۲-۱-۲-۳رویکردهای مختلف در تحلیل رفتارهای تکانشی
تا کنون نه تنها تعریف واحدی از تکانشگری ارائه نشده است، بلکه حتی میتوان گفت بر پایه هر یک از رویکردهای روانشناسی نیز تنها یک نوع رفتار تکانشی وجود ندارد. پدیده های گوناگون بسیاری هستند که با عنوان تکانشگری طبقه بندی شده و به بروز رفتارهای گوناگون تکانشگرانه انجامیدهاند. در حقیقت تکانشگری از شمار زیادی عوامل مستقل تشکیل شده که با یکدیگر جنبه های گوناگون رفتار را شکل می دهند، چرا که همه رفتارهای تکانشی یک پایه عصبی- زیستی مشترک ندارند بلکه سازوکارهای عصبی – شیمیایی بسیاری می توانند بر تکانشگری اثر بگذارند (اوندن، ۱۹۹۹).
بنابرین تکانشگری دارای یک ساختار چندبعدی است که شامل ابعادی چون گرایش به زمان حال[۱۱۰]، ناتوانی در به تأخیر انداختن پاداش[۱۱۱]، مهارگسیختگی رفتاری، خطرپذیری[۱۱۲]، حسجویی[۱۱۳]، حساسیت به پاداش[۱۱۴]، مستعد بودن به بیحوصلگی[۱۱۵]، لذت جویی[۱۱۶] و ضعف تصمیم گیری[۱۱۷] میباشد.
در هر یک از رفتارهای تکانشی، نقش برخی از مؤلفه ها، از سایرین پر رنگتر است؛ برای نمونه حس جویی ویژگی بارز اختلالهایی مانند سوء مصرف مواد میباشد، در حالی که برخی دیگر هم چون حساسیت زیاد به پاداش ارتباط زیادی با پدیده قماربازی بیمارگونه[۱۱۸] دارد. جنبه های دیگر تکانشگری هم چون تمرکز نسبت به زمان حال، لذت جویی، مهارگسیختگی و ضعف قدرت تصمیم گیری در هر دو اختلال نقش دارند. از این رو وجود رویکردهای گوناگون در تحلیل پدیده تکانشگری ضروری به نظر میرسد (پتری،۲۰۰۱).
۲-۱-۲-۳-۱ رویکرد شخصیت شناسانه
دیکمن[۱۱۹] (۱۹۹۰) دو نوع تکانشگری را از هم متمایز ساخت: الف) تکانشگری کژکنشی[۱۲۰] یا گرایش به انجام عملی با کمترین آیندهنگری که بروز مشکلات را در پی دارد؛ ب) تکانشگری کنشی[۱۲۱] یا گرایش به انجام عملی با کمترین آیندهنگری، زمانی که همه شرایط بهینه است (اختیاری، صفایی و همکاران،۱۳۸۷). برای نمونه در شرایطی روی میدهد که شخص باید از فرصتها بهره گیرد و هر گونه تأخیر منجر به از دست رفتن شانس می شود. از این رو دیکمن همه رفتارهای تکانشی را بیهوده نمیداند، چرا که جنبه های کاربردی و سودمند این امر باعث بقا چنین رفتاری در گونه انسانی در طی تکامل رفتار شده است.
دیکمن (۱۹۹۰) تکانشگری کژکنشی را به سه گروه جدا تقسیم کردهاست:
الف) تکانشگری توجهی[۱۲۲]: بررسیها نشان داده اند که این گروه از افراد تکانشگر نسبت به بقیه، زمان آمادگی کمتری برای تمرکزکردن روی تکالیف صرف میکنند، اما در بخشهایی که نیاز به تعویض سریع تمرکز از مطلبی به مطلب دیگر میباشد، بهتر از بقیه عمل میکنند (همان).
ب) تکانشگری بازتابی[۱۲۳]: این تکانشگری به صورت نبود هماهنگی میان یک محرک محیطی و پاسخ فرد تعریف(MFFT) می شود و به وسیله آزمون چینش تصاویر مشابه[۱۲۴] ارزیابی می شود. این گروه را به سختی میتوان از گروه تکانشگری توجهی جدا کرد چرا که به نظر میرسد این نوع از تکانشگری، نوع توجهی را نیز در برمیگیرد.
ج) تکانشگری مهارگسیخته[۱۲۵]: اختلال در مهار برخی پاسخها به از دست دادن پاداش میانجامد. ارزیابی این گروه به وسیله آزمون تمایز برو- بایست[۱۲۶] انجام می شود (نیومن، ویدوم[۱۲۷] و ناتان[۱۲۸]، ۱۹۸۵).
خط دوم بررسیها توسط بارت، استنفورد[۱۲۹]، کنت[۱۳۰] و فلتوس[۱۳۱] (۱۹۹۷) انجام شده است که از نسخه دهم مقیاس تکانشگری بارت[۱۳۲] یا BIS بر پایه این سه مقوله تبیین شده است:
تکانشگری توجهی که از تصمیمات سریع ناشی می شود
تکانشگری حرکتی[۱۳۳] که از عمل کردن بدون تصمیم پیشین ناشی می شود
تکانشگری بدون تصمیم[۱۳۴] که از توجه و تمرکز به زمان حال و عدم آیندهنگری ناشی می شود (اختیاری، صفایی و همکاران،۱۳۸۷).
اما بارت در نسخه یازدهم پرسشنامه تکانشگری خود یا BIS-11، تکانشگری را بر پایه سه محور زیر توضیح میدهد: خودحرکتی[۱۳۵] به مفهوم عمل کردن بدون فکر، برنامه ریزی با دقت[۱۳۶] و یا توجه به جزییات و ثبات سازگاری[۱۳۷] به معنی توانایی آیندهنگری فرد.
باس[۱۳۸] و پلامین[۱۳۹] (۱۹۷۵) نبود کنترل باز دارنده[۱۴۰] را به عنوان هسته مرکزی بحث تکانشگری معرفی کردند، اما عواملی مانند زمان تصمیم گیری[۱۴۱]، نبود اصرار و پافشاری[۱۴۲] و نیاز به حسجویی را از جنبه های مهم مؤثر در تکانشگری دانستند (اوندن،۱۹۹۹).
کلونینجر [۱۴۳](۱۹۸۷) بر پایه یک نظریه زیستی – اجتماعی هر شخصیت را شامل درجاتی از سه بخش زیر میداند که این سه عامل تا اندازهای از هم جدا هستند: نوجویی، پرهیز از خطر و پاداش جویی. وی شخصیتهای تکانشی را کسانی معرفی کرد که: الف) دارای میزان بالایی از نوجویی هستند به طوری که پیوسته برای رسیدن به هوسهای زودگذر دست به عمل میزنند، ب) کمتر از خطر پرهیز میکنند یعنی به هنگام رویارویی با موقعیتهایی که نیازمند توجه است، کمتر دقت میکنند و ج) پیش از آن که تلاش کامل در یک زمینه انجام دهند، از آن دست میکشند یعنی اصرار و پافشاری لازم را ندارند.
آیزنک[۱۴۴] (۱۹۹۳) شخصیت را بر پایه سه ویژگی اساسی تبیین نمود: برونگرایی[۱۴۵]، روان پریشیگرایی[۱۴۶] و روان رنجوریگرایی[۱۴۷]. نظریه آیزنک از اعتبار ویژهای برخوردار است، زیرا بر پایه نظریه های زیستشناختی شکل گرفته است. در سال ۱۹۷۵ وی ویژگی اجتماعی بودن را بخشی از صفات کلی برونگرایی و صفت تکانشگری را بخشی از ویژگی کلی روان رنجوری طبقه بندی نمود. او در سال ۱۹۸۵ بخشی از ویژگی تکانشگری را ترکیبی از چهار ویژگی زیر دانست: تکانشگری منحصرانه یا متعصبانه، ناتوانی در تصمیم گیری، سرزندگی و خطرپذیری که در آن تکانشگری منحصرانه، ارتباط زیادی با دسته صفات کلی روان رنجوری و رواننژندی گری و سه عنصر دیگر یعنی ناتوانی در تصمیم گیری، سرزندگی و خطرپذیری ارتباط زیادی با صفات کلی برونگرایی دارند. وی تکانشگری را دارای دو بخش مهم میدانست، مخاطرهجویی که با برونگرایی ارتباط دارد و تکانشی بودن که با رواننژندیگری مرتبط میباشد (وایتساید[۱۴۸] و لینام[۱۴۹]، ۲۰۰۱).
به طورکلی آیزنک (۱۹۹۳) تکانشگری را عبارت از خطرپذیری ناآگاهانه میداند؛ ولی مخاطرهجویی، یعنی حسجویی آگاهانه. رانندهای که امتیاز بالاتری در مخاطرهجویی کسب می کند، موقعیت را با دقت زیر نظر داشته و آگاهانه تصمیم به خطرکردن میگیرد (اختیاری، صفایی و همکاران،۱۳۸۷).