یکی از نظریاتی که در سالهای اخیر از لحاظ جامعیت در بین صاحب نظران رفتارگرا مورد توجه قرار گرفته است، ضمن اینکه از جنبه عینی و علمی نیز تحقیقات و پژوهشهای زیادی صحت آن را تأیید می نماید نظریه یادگیری اجتماعی بندورا است ( شاملو، ۱۳۶۳).
فرضیه اساسی در نظریه بندورا در مورد توجیه شخصیت انسان، مفهوم الگوپذیری و یادگیری از طریق مشاهده است. به نظر بندورا، الگوهای مورد مشاهده و تقلید بر اساس اطلاعاتی که به ما می دهند بر ما تأثیر میگذارند. به علاوه یادگیری مشاهدهای بر اساس چهار عامل مرتبط به هم و اصلی حاکم بر رفتار انسان صورت میگیرد که شامل توجه، نگهداری، فعالیت حرکتی و انگیزه میباشند (شاملو، ۱۳۶۳).
رویکرد شناختی
رویکرد شناختی به شخصیت بر شیوه هایی تمرکز دارد که مردم توسط آنها خود و محیطشان را میشناسند، یعنی اینکه چگونه آنها درک میکنند، ارزیابی میکنند، یاد می گیرند، فکر میکنند، تصمیم می گیرند و مشکلات را حل میکنند. این واقعا˝ یک رویکرد روانشناختی به شخصیت است، زیرا منحصراً˝ بر فعالیتهای ذهنی هوشیار تمرکز می کند. این نظریه توسط کلی پیشنهاد شده است.
فرضیه محوری و مرکزی و اساسی نظریه شناختی کلی عبارت است از استعداد عقلی انسان برای انتخاب راه های احتمالی در زندگی. این را کلی «راه گشاییهای سازنده» مینامد و معتقد است که انسان بر اساس احتمالاتیکه در ذهن خود برا ی حل مسائل زندگی ایجاد می کند به دنیا مینگرد. او اعتقاد دارد که دیدگاه های بشر از جهان هستی دائما˝ در حال تغییر است و هیچ چیز اعم از فلسفه، اقتصاد، اجتماع، اخلاق، علم و مانند آن مطلق نیست. بلکه بستگی به تفسیر و تعبیر ذهنی هر فرد دارد (شاملو، ۱۳۶۳).
رویکرد صفات
صفت، ویژگی یا کیفیت متمایز کننده شخصی است. در زندگی روزمره مان هر وقت شخصیت کسی را که میشناسیم توصیف میکنیم، اغلب از رویکرد صفت پیروی میکنیم. ما به انتخاب کردن ویژگیها یا عوامل برجسته تمایل داریم (شولتز و شولتز، ۱۹۹۸؛ به نقل از سید محمدی، ۱۳۸۷).
کارهای آلپورت، کتل[۸۱] و آیزنک[۸۲] نمونه هایی از رویکرد صفت به شخصیت است. متمایزترین ویژگی رویکرد آلپورت در شخصیت تأکید او بر یگانگی شخصیت فرد بر مبنای صفتهایی است که مشخص کننده هر یک از ما هستند. به عقیده او، شخصیت از لحاظ ماهیت، جهان شمول و عمومی نیست، بلکه شدیداًً اختصاصی و منحصر به فرد است (شولتز، ۱۹۹۰؛ به نقل از کریمی و همکاران، ۱۳۷۷).
۲-۱۶٫ نظریه شخصیتی پنج بزرگ
چون در این پژوهش برای بررسی صفات شخصیتی از آزمونی استفاده می شود که بر اساس نظریه پنج بزرگ ساخته شده است، در این قسمت به تفصیل بیشتری به این نظریه خواهیم پرداخت.
مدل پنج عاملی یا FFM مدل مسلط در روانشناسی گرایشی[۸۳] است. منظور از گرایش، ویژگیهای پایدار و نسبتاً ثابتی است که افراد را از یکدیگر متمایز میسازد و معمولاً مترادف با صفت[۸۴] به کار میرود، هر چند که صفت اغلب در ترکیب با سایر اصطلاحات به کار میرود تا به ماهیت پایدار یک ویژگی را که ممکن است در سایر مردم “حالتی” گذار به نظر برسد، اشاره شود.
در سالهای اخیر روانشناسان شخصیت، مدل پنج عاملی شخصیت را به منزله یک مدل جامع از صفات بهنجار شخصیتی مورد تصدیق قرار داده اند (جان[۸۵]، ۱۹۸۹؛ دیگمن[۸۶]، ۱۹۹۰؛ گلدبرگ[۸۷]، ۱۹۹۳). این مدل از طریق تحلیل عوامل روی صفات شخصیتی شکل گرفت و از حمایتهای تجربی قوی برخوردار است (کاستا و مککری، ۱۹۹۲، به نقل از داودی، ۱۳۸۶).
مدل پنج عاملی یا پنج بزرگ (کاستا و مککری، ۱۹۹۲) ابراز میدارد که پنج حیطه عمده شخصیتی وجود دارد:
الف) روان رنجورخویی در مقابل ثبات هیجانی (یا عواطف منفیگرایی)
ب) برونگرایی در مقابل درونگرایی ( یا عواطف مثبتگرایی)
ج) وجدانی بودن
د) توافق در مقابل مخالفتگرایی[۸۸]
ه) فراخ ذهنی در مقابل بسته بودن در برابر تجربه
هر کدام از این حیطه های گسترده به وجوه[۸۹] یا صفات پایین- مرتبه تر[۹۰] خاصی تقسیم میشوند. به عنوان مثال، کاستا و مک کری (۱۹۹۲) برای هر کدام از این حیطه ها شش وجه یا صفت را توصیف کرده اند (جدول ۸-۲).
جدول ۳-۲: حیطهها و وجوه NEO- PI- R
روان نژندخویی
اضطراب (Anxiety)
خشم و کینه(Angry Hostility)
افسردگی(Depression)
آگاهی به خود(Self- consciousness)
تکانشگری(Impulsiveness)
آسیبپذیری(Vulnerability)
برونگرایی
صمیمیت (Warmth)
قاطعیت (Assertiveness)
فعالیت (Activity)
تحریکجویی (Excitement seeking)
جمعگرایی (Gregariousness)
عواطف مثبت (Positive Emotions)
فراخ ذهنی
تخیل (Fantasy)
زیباشناسی (Aesthetics)
احساسات (Feelings)
اعمال (Actions)
نظرات (Ideas)
ارزشها (Values)
توافق
اعتماد (Trust)
سادگی (Straightforwardness)
نوع دوستی۰(Altruism)
تبعیت (Compliance)
تواضع (Modesty)
درک دیگران (Tender- Mindedness)
وجدانی بودن
شایستگی (Competence)
نظم (Order)
وظیفه شناسی (Dutifulness)
پیشرفتجویی (AchievementStriving)
خودنظمبخشی (Self- Discipline)
مشورت (Deliberation)
۱- روان نژندخویی