گفتار اول- نظام بانکی در ایران
در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران به دلیل توسعه ناکافی بازار سرمایه، بخش عمده ای از سرمایه موردنیاز بنگاه ها و فعالان اقتصادی از طریق بانک ها تأمین می شود. براین اساس، نظام بانکی ابزار اصلی توسعه برای کشور محسوب می شود. در واقع وجود نظام سالم و کارای بانکی در کشور، پیش نیاز رشد عمده و عامل اصلی رشد پایدار اقتصادی به شمار می رود. در این راستا بانک ها سه نقش عمده را ایفا می نمایند:
۱- با کاهش مخاطرات ناشی از اطلاعات نامتقارن و صرفه جویی های ناشی از فعالیت های خود، سبب تجمیع پس اندازها با حداقل هزینه های مبادلاتی و تخصیص بهینه منابع با حداکثر کارایی میشوند.
۲- با سرند نمودن پروژه ها، نظارت بر اجرای پروژه ها و تولید اطلاعات درباره مشتریان، امکان دستیابی به اطلاعات درست را فراهم می آورند و تا اندازه ای به حل مسائل انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی و در نتیجه، تخصیص بهینه سرمایه کمک می نمایند.
۳- با مدیریت صحیح و توزیع مناسب ریسک، توانمندی خود را برای سرمایه گذاری بلندمدت افزایش میدهند.
بنابرین لازم است که مطالعات جامع و کاملی در خصوص فعالیت نظام بانکی و رفع موانع و مشکلات آن در کشور انجام شود تا در این شرایط، بانک ها بتوانند فعالیت های گفته شده را با حداکثر کارایی انجام دهند و زمینه را برای رشد اقتصادی کشور فراهم سازند.[۴۶]
از آنجا که فعالیت نظام بانکی، نیازمند نظارت و قواعد منسجمی (که همان حقوق بانکی نامیده می شود) است تا حقوق مشتریان و نیز نظم سیاست های اقتصادی به منظور پایداری فعالیت نظام بانکی حفظ شود، براین اساس در بند اول ماهیت حقوق بانکی را مورد بررسی قرار میدهیم و در بند دوم به مفاهیم و اصطلاحات رایج در نظام بانکی می پردازیم.
بند اول – ماهیت حقوق بانکی
به طور خلاصه می توان حقوق بانکی را به عنوان مجموعه قواعد حاکم بر بانک ها و مؤسسات اعتباری و فعالیت های حرفه ای آن ها تعریف کرد. براین اساس، حقوق بانکی هم حقوق بازیگران و فعالان بانکی است و هم حقوق فعالیت های بانکی. از یک سو، حقوق بانکی، حقوق مربوط به فعالان بازار بانکی است زیرا قواعد این شاخه از حقوق، شرایط اعطای مجوز و انجام فعالیت های اختصاص یافته به بانک ها و مؤسسات اعتباری را بررسی میکند و این مجوز توسط بانک مرکزی اعطا می شود، در نتیجه فعالیت این مؤسسات به طور دقیق تحت نظارت است تا حقوق مشتریان و نیز نظم سیاست های اقتصادی موردنظر به منظور تضمین پایداری فعالیت سیستم بانکی حفظ شود و از سوی دیگر حقوق بانکی، حقوق حاکم بر فعالیت های بانکی است زیرا در این شاخه از حقوق، فعالیت های قابل انجام توسط مؤسسات اعتباری معین می شود. این فعالیت ها، عملیات مالی و بانکی هستند که تجهیز منابع، تخصیص منابع و سایر خدمات بانکی از قبیل صدور اعتبار اسنادی و ضمانت نامه بانکی را در بر می گیرند. بنابرین حقوق بانکی از یک سو حقوق حاکم بر ساختار و چهارچوب مؤسسات اعتباری و شرایط فعالیت آن ها و از سوی دیگر تعیین کننده مجموعه قواعد حاکم بر فعالیت هایی است که از سوی این مؤسسات صورت می پذیرید. به منظور پاسخگویی به سوالاتی که راجع به حقوق بانکی مطرح میشوند، می بایست پیش از هرچیز، تعلق آن به شاخه حقوقی مرتبط با شاخه مادر مشخص شود تا تحلیل مسائل مطروحه به شیوه صحیح صورت گیرد. حقوق خصوصی و حقوق عمومی دو شاخه کاملاً متمایز حقوق هستند که روش تفسیر و پاسخ به سوالات در آن ها متفاوت است. در دیدگاه اول چنین به نظر میرسد که خواستگاه قواعد حقوق بانکی، حقوق خصوصی است زیرا حقوق بانکی از زیر شاخه های حقوق تجارت است و حسب بند ۷ ماده ۲ قانون تجارت، هر نوع عملیات صرافی و بانکی، معاملات تجاری قلمداد شده و کسی که شغل معمولی وی بانکداری و صرافی باشد، تاجر محسوب میگردد؛ در ایـن راستـا بانـک های خصوصی نیز در قـالب شرکت سهامی عام تأسیس شده و به طور کامل تحت شمول قانون تجارت میباشند.
بانک های دولتی نیز هر چند تابع مقررات مذکور در لایحه قانونی اداره امور بانک ها و نیز اساسنامه خود که در آن هدف، موضوع، نحوه اداره، سایر وظایف و اختیارات قانونی بانک ذکر شده (ماده ۱۹ لایحه قانونی یاد شده) میباشند اما این موضوع به معنای آزادی این بانک ها از قیود قانون تجارت در موارد سکوت نیست و در نتیجه تابعیت از حقوق تجارت در بانک های دولتی نیز وجود دارد. به هر جهت، قواعد حقوق خصوصی و حقوق تجارت هم در نحوه شکل گیری ساختار بانک و هم در نحوه انجام عملیات بانکی همچون جذب منابع و اعطای تسهیلات نقش قابل توجهی را ایفا می نمایند.