ارگونومی علمی است که موانع سر راه کیفیت، بهره وری و ایمنی و کارایی را به وسیله متناسب سازی فعالیت ها، محصولات و محیط با انسان حذف میکند .
انجمن بینالمللی ارگونومی، ارگونومی را اینگونه تعریف میکند : “ارگونومی علمی است که دانش حاصل از علوم انسانی را با مشاغل ، سیستم ها، محصولات و محیط زیست با توجه به تواناییهای جسمانی و روانی و محدودیت ها ی انسانی مرتبط میسازد ” (حبیبی، ۱۳۷۷، ۲۹)
ارگونومی یا مهندسی انسان توسط سازمان بینالمللی ( I. L. O) چنین تعریف شده است:
ارگونومی عبارت است از به کارگیری علم بیولوژی و پیوستگی آن با علوم فنی و مهندسی و نائل شدن به تعادل لازم بین کار و کارگر که منجر به فعالیت و انجام مناسب و صحیح کار گردد.
ارگونومی عبارت است از علم به کار گیری بهینه از ابزار کار در محیط کاری، به نحوی که حداکثر بازدهی در تولیداتی که انسان در آن نقش دارد، به دست آید، در حالی که کارگر یا کاربر حداکثر رضایت را از کاربرد ابزار مذبور و هم چنین از محیط کاری داشته باشد و این در حالی است که میزان ایمنی لازم در کار برای کارگران و کاربران فراهم شده است (کارزار جدی، ۱۳۷۹، ۵۰ )
ارگونومی رابطه بین انسان و محیط زندگی اش را مورد مطالعه قرار میدهد، به نحوی که از حداکثر توانمندی های انسان استفاده شده و نیازمندی های شغلی از توانمندی های فرد تجاوز نکند. پس باید بین فرد و شرح وظایف وی، توانمندی ها نیازمندیهای شغلی وی تناسب لازم وجود دشته باشد (گنجی پور، ۱۳۸۴، ۱)
با توجه به تعاریف فوق؛ علم ارگونومی از رشته هایی نظیر : پزشکی، فیزیولوژی، آمار، روان شناسی، مردم شناسی، آناتومی، بیومکانیک و سنجش ابعاد و اجزای بدن انسان برای طراحی ماشین و محیط کار سود میبرد . در واقع، ارگونومی یک علم چند رشته ای است که ارتباط متقابل تکنولوژی ، محیط و نیازهای روحی و جسمی انسان را برقرار میکند. در ایالات متحده آمریکا، به جای واژه ارگونومی، عبارت مهندسی فاکتورهای انسانی را به کار میبرند. انجمن فاکتورهای انسانی و ارگونومی آمریکا نیز بر روش های طراحی تأکید داشته و مهندسی فاکتورهای انسانی را چنین تعریف میکند: “کشف و کاربرد اصول مربوط به رفتار انسان و خصوصیات طراحی،ارزیابی، فرایند نگهداری محصولات و سیستم ها با هدف ایمن بودن، اثربخش بودن و ایجاد رضایت در بین کارکنان. “
علم ارگونومی به معنای صحیح و قانونمند کردن کار کردن است که در ترجمه آمریکایی همان طور که بیان شد مهندسی فاکتورهای انسانی، تا حدی بیانگر هدف ارگونومی در زمینه ی راحتی انسان است. اما باید توجه داشت که همیشه ارگونومی به معنای مهندسی فاکتورهای انسانی نیست. چرا که در بعضی مواقع می بینیم که برای تحقق هدف باید به مهندسی فاکتورهای تجهیزات توجه کرد. برای مثال اگر کارگری که در کنار یک نوار نقاله قطعات را برروی نوار نقاله قرار میدهد از قد مناسبی برای این کار برخوردار نباشد، نباید با توقف خط تولید و صرف هزینه های تغییرات ارتفاع نوار نقاله را برای آن فرد مناسب کرد ، بلکه باید از میان کارگران، فردی را که دارای قد مناسب با ارتفاع نوار نقاله است برای این کار انتخاب کرد. در واقع باید گفت مهندسی فاکتورهای انسانی و مهندسی فاکتورهای تجهیزات مانند دو چشم برای ارگونومی است که اگر چه با یک چشم می توان دید ولی با دو چشم دید بهتری نسبت به مسائل میتوان داشت (مباشرپور، ۱۳۸۴، ۲)
اهداف اساسی علم ارگونومی، بهبود نحوه ی انجام کار، روش های کار و ابزار کار، انطباق آن ها با ویژگی های روانی و جسمانی انسان است. البته باید توجه داشت که با مراعات اصول ارگونومی، فشار کاری و خستگی های بی مورد کاهش مییابد. همچنین، ارگونومی در پی انطباق علمی شغل، شرایط، ابزار و محیط کار با مشخصات فیزیکی و بدنی انسان و نیز تعیین نیرو و توانایی جسمی اوست، باید شغل و محیط کار چنان طراحی شود که با مشخصات فیزیکی میانگین افراد با ملحوظ کردن انحراف معیارهای مربوطه) مطابقت داشته باشد ( (فروزانفر، ۱۳۷۸، ۱۹ )
از دیگر اهداف ارگونومی عبارت است از تقلیل فشار کار، خستگی و فرسودگی ای که بیهوده ایجاد می شود و سعی بر این است که کار با دستگاه را به خاطر شخص تغییر دهند و نهایتاًً هدف اصلی آن حمایت، حفاظت و ایمن نگه داشتن انسان است. در ارگونومی برای بهتر کردن کار سعی می شود که کارهای خسته کننده تغییر داده شود تا شخص در کار خود راحت باشد و هر کس با کمی تمرین بتواند آن کار را به آسانی انجام دهد. در نتیجه اعمال صحیح ارگونومی باعث ارتقاء بهره وری نیروی کار شده و توان تولید و کارایی فرد را به اندازه قابل ملاحظه ای افزایش میدهد (غنیان، ۱۳۸۱، ۴۸)
شاید به ظاهر تصور شود که به کارگیری علم ارگونومی باعث بالا رفتن هزینه های تولید میگردد ولی برخلاف آنچه که تصور می شود بررسی های آماری نتایج زیر را به دنبال داشته است :
-بهبود کیفیت و افزایش تولید
– کاهش هزینه های درمانی
– افزایش بهره وری
– استفاده بهینه از نیروی کار
– افزایش درآمد ملی و منافع اقتصادی( صدرا ابرقویی، ۱۳۸۴، ۵)
۲-۳مراحل توسعه ارگونومی
میتوان گفت عوامل انسانی هنگامی پدیدارشد که انسانهای اولیه برای نخستین بار ابزارها و اسباب های ساده ای ساختند . اما چنین گفته ای ممکن است تا حدودی مبتنی بر فرضیات باشد. پیدایش حوزه عوامل انسانی با وقوع تحولاتی در فن آوری کاملا عجین بوده است و آغاز پیدایش آن به انقلاب صنعتی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بر میگردد. مثلا در اوایل قرن بود که فرانک و لیلیان گیلبرت کار پژوهشی خود را در زمینه حرکت پژوهی و مدیریت کارگاه آغاز کردند. کار پژوهشی این دو تن را می توتن به منزله یکی از گام های اولیه در قلمرویی که بعدها عوامل انسانی نام گرفت تلقی کرد. پس از جنگ جهانی دوم و به وبژه با روشن تر شدن مشکلات کاری و حتی تلفات ناشی از عدم توجه به دانش ارگونومی در محیط کاری، نیاز به طراحی محل کار به صورت ارگونومیک بیشتر احساس شد. پیچیدگی اشتباه های احتمالی در زمینههای مختلف همچون هواپیماهای جنگی، رادار و دیگر تجهیزات در طول جنگ، هم جنبۀ مهندسی و هم جنبۀ رفتاری داشت و گروه هایی متشکل از روان شناسان، مهندسان، انسان شناسان و فیزیولوژیست ها، همراه با هم کوشش هایی را در جهت حل مشکلات طراحی و آموزش آغاز کردند. چنین کوشش هایی که در خلال جنگ جهانی دوم در آمریکا و انگلستان، به طور هم زمان آغاز شده بود باعث گردید تا دانش ارگونومی شروع به رشد و توسعه کند و در اغلب کشورهای اروپایی مورد توجه واقع شود.
در دهۀ ۱۹۸۰ میلادی، متاسفانه فجایع تکنولوژی بسیاری رخ داد و موجب شناخته شدن هر چه بیشتر دانش ارگونومی در میان مردم شد و کارخانه سازان، کارخانه داران، کارگران، دولتمردان و به تبع آن عامۀ مردم به طراحی ارگونومیک روی آوردند.