۲-۲-۱۴ تاثیر مدیریت سرمایه در گردش در عملکرد مالی
تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد مالی س ازمان از دو جنبه تاثیر سیاست های سرمایه در گردش بر عملکرد و تاثیر شاخص های مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد مورد بررسی قرار میگیرد(سایفرت، ۲۰۰۵).
۲-۲-۱۵ سیاست های سرمایه در گردش و عملکرد
شرکتها میتوانند سرمایه گذاری در سرمایه در گردش خود را به حداقل برسانند یعنی یک س یاست جسورانه را در پیش گیرند و یا این که یک سیاست محافظه کارانه را انتخاب کنند بنابرین مدیریت شرکت مجبوراست قبل از انتخاب سیاست سرمایه در گردش خود در مورد موازنه ریسک و بازده تصمیم گیری نماید (چن و دیگران،۲۰۰۷). حداقل کردن سرمایه گذاری در سرمایه در گردش (سیاست تهاجمی) ممکن است به طور مثبت بر روی سودآوری شرکت تاثیر بگذارد. از سوی دیگر سرمایه گذاری سنگین در سرمایه در گردش (سیاست محافظه کارانه) نیز ممکن است منجر به سودآوری گردد چرا که به عنوان مثال، نگه داشتن موجودی کالای زیاد، هزینه وقفه های احتمالی در فرایند تولید و خسارات ناشی ازکمیابی تولیدات را کاهش میدهد و همچنین هزینه ها ی تامین را کاهش داده و در مقابل نوسانات قیمت از شرکت حمایت میکند(آرلانو[۳۱]، ۱۹۹۱).
شواهد به دست آمده از مطالعات جوس و همکاران و محققین دیگر در ارتباط با سودآوری به عنوان معیاری برای عمکرد و سیاست های سرمایه در گردش، از این واقعیت حمایت میکنند که سیاست های سرمایه در گردش تهاجمی سودآوری را بالا میبرد .جمعی نیز در مطالعه ای که بر روی ارتباط سیاست های سرمایه در گردش اوراق بهادار تهران و بازده سهام این شرکتها داشته به این نتیجه رسیده است شرکت هایی که سیاست سرمایه در گردش جسورانه را انتخاب نموده اند در مقایسه با شرکت های با سیاست محافظه کارانه دارای بازده بیشتری بوده اند(سونامارچری، ۲۰۰۵).
مزایای یک سیاست تهاجمی کاهش هزینه ها و افزایش سود میباشد.چندین هزینه با بهره گرفتن از یک سیاست تهاجمی ممکن است کاهش یاید که از آن جمله به موارد زیر می توان اشاره کرد۱) هزینه های موجودی کالا پایین تر و در نتیجه نگهداری کمتر موجودی ها و حرکت چرخش سریع موجودی. ۲) هزینه های وصول مطالبات پایین تر با بهره گرفتن از سیاست اعتباری تهاجمی۳) کاهش هزینه های بودجه بندی به دلیل استفاده زیاد از بدهی های کوتاه مدت. لازم به ذکر است برای شرکت های کوچکتر به دلیل استفاده بیشتر از بدهی ها در مقایسه با شرکتهای بزرگتر، سیاست سرمایه در گردش تهاجمی می توان د سودآوری اشان رابه طور قابل ملاحظه ای اف زایش ده . اگر چه باید توجه داشت که سیاست ها ی سرمایه در گردش تهاجمی، ریسک ناتوانی در ادای تعهدات را هم افزایش میدهد(شارت و دیگران، ۲۰۰۸). در کل می توان این چنین استدلال کرد که سیاست های سرمایه در گردش جسورانه، اگر چه ریسک زیادی را نیز دارا میباشد در مقایسه با سیاست های سرمایه در گردش محافظه کارانه دارای سودآوری بیشتری است. و شرکتها باید از طریق موازنه ریسک و بازده که شالوده تمام تصمیم گیری های مالی است، سیاست های سرمایه در گردش مناسب را اتخاذ نمایند(دایتون، ۲۰۰۹).
۲-۲-۱۶ شاخص های مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد
در این بخش ارتباط بین شاخص ها ی مدیریت سرمایه در گردش یعنی مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان پرداخت حسابهای پرداختنی، مدت زمان نگه داری موجودی کالا و چرخه نقدینگی را با سودآوری و نقدینگی به عنوان دوشاخص عملکرد با بهره گرفتن از شواهد تجربی حاصل از یافته های محققین در این زمینه بررسی میکنیم(فاما، ۲۰۰۸).
۲-۲-۱۷ نقدینگی و شاخص های مدیریت سرمایه درگردش
سرمایه گذاری در سرمایه در گردش یک موقعیت نقدینگی خوب برای شرکت ایجاد میکند که برای بقای آن حیاتی است . نکته مهم این است که این نقدینگی باید به خوبی مدیریت شود و در حد بهینه قرار گیرد(آرلانو، ۲۰۰۸). ائلجلی مدیریت نقدینگی کارا را شامل برنامه ریزی و کنترل دارایی های جاری و بدهی های جاری میداند به نحوی که ریسک ناتوانی در پرداخت تعهدات کوتاه مدت را کاهش دهد و از سوی دیگر از سرمایه گذاری افراطی در این دارایی ها اجتناب کند (چن و دیگران[۳۲]،۲۰۰۷). سطح بهینه نقدینگی حداقل سطح نقدینگی است که بر ای پشتیبانی از فعالیت های تجاری و تولیدی ضروری است و از آنجا که عامل کلیدی سطح نقدینگی بهینه چرخش نقدینگی است، برای رسیدن به نقدینگی بهینه باید چرخه نقدینگی را در حداقل ممکن نگه داریم. یعنی در سطح حداقل بهینه ای که با سطح جاری فعالیتهای تجاری و تولیدی سازم ان سازگار بوده و سازمان بتواند به اهداف خود دست یابد و خود را با تغییرات بازار تطبیق دهد(مالین[۳۳]، ۲۰۰۳). بنابرین نقدینگی بیش از اندازه نمی تواند به عنوان معیاری برای عملکرد خوب باشد. ائلجلی[۳۴] نیز در مطالعه ای که بر روی شرکت های عربستان سعودی انجام داد به ارتباط منفی معناداری بین سودآوری شرکت و سطح نقدینگی آن دست پیدا کرد. در این مطالعه وی درآمد عملیاتی خالص را به عنوان معیار سودآوری و چرخه نقدینگی را به عنوان معیار نقدینگی در نظر گرفته است و همبستگی منفی معناداری را بین این دو متغیر شناسایی کردهاست پس می توان چنین نتیجه گرفت که برای رسیدن به نقد ینگی بهینه به عنوان معیاری برای عمکرد، سازمانها باید چرخه نقدینگی خود را در حداقل ممکن نگه دارند و نگه داشتن چرخه نقدینگی در حداقل بهینه مستلزم کاهش مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان پرداخت حساب های پرد اختنی و کاهش تعداد روزهای نگه داری موجودی کالا میباشد(کرشد و دیگران، ۲۰۱۱).
۲-۲-۱۸ سودآوری و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش
برای مشخص شدن ارتباط بین سودآوری و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش به نمونه هایی از تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته است اشاره می شود. و داده های آماری تعدادی از این تحقیقات برای روشن تر شدن بحث ذکر میگردد(دایتون، ۲۰۰۸). گارسیا و همکاران با مطالعه شرکتهای کوچک و متوسط ۱۹۹۶ انجام دادند به این – اسپانیایی در طی دوره زمانی ۲۰۰۲ نتیجه رسیدند که مدیران میتوانند از طریق کاهش مدت زمان نگه داری موجودی کالا و کاهش مدت زمان وصول مطالبات و در نتیجه کاهش چرخه نقدینگی ایجاد ارزش نموده و سودآوری خود را بهبود بخشند. در این مطالعه آنان میانگین داده های آماری مربوط به شرکت های با سود آوری بالا و شرکت های با سودآوری پایین یا زیان ده را با هم مقایسه کردهاند(کمانکاس، ۲۰۰۸).
۲-۲-۲ مدیریت سود:
همانند اکثر عرصه های پژوهش حسابداری، نظریه های مدیریت سود نیز از پژوهشهای عرصه های دیگر حسابداری، یا حوزه های دیگر دانش، مثل تامین مالی، اقتصاد، و روانشناسی و مانند این ها وام گرفته شدهاند. در این میان نظریه ی پذیرایی و نظریه ی حساب شویی نسبتا جدید هستند : اولی از مطالعات سیاستگذاری سود تقسیمی در حوزه تامین مالی وام گرفته شده است و دومی مستقیما از دل مطالعات دانشگاهی مدیریت سود گرفته شده است(بهارمقدم، ۱۳۸۹).
فهرست پربسامدترین نظریه های مدیریت سودعبارتاند از: