: بین سیاست متهورانه تامین مالی سرمایه در گردش و سود آوری عملکرد شرکتها ارتباط معناداری وجود دارد.
۳: بین اندازه، رشد و اهرم مالی یک شرکت و سود آوری عملکرد شرکتها ارتباط معناداری وجود دارد.
۳-۶-۱ فرضیه اول
فرضیه اول بیان میکند، بین سیاست متهورانه سرمایه گذاری سرمایه در گردش و سودآوری عملکرد شرکت ها ارتباط معناداری وجود دارد. هنگامی که یک مدیر مالی از رویکرد متهورانه برای سیاست سرمایه گذاری خود بهره میگیرد، در نتیجه از حداقل سطح سرمایه گذاری در دارایی های جاری استفاده کردهاست. این رویکرد، همراه با سایر متغیرهای کنترلی، به مدیران برای اجتناب از اتلاف منابع و بالا نگه داشتن سود شرکت کمک می کند. رویکرد محافظه کارانه، جایگزین رویکرد متهورانه برای سیاست سرمایه گذاری است. این سیاست تأکید دارد، که سهم بیشتری از سرمایه برای دارایی های سیال قرار داده شود. این رویکرد رشد بالا در سودآوری شرکت را حمایت نمی کند (اپتو ۲۰۱۲، ۱۰). بنابرین، بیانیه فوق با تجزیه و تحلیل فرضیه به شرح زیر مورد آزمون قرار گرفت:
که سودآوری، پایین ترین سطح سیاست سرمایه گذاری سرمایه در گردش شرکتها را نشان میدهد و سودآوری، بالاترین سطح سیاست سرمایه گذاری سرمایه در گردش شرکت ها را نشان میدهد. فرضیه صفر و فرضیه مقابل آزمون میکند که آیا پایین ترین سطح سیاست سرمایه گذاری سرمایه در گردش شرکت ها کمترین سود آوری را درمقایسه با بالاترین سطح سیاست سرمایه گذاری سرمایه در گردش ایجاد نمیکند.
علاوه بر این، فرضیه های بیان شده فوق با بهره گرفتن از معادلات رگرسیون چندمتغیره به عنوان یک روش آزمون ، مورد ارزیابی قرار می گیرند. این آزمون با بهره گرفتن از نرم افزار آماری Eviews6 تجزیه و تحلیل می شود. ارزیابی متغیرها ی وابسته (ROA و Tobin’s q) و همچنین متغیر مستقلWCIP، همراه با متغیرهای کنترلی از جمله، اندازه شرکت، رشد و اهرم مالی با بهره گرفتن از نرم افزار مورد استفاده در این پژوهش رگرسیون میشوند.فرضیه ۱ از طریق حل معادلات رگرسیون زیر مورد آزمایش قرار گرفت:
مدل۳-۱
مدل۳-۲
۳-۶-۲ فرضیه دوم
فرضیه دوم بیان میکند، بین سیاست متهورانه تامین مالی سرمایه در گردش و سودآوری عملکرد شرکتها ارتباط معناداری وجود دارد. نظیر و افزا (۲۰۰۹) برای اثبات سیاست متهورانه تامین مالی سرمایه در گردش نوشتند: زمانی ایجاد می شود که یک شرکت بیشتر از بدهیهای کوتاه مدت و کمتر از بدهی های بلند مدت استفاده میکند. به عبارت دیگر، شرکت با رویکرد متهورانه تامین مالی کوتاه مدت، از هزینه تامین مالی بدهی بلند مدت نجات مییابد. این استراتژی، هزینه های تامین مالی در صورت سود و زیان شرکت را کاهش و در نتیجه سودآوری آن را افزایش میدهد. این استراتژی نشان میدهد که یک سیاست تامین مالی کوتاه مدت، مدیر مالی شرکت را قادر میسازد هزینه های تامین مالی برای خرید دارایی های کوتاه مدت مانند موجودی کالا، ملزومات، حسابهای دریافتنی و یا سرمایه گذاریهای کوتاه مدت را به حداقل برساند. با این حال، منتقدان (فالوپ و آجیلور ۲۰۰۹، ۷۹) رویکرد متهورانه سیاست مدیریت سرمایه در گردش استدلال کردند که مدیران مالی نیاز به توجه دقیق به سیاست های تامین مالی کوتاه مدت شرکت دارند زیرا این سیاستها میتوانند هزینه بر وپر خطر باشند. بنابرین، بیانیه فوق با تجزیه و تحلیل فرضیه به شرح زیر مورد آزمون قرار گرفت: