حاکمیت شرکتی، شیوه های به کار گرفته شده توسط مدیران شرکت با هدف تعیین استراتژیهایی است که موجب دستیابی شرکت به اهداف تعیین شده، کنترل ریسک و مصرف بهینه منابع میشود (فدراسیون بینالمللی حسابداران،۲۰۰۴).
حاکمیت شرکتی شامل مجموعه روابط بین مدیران اجرائی، اعضای هیئتمدیره، سهامداران و سایر ذینفعان شرکت است. همچنین ساختاری برای تدوین اهداف شرکت و راههای دستیابی به اهداف و نیز چگونگی ارزیابی و نظارت بر عملکرد را شامل میشود (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی،۲۰۰۴).
حاکمیت شرکتی، فرایند نظارت و کنترل عملکرد مدیران شرکت است به گونهای که متضمن منافع سهامداران باشد (پارکینسون، ١٩٩۴).
بررسی کلی تعاریف نظام راهبری شرکت در ادبیات، نشان میدهد که تمام آن ها دارای ویژگی مشترک پاسخگویی[۱۹] میباشند.
در جدول (۲-۱) خلاصهای از تعاریف حاکمیت شرکتی ارائه شده است:
جدول (۲-۱): تعاریف حاکمیت شرکتی
ارائهدهنده
تعریف
فریدمن (۱۹۹۰)
هدایت واحد تجاری با در نظر گرفتن تمایلات مالکان یا سهامداران است؛ به طوری که تا حد امکان منجر به کسب سود شود.
کادبری (۱۹۹۲)
سیستمی که شرکتها با آن راهبری و کنترل میشوند.
کیزی و رایت (۱۹۹۳)
ساختارها، فرآیندها، فرهنگها و سیستمهایی که موفقیت عملیات سازمان را موجب میشوند.
فاینانشیال تایمز (۱۹۹۷)
در تعریف محدود آن، رابطه شرکت با سهامداران خود و در تعریف گسترده آن رابطه شرکت با جامعه.
شلیفر و ویشنی (۱۹۹۷)
در مورد راه هایی بحث می نماید که به تأمینکنندگان منابع مالی شرکتها اطمینان میدهد که به بازده سرمایه گذاری خود دست خواهند یافت.
گیلان و استارکس (۱۹۹۸)
مجموعه ای قوانین و مقررات و عواملی که به کنترل عملیات شرکت کمک میکنند.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (۱۹۹۹)
مجموعه روابط میان مدیریت اجرایی، هیئتمدیره، سهامداران و سایر ذینفعان یا طرفهای ذیربط در یک شرکت.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (۱۹۹۹)
مجموعه روابط میان مدیریت اجرایی، هیئتمدیره، سهامداران و سایر ذینفعان یا طرفهای ذیربط در یک شرکت.
متیوسن (۲۰۰۲)
بخشی از اقتصاد است که به دنبال استفاده از شیوه های انگیزشی در زمینه مدیریت شرکتها با به بهکارگیری مکانیزم های انگیزشی مانند عقد قرارداد، تدوین مقررات و طراحی سازمانی است.
فدراسیون بینالمللی حسابداران (۲۰۰۴)
راهبری شرکتی، شیوه های به کار گرفته شده توسط مدیران شرکت با هدف تعیین استراتژیهایی است که موجب دستیابی شرکت به اهداف تعیین شده، کنترل ریسک و مصرف بهینه منابع میشود
اشباق و همکاران (۲۰۰۴)
طیفی گسترده از راهکارهایی است که از طریق افزایش نظارت بر نحوه عمل مدیریت، محدود کردن رفتار فرصتطلبانه مدیران و بهبود بخشیدن به جریان اطلاعرسانی، ریسک نمایندگی را کاهش میدهد.
ماثر (۲۰۰۵)
مفهومی است که در مورد بهبود دادن مطلوبیت، شفافیت و مسئولیت پذیری شرکت بحث می نماید.
۲-۴- اهمیت نظام حاکمیت شرکتی و ضرورت برقراری آن
جهان در ده سال گذشته شاهد تغییر شکل مهمی در نقش بخش خصوصی، در توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال بوده است. بهتدریج که کشورهای بیشتری از نگرش بازار محور در سیاست اقتصادی پیروی کردهاند، آگاهی درباره اهمیت بنگاههای خصوصی در زمینه رفاه افراد افزایش یافته است. همزمان با اتکا روز افزون اقتصاد به بخش خصوصی در سراسر جهان، مبحث حاکمیت شرکتی نیز اهمیتی بیش از پیش یافته است (مکرمی،۱۳۸۵).
نظام حاکمیت شرکتی به عنوان یکی از مهمترین سازوکارهای کنترلی و نظارتی میتواند عامل مهمی در جهت برپایی عدالت گردد. ایجاد و اجرای نظام حاکمیت شرکتی برای کشورهایی که قصد اجرای برنامه های خصوصیسازی بهویژه از طریق انتشار سهام را دارند به صورت یک الزام سیاسی و اقتصادی است.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) ابعاد ششگانه زیر را برای نظام حاکمیت شرکتی با هدف افزایش توان و انسجام قوانین در کشورها و به حداقل رساندن تعارضات موجود در بین قوانین کشورهای مختلف، ارائه داده است که مبنای بسیاری از بررسیها و تحقیقات و مورد استفاده گسترده کشورها و سازمانهای مختلف ملی و بینالمللی قرار گرفته است. ابعاد اصلی قابل بررسی برای سنجش وضعیت حاکمیت شرکتی، عبارتنداز:
الف) حصول اطمینان نسبت به چارچوب حاکمیت شرکتی اثربخش
نظام حاکمیت شرکتی باید مروج شفافیت و کارایی بازار باشد، با قوانین و مقررات سازگار بوده و تقسیم مسئولیتها بین اختیارات قانونی، اجرایی و نظارتی را بهخوبی ارائه نماید.
ب) حقوق سهامداران و وظایف اصلی حاکمیت
چارچوب نظام حاکمیت شرکتی باید در حمایت از حقوق سهامداران و تسهیل امور مربوط به آن نقش داشته باشد.
ج) رفتار عادلانه نسبت به سهامداران
در چارچوب نظام حاکمیت شرکتی باید اطمینان حاصل شود که نسبت به تمامی سهامداران اعم از سهامداران عمده، سهامداران جزء و سهامداران خارجی به نحوی منصفانه برخورد میشود. تمامی سهامداران باید از فرصتهایی برای جبران حقوق تضییع شده خود برخوردار باشند.
د) نقش ذینفعان در حاکمیت شرکتی
چارچوب نظام حاکمیت شرکتی باید به شناسایی حقوق سهامداران که توسط قوانین و یا از طریق توافق دو جانبه بین شرکتها و سرمایهگذاران تعیین شده است بپردازد و از این طریق در ایجاد ثروت و شغل و همچنین بهبود و اصلاح وضعیت مالی شرکتها نقش خود را ایفا نماید.
ه) شفافیت مالی و افشا اطلاعات
در چارچوب نظام حاکمیت شرکتی باید اطمینان حاصل شود که کلیه موضوعات مهم و قابل ملاحظه در شرکت، به موقع و صحیح افشا میگردند. این موضوعات شامل، وضعیت مالی، عملکرد، حاکمیت و اداره شرکت میباشد.
و) ترکیب هیئتمدیره
چارچوب نظام حاکمیت شرکتی باید متضمن ارائه رهنمودهای استراتژیک برای شرکت، نظارت مؤثر هیئتمدیره بر مدیریت و پاسخگویی هیئتمدیره نسبت به شرکت و سهامداران باشد.
هر یک از ابعاد ذکرشده در بالا میتواند بر کلیت چارچوب حاکمیت شرکتی در یک شرکت یا بازار اثر گذاشته، آن را تقویت و یا تضعیف نماید. یکی از مهمترین ابعاد موردبررسی، نقش ذینفعان در حاکمیت شرکتی میباشد. میتوان با مشارکت دادن ذینفعان شرکت از طریق مکانیزم هایی در ساختار مالکیت، ترکیب هیئتمدیره و همچنین قراردادهای شرکت بر ریسک آن تأثیر گذاشت.
هدف نهایی از حاکمیت شرکتی دستیابی به چهار مورد زیر در شرکتهاست:
-
- پاسخگویی
-
- شفافیت
-
- عدالت (انصاف)